تبیان، دستیار زندگی
9 نقش ماندگار از بیماران اعصاب ، روان و عقب مانده های ذهنی که بازیگرانشان برای ایفای آنها سنگ تمام گذاشتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روانی های سینمایی

9 نقش ماندگار از بیماران اعصاب ،روان و عقب مانده های ذهنی که بازیگرانشان برای ایفای آنها سنگ تمام گذاشتند.

فرآوری: بخش سینما و تلویزیون تبیان
پرسه در مه

فیلم‌های زیادی در سینمای ایران ساخته شده‌اند که در آنها یک بیمار روانی نقش اصلی را داشته و قصه پیرامون بیماری او پیش رفته. تعداد این فیلمها کم نیست که 9 مورد در این گزارش گزینش شده است. از یاد نمی بریم صابر ابر در فیلم «من دیه‌گو مارادونا هستم»، شهاب حسینی در «پرسه در مه»، بابک حمیدیان در «خدا نزدیک  است»، مهدی هاشمی در «آلزایمر»، رضا کیانیان در «سرنخ»، حامد بهداد در «آسمان من» و ....  که نقش بیمار را به خوبی ایفا کرده اند.

گاو/  ۱۳۴۸

بازیگر: عزت‌الله انتظامی

نام كاراكتر: مش حسن

نوع بیماری: جنون

بیمار روانی در فیلم «گاو» با سایر فیلمها فرق می‌کند. اینجا مش حسن، مردی عاقل است که کنار خانواده‌اش روزگار می‌گذراند اما یک اتفاق، وضعیت روانی او را بهم می‌ریزد. مش حسن که عاشق وشیفته گاوش است، بعد از مواجه شدن با مرگ او، تعادل روانی‌اش را از دست می‌دهد و یک جورهایی در گاو استحاله می‌شود. از یک جایی به بعد از قالب مش حسن خارج می‌شود و زندگی را ا ز دریچه دید گاو می‌بیند. عزت‌الله انتظامی لحظه به لحظه بیشتر در حالات و رفتار یک گاو فرو می‌رود و سعی میکند در تمام جنبه‌ها از این حیوان تقلید کند. این جنون، تمام مردم ده را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هیچکس راه حلی برای رفع مشکل او نمی‌داند و همه فقط نگرانند.

مسافران مهتاب/ 1366

بازیگر: مهدی فخیم زاده

نام كاراكتر: نمکی

 نوع بیماری: عقب افتاده ذهنی

داستان درباره مواجهه یک پسر عقب مانده ذهنی با بیرحمی دنیای پیرامون است. نمکی، پسر جوان و عقب افتاده‌ای است که حالات و رفتارش از سطح یک پسربچه، بیشتر رشد نکرده. شخصیتی بسیار مهربان دارد، با مردم و مخصوصا بچه‌ها دوست است و آزارش به هیچکس نمی‌رسد. حالا این شخصیت وارد شهر بزرگ تهران می‌شود. مدام از سوی این و آن آزار می‌بیند. هیچکس توجهی به او ندارد. حتی برادرانش هم او را رها می‌کنند و او در اوج تنهایی و نا امیدی در شهر رها می‌شود. کم کم مهربانی و دلسوزی، جای خودش را به خشم و انتقام می‌دهد. حالت تدافعی به خودش می‌گیرد، مردم را می‌زند و حتی یک بچه را می‌دزدد. نهایتا با بچه‌ای که دزدیده مخفی می‌شود و پای پلیس به میان می‌آید و ...

 عروسی خوبان/ 1367

بازیگر:  محمود بی غم

نام كاراكتر: حاجی

 نوع بیماری: بیماری اعصاب و روان ناشی از جنگ تحمیلی

میزان تاثر گذاری در درام:  فیلم «عروسی خوبان» جزو آثار پیش قدم درباره چالش تبعات جنگ تحمیلی است و كارگردان نقدی تند و تیز به شرایط آدم های جنگ در جامعه دارد. حاجی در جبهه دچار موج انفجار می شود و مدتی در آسایشگاه روانی بستری. وقتی سلامتی اش را بدست می آورد و به خانه بازمی گردد متوجه می شود پدر نامزدش (رویا نونهالی) مخالف ازدواج است. تعارض های دیگری هم میان آرمان های حاجی و واقعیت جامعه پیش روی حاجی است و همین بار دیگر حالش را دگرگون می كند و حمله های شدید عصبی رهایش نمی كند. عكاس روزنامه می شود اما سوژه هایش (آدم های معتاد و دوره گرد) اجازه چاپ نمی یابند. تعارض ها روز به روز بیشتر می شود و او شیوه های مختلف اعتراضی پیش می گیرد تا این كه با وخامت حال بار دیگر به آسایشگاه منتقل می شود. حاجی كه دلش در گرو جبهه است به جبهه پناه می برد.

مادر/ 1368

بازیگر: اکبر عبدی

نام كاراكتر: غلامرضا

 نوع بیماری: عقب افتاده ذهنی

بخش مهمی از بار عاطفی فیلم «مادر» در مواجهه با کاراکتر غلامرضا شکل می‌گیرد. انگار غلامرضا سنگ محکی برای تعیین میزان عاطفه و سنگدلی سایر اعضای خانواده است. غلامرضا یک عقب مانده ذهنی تو سری خور است که زندگی‌اش با زندگی و مرگ مادر گره خورده. با برگشتن مادر به خانه، او هم از بیمارستان روانی مرخص می‌شود و قطعا بعد از مرگش مجددا به آنجا برمیگردد و تا آخر عمر کسی سراغش را نمی‌گیرد. سادگی و تنهایی غلامرضاست که حزن لحظات آخر مرگ مادر را برای مخاطب دردناکتر می‌کند. برای همین هم هست که دیالوگ غم‌انگیز «مادر مرد. از بس که جان ندارد» غلامرضا تا این حد ماندگار می‌شود و ضربه اصلی فیلم را به مخاطب وارد می‌کند.

