نیم نگاهی بر تاریخچه روابط تهران و ریاض
روابط ایران و عربستان به مجموعه مراودات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بین ایران و عربستان گفته میشود. این روابط هیچگاه در سطح مطلوب برقرار نبوده است. پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، سقوط صدام حسین و بهار عربی، مراحلی بودند که به مرور، اختلاف میان دو قدرت منطقهای را افزایش دادند. تاکنون بارها منازعات نظامی و دیپلماتیک بین دو کشور رخ داده است...
فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
روابط ایران و عربستان سعودی در سال 1307 ، بعد از تأسیس حكومت سعودی برقرار شد، ولی سفارت ایران در ریاض در 1309 دایر شد. با این حال مناسبات دو كشور به دلیل تفاوت نگرش ایدئولوژیك دو دولت چندان صمیمانه و مستحكم نبود. سفارت ایران در عربستان نیز توسط سفیر اكرودیته ایران در مصر اداره میشد. این مناسبات كم وبیش تا 1322 ادامه یافت. در این سال درگیریهای خونینی بین شیعیان و مقامات عربستان و اتباع ایرانی و سعودی در گرفت. همچنین یك حاجی ایرانی به نام «ابوطالب یزدی» در ملاء عام، گردن زده شد. این حادثه روابط دو كشور را تیره تر از قبل ساخت.
دولت ایران طی یادداشتی به وزارت خارجه عربستان نسبت به این اقدام رژیم سعودی اعتراض كرد، اما دولت ریاض اقدام خود را مطابق با قوانین شرع دانست. سفارت ایران نیز كه پاسخ دولت سعودی را غیرمنطقی میدید تأكید كرد تا وقتی كه جان و حیثیت ایرانیان در عربستان محفوظ نباشد ودولت عربستان عذرخواهی نكند ایران در سیاست خود نسبت به عربستان تجدیدنظر نخواهد كرد. دