تبیان، دستیار زندگی
کتاب «نزدیک داستان» نوشته علی خدایی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علی خدایی «نزدیک داستان» را روایت کرد

کتاب «نزدیک داستان» نوشته علی خدایی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

پیشخوان خبر تبیان

کتاب

به گزارش تبیان به نقل از خبرگزاری مهر، کتاب «نزدیک داستان» نوشته علی خدایی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب دومین عنوان از مجموعه «ناداستان» است که توسط این ناشر چاپ می شود و آثار ادبیات غیرداستانی را شامل می شود. به همراه کتاب مکتوب، کتاب صوتی و گویای این اثر نیز عرضه شده است.

نوشته‌های این کتاب آن طور که خدایی آن‌ها را معرفی می کند، از تماشا و بازی و چیدن کلمات، از شهرها، خیابان‌ها، جاده‌ها، آدم‌ها، سفرنامه‌ها، خاطرات، روزنگاری‌ها، عکس‌ها، کتاب‌ها، داستان‌ها، مرده‌ها و زنده‌ها، کسانی که دوستشان دارد و با آن‌ها از زندگی لذت برده است، ریشه گرفته اند. مطالب این کتاب در واقع زندگی نگاره‌هایی هستند که این داستان نویس و منتقد ادبی آن‌ها را نوشته و گردآوری کرده است.

عناوین مختلف این کتاب به ترتیب عبارت اند از: آن طرف آب، پیش درآمد، تا خروس بخواند، تکه ای از شب، چند روایت معتبر از ماست و خیار، روزهای من و اصفهان، سگ لوبروین، عمارت خورشید، فروشگاه فردوسی، قنادی گلستان، گاراژ هند، تا سفرهای بعدی، گرمای خواب صبح، گزارش روزهای آخر، مدادها لای کتاب‌ها ماندند، ویلا تقاطع ثریا، نزدیک داستان.

عناوین مختلف این کتاب به ترتیب عبارت اند از: آن طرف آب، پیش درآمد، تا خروس بخواند، تکه ای از شب، چند روایت معتبر از ماست و خیار، روزهای من و اصفهان، سگ لوبروین، عمارت خورشید، فروشگاه فردوسی، قنادی گلستان، گاراژ هند، تا سفرهای بعدی، گرمای خواب صبح، گزارش روزهای آخر، مدادها لای کتاب‌ها ماندند، ویلا تقاطع ثریا، نزدیک داستان.

در یکی از مطالب نزدیک به داستان این کتاب می خوانیم:

به خانه که آمدم، آذر آلوقرمزهایی را که خریده بودم توی بشقاب بارفتن سبزی که مادربزرگ به من داده بود گذاشت تا عصر بشود و مادر و بقیه بیایند برای افطار و شب و سریال. کتاب‌های روی میز را جمع و جور کردم. دوست دارم بنشینم و کتاب در باب صفویان و ایران و ایران عصر صفوی راجر سیوری که فصل‌های زیادی از آن‌ها را خوانده ام، دوباره بخوانم یا هر چه زودتر دیپلماسی و قتل در تهران را شروع کنم...

حالا ساعت ده شب پنجشنبه است. مهمان‌ها تلویزیون تماشا می‌کنند و من مدتی است که در کنار آن‌ها می‌نویسم. پنجره باز است و با آن که بیرون تاریک است، من نُک سر و کنار پنجره را می بینم که در نسیم تکان می خورد. خوشحالم از این که چند ساعت دیگر بیدارم و می توانم کتاب بخوانم. داستان‌های مسابقه مشهد رسیده است؛ یک کارتن و حدود چهارصد پانصد داستان دیگر.

در جعبه زولبیایی که برای امشب خریدم انواع قرهای موجود با زولبیا و بامیه بود، الا بامیه سفید که آن را خیلی دوست دارم. به مادرم گفتم کتاب‌های تاریخی ام را از دخمه بیرون بکشد. دلم برای کتاب‌هایم تنگ شده... . این کتاب با ۹۷ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار ریال منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری مهر

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .