تبیان، دستیار زندگی

چهارشنبه های سفید یا سیاه؟!

چرا برخی به دنبال راه اندازی موج هایی هنجارشکنانه و ضدارزشی در جامعه ی ایرانی هستند؟ و به چه قیمتی عده ای دیگر، خود را بازیچه ی دستان این قبیل افراد قرار داده اند؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مرجان شرف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چهارشنبه های سفید یا سیاه؟!

چند سال پیش یکی از خبرنگاران مجلس شورای اسلامی با توجه به اطلاعات خاصی که داشت اقدام به دزدیدن اسناد مجلس در دوره هفتم و افشا کردن آنها در فضای جامعه نمود. وی به سرعت از این سمت اخراج شد و پس از این رسوایی به انگلستان کوچ کرد و از آن پس به فعالیت های اجتماعی در امور بانوان و البته بر علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول شد. از اقداماتی که وی انجام داد و باعث شهرت نسبی وی در میان معاندان نظام شد؛ دو طرح "آزادی‌های یواشکی" و "چهارشنبه‌های سفید" بود که همگان آنها را همواره با نام "مسیح علی نژاد" می شناسند. فردی که یکی از پُرحاشیه ترین روزنامه نگاران دهه 80 بود. وی پس از خروج از ایران تمام توان خود را به کار گرفت تا هنجارشکنی را در قالب حقوق بشر و یا حقوق زنان، در جامعه ی ایرانی اشاعه کند.

"آزادی‌های یواشکی" در مورد زنانی بود که حجاب را قبول نداشتند و با توجه به اینکه در کشور ما حجاب یکی از ملزومات است، این افراد در محیط‌هایی از شهر اقدام به برداشتن حجاب نموده و تصاویر خود را برای روزنامه نگار اخراجی ارسال می کردند و وی نیز این عکس ها را در صفحه فیس بوک و اینستاگرام شخصی خود منتشر و مدعی مخالفت عده ی زیادی از مردم ایران، با "حجاب" می شد. این طرح که در اندک زمانی با شکست مواجه شد، باعث راه اندازی طرحی دیگر با عنوان "چهارشنبه‌های سفید" گردید. طرحی که نسبت به طرح پیشین؛ طرفداران و عمر کمتری داشت.

طبق این طرح؛ برخی زنان در روزهای چهارشنبه ی هر هفته با به سر داشتن شالی سفید رنگ شاخه گلی به افراد محجبه می دادند تا با این حرکت یک دوقطبی گسترده اما به ظاهر مصالمت آمیز ایجاد کنند. غافل از این که نمی توان با اعتقادات یک ملت بازی کرد و بی تردید هرکس که وارد خط قرمزهای دینی و مذهبی شود مشت محکمی از مردم خواهد خورد و گواه این مهم تاریخ ایران اسلامی است.

حجاب در ایران

از دیوارنوشته‌های قدیمی تا کتاب‌های مصور در همه‌ی آن‌ها زنان ایرانی حجاب دارند، از لباس سنتی گیلکی تا لباس‌های زنان لر، در هیچ‌کجای ایران و در هیچ کدام از لباس‌های سنتی زنان ایرانی بی حجابی به چشم نمی‌خورد پس چرا بی حجابی از قول مسیح علی نژاد به مهم‌ترین مساله در بین زنان تبدیل گشته است؟

از حدود صد سال پیش بی حجابی به ایران آمد و گاهی این بی حجابی از آنچه که در کشورهای لاییک و اروپایی هم می‌بینیم بیشتر شد این را می‌توان از مقایسه فیلم‌های فارسی و فیلم‌های هالیوود در همان دوره فهمید.

رعایت حجاب به دنبال خود مقید بودن در زمینه‌های مختلفی را می‌آورد که کوچک‌ترین آن؛ عدم استفاده از نوشیدنی‌های الکلی است.

در ایران مشارکت زنان در امور اجتماعی از تحصیل و اشتغال گرفته تا تصاحب منصب‌های سیاسی روز به روز بیشتر می‌شود به طور مثال  مشارکت زنان در سمت‌های سیاسی  حدود 15 درصد است و بالغ بر 70 درصد شغل‌های تولید شده در سال 1395 را زنان به خود اختصاص داده‌اند.

با این وجود در کشوری که نظام مردسالاری سالیان سال حکم فرما بوده، در کشوری که نظام و ساختار مدیریتی مردانه است و آحاد جامعه و نه فقط مردان بلکه حتا زنان هم توانایی و مهارت زنان در امور مهم را باور ندارند در جامعه‌ای که زنان هنوز حق طلاق و حق حضانت فرزند ندارند و مسائلی از این دست چگونه است که بی‌حجابی در منظر علی نژاد به مهم‌ترین مساله و مطالبه زنان ایران بدل می‌شود؟

حجاب چرا آنقدر مهم است؟

همیشه افرادی بوده اند که سعی داشتند حجاب را از سر زنان بردارند، از آنطرف در کشور با اجرایی شدن گشت ارشاد سعی بر این شده که حجاب حتما بر سر زنان بماند، در دیگر کشورها هم همین اتفاقات می‌افتد مانند تاجیکستان یا فرانسه. در این کشورها حجاب اجباری نیست ولی زنان این قبیل کشورها روز به روز بیشتر به حجاب روی آورده‌اند و حکومت هم با وضع قوانین سعی بر جلوگیری از این امر دارد. 

به راستی حجاب چیست که این همه موضوع مناقشات شده است؟ آیا به نظر این طرح‌ریزان با حجاب نمی‌توان به انجام کارهای روزانه و اجتماعی پرداخت؟ یا با حجاب اجباری تمام کشور  به سعادت می‌رسند؟ این طرح‌ها و اقدامات چه در مورد حجاب اجباری باشد یا بی‌حجابی اجباری با تبلیغ اینکه برای آزادی زن بهتر است انجام می‌گیرد ولی آیا بزرگترین خواسته زنان فقط حجاب است؟

طرح هایی با مضمون حجاب!

آزادی های یواشکی و چهارشنبه های سفید دو طرحی بودند که بر پایه ی کشف حجاب راه اندازی شدند طرح هایی که به ظاهر نه تنها آسیبی به کسی نمی زد که با گل هدیه دادن روابط افراد را مستحکم می کرد اما در حقیقت ضربه ای سهمگین و غیرقابل جبران بر پیکره ی دینی جامعه وارد می کرد زیرا یکی از ابتدایی ترین موارد دین اسلام رعایت حجاب (از سوی زن و مرد) است و دشمن نیز از ریشه دارترین مسئله شروع کرده تا در کمتر زمانی به اهداف شوم خود برسد.

در این میان بد نیست کمی تامل کنیم فردی همچون "مسیح علی نژاد" که مخالفت خود را صراحتا با حجاب بیان داشته چرا ما را وادار به این کرده که گل به با حجاب‌ها بدهیم؟ اهدای گل برای زمانی است که دو طرف قصد اعلام کردن این را دارند که بگویند با هم خصومتی ندارند ولی آیا در کشور ما زنان محجبه و بی‌حجاب با هم خصومتی تا حالا داشته‌اند که امروز به هم گل اهدا کنند؟ بهتر نیست در زمانی که ما از اهداف یک طرح اطلاع درستی نداریم کمی محتاط تر عمل کنیم؟

حرف آخر

و در کنار همه‌ی این‌ها نباید از تأثیراتی که طرح‌های این‌چنینی بر قشر جوان ما می‌گذارند غافل شویم از طرفی در خیابان گشت ارشاد را می‌بیند که سعی در نظارت بر نحوه ی حجاب زنان دارد و از طرف دیگر دشمن با شال سپید که رنگ پاکی و صداقت است برای تبلیغ بی‌حجابی گل اهدا می‌کند بدون هیچ خشونتی.