معجزه خنده: 1375

بازیگر: فقیه سلطانی

نام كاراكتر: نرگس

 نوع بیماری: از دست دادن تعادل روانی

داستان «معجزه خنده» به طور کلی در یک آسایشگاه روانی پیش می‌رود اما بازی درجه یک فقیه سلطانی در نقش نرگس، اهمیت خاصی در فیلم پیدا می‌کند. نرگس، دختر افسرده‌ای است که شوهرش بعد از ازدواج، او را ترک می‌کند و حالا به خاطر علاقه زیادی که به شوهرش داشته، تعادل روانی خودش را از دست می‌دهد. او به شدت از مردها می‌گریزد و ترس همیشگی از جلوی چشمهایش کنار نمی‌رود. او بارها قصد خودکشی کرده اما هیچوقت در این امر موفق نشده. او حالا بعد از تمام این مشکلات، به مرد جوانی که او هم به خاطر مرگ فرزندش خودش را مقصر می‌داند و تعادل روانی‌اش را از دست داده‌ است علاقه‌مند می‌شود و نهایتا در سکانسی بسیار اثرگذار، در موقعیتی کاملا نمایشی، علاقه‌اش را به او نشان می‌دهد.

 اینجا چراغی روشن است/ 1381

بازیگر: حبیب رضایی

نام كاراكتر: قدرت

 نوع بیماری: عقب افتاده ذهنی

قدرت به عنوان نقش اصلی فیلم «اینجا چراغی روشن است»، بیشترین اثرگذاری را در پیشبرد قصه دارد. درواقع مواجهه قدرت با امامزاده است که پیام اصلی فیلم را می‌سازد. او در کمال سادگی و صداقت، ارزش امامزاده را چیزی فراتر از یک اتاقک و جنبه‌های تقدیس شده‌اش می‌داند. اجازه می‌دهد وسایل ارزشمند داخل آن را بدزدند، سقف امامزاده، سرپناهی برای فقرا شود و دست آخر گوسفندها از سرما به آنجا پناه ببرند. رضا میرکریمی واقعیت و ذات امامزاده‌ها را که براثر کج فهمی آدمها در طول تغییر کاربری داده، از طریق سادگی و بی‌عقلی قدرت به تصویر می‌کشد. قدرت با تمام کم عقلی‌اش می‌فهمد که مهمترین اصل، کمک به انسانهاست و سایر مسائل اهمیتی ندارد.

حوض نقاشی/ 1391

بازیگر: نگار جواهریان

نام كاراكتر: مریم

نوع بیماری: معلولیت ذهنی

داستان درباره زوجی است که معلولیت ذهنی دارند اما فرزندی سالم به دنیا آورده‌اند. آنها از پس مشکلات خودشان هم برنمی‌آیند و حالا باید خواسته‌های فرزندشان را برآورده کنند. با اینکه شهاب حسینی و نگار جواهریان هردو در این فیلم نقش بیمار را بازی میکنند اما بازی نگار جواهریان خیلی بیشتر به چشم آمد. او از یک طرف باید به لحاظ جسمی و روحی، حالت یک معلول را حفظ می‌کرد و از طرف دیگر مثل یک مادر، نگرانی خودش را از دوری فرزندش به نمایش می‌گذاشت. ادغام این احساسات و معلولیت، کار سختی بود که جواهریان موفق شد از پس آن بربیاید. شاید به جهت همین نمایش احساسات مادرانه، جواهریان کار سختتری نسبت به شهاب حسینی داشت.

پرسه در مه/1388

بازیگر:  شهاب حسینی

نام كاراكتر: امین

 نوع بیماری: روانپریش

یكی دیگر از تجربیات شهاب حسینی برای فرورفتن در جلد آدمی روانپریش است كه از قضا جزو بهترین نقش های او بحساب می آید. درام روی سرنوشت كاراكتر او یعنی امین كه آهنگ ساز و نوازنده پیانو است شكل می گیرد. او آهنگساز توانایی است اما به خاطر اتفاقاتی دچار پوچی شده و كم كم رویی دیگر از درونیاتش را نشان می دهد. حتی مشاوره دكتر روانشناس افاقه نمی كند و امین برای رهایی موهایش را می‌تراشد، استکان را در دستش می‌شکند، انگشتش را قطع می‌کند و ...

برادرم خسرو/ 1394

بازیگر: شهاب حسینی

نام كاراكتر: خسرو

 نوع بیماری: اختلالات دوقطبی

مسئله اصلی داستان در «برادرم خسرو»، بیماری روانی است که کاراکتر خسرو با آن روبه‌رو است. پیش از این هیچ کارگردانی در سینمای ایران به این بیماری نپرداخته بود و شاید اسم اختلالات دو قطبی برای خیلی‌ها ناآشنا بود. خسرو بعد از سالها دست و پنجه نرم کردن با این بیماری، حالا به ثبات رسیده است و دکتر توانسته با دارو بیماری‌اش را کنترل کند اما در مواجهه با برادر سختگیر و عصبی‌اش، مجددا این بیماری در او بروز می‌کند و رفته رفته وحشتناکتر می‌شود. خسرو در نگاه اول هیچ مشکلی ندارد وشاید حتی از برادر سالمش هم سالمتر به نظر برسد اما در طول فیلم با بازی فوق‌العاده شهاب حسینی، رفته رفته از حالت شیدایی به افسردگی می‌رسد و به نقطه صفر می‌رسد.


منابع: هفت صبح /سوره سینما