سوء استفاده از چهره ها
خبر کوتاه بود: خانواده شجریان نامهای را که با عنوان «تقدیم حنجره محمدرضا شجریان به حسن روحانی» در فضای مجازی منتشر شده است، تکذیب کرد.
جریانهای سیاسی برای تایید و مقبولیت بیشتر خود سعی میکنند در جذب ارا از مقبولیت و محبوبیت چهره ها و خصیت ها با بعنوان دیگر از سلبریتی ها استفاده کنند، آنچه در تبلیغات آن را تکنیک برجسب طلایی می گویند.
استفاده از این تکنیک تبلیغاتی در طول عمر رقابت ها و تبلیغات سیاسی جریان داشته که آخرین موارد آن را در همین انتخابات پیش رو بارها مشاهده کرده ایم از جمله در مناظره دوم که جناح اطلاح طلب سعی کرد تا از وجه هنرمندان مایه بگذارد، خبر فوق هم که تکذیب هم شد در همین راستا منتشر شد.
روحانی در مناظره دوم گفت: «ما الآن یک هنرمند داریم که از دعای ربّنایش ممانعت میکنیم، با این اوضاع چطور میتوانیم تعالی و پیشرفت داشته باشیم؟».
چرا باید یک چهره هنری که در عرصه خود شاخص به حساب می آید و در سطح ملی و فرا ملی دارای محبوبیت است را به پای سیاستهای جناحی از جایگاه خود تنزل دهیم. باید بدانیم جایگاه چهره ها و یا مفاهیمی که ملی هستند را نباید قربانی قدرت طلبی ها کرده و در سطح گروه بندی ها بکشانیم. خیلی وقت ها همین نوع رفتارها باعث خواهد شد که اثرات و برکاتی که این اشخاص برای ایران و فراتر از ایران دارند محدود شده و پتانسیل ملی آنها از بین برود
البته این بار اول نبود که حسن روحانی از شجریان در جهت جذب آرا استفاده می کند. او در مناظره های دوره گذشته انتخابات نیز از این تکنیک و نام شجریان استفاده کرده بود البته صریح تر و مستقیم تر از مناظره امسال. او صحبتهایش از این حرف زد که شجریان باید سفیر فرهنگ و هنر ایران باشد. روحانی از این دم زد که چرا شجریان نباید بتواند در کشورش کنسرت برگزار کند. جملاتی که از برگ های برنده او در مناظره ها در جلب آرای طیف اصلاح طلب و اهالی فرهنگ و موسیقی بود.
او اینبار درباره شجریان صحبت کرد اما نامی از او نبرد و پاسخی هم نسبت به عدم اجرای وعده های قبلی خود درباره وی که باعث جذب آرا شده بود، نداد. البته به نظر نمی رسد مردم و هنرمندان هم به چنین وعده هایی دیگر دل ببندند یا رای بدهند.
فازغ از اینکه کاندیدهای دوازدهمین دوره ریاست جمهوری هیچ برنامه مشخصی برای فرهنگ ارائه ندادند و اینکه اهلی فرهنگ تا چه زمانی باید منتظر به سرانجام رسیدن وعده های فرهنگی باشند و جامعه اثرات کار فرهنگی را ملموس ببیند؛ جای سوال اینجاست که آیا استفاده اینچنینی از نام و شهرت چهره ها به ویژه چهره های ملی که می توان از آن باعنوان سو استفاده نیز نام برد، کار درست و اخلاقی می باشد؟
چرا باید یک چهره هنری که در عرصه خود شاخص به حساب می آید و در سطح ملی و فرا ملی دارای محبوبیت است را به پای سیاستهای جناحی از جایگاه خود تنزل دهیم. باید بدانیم جایگاه چهره ها و یا مفاهیمی که ملی هستند را نباید قربانی قدرت طلبی ها کرده و در سطح گروه بندی ها بکشانیم. خیلی وقت ها همین نوع رفتارها باعث خواهد شد که اثرات و برکاتی که این اشخاص برای ایران و فراتر از ایران دارند محدود شده و پتانسیل ملی آنها از بین برود.
شایان ذکر است که گاهی در این تحقق این شرایط خود افراد چهره مقصر هستند، چرا که خود با اظهارنظرها و سیاست ورزی ها باعث می شوند تا جایگاه و ارزش شان کاهش یافته و دستمایه سواستفاده ها قرار گیرد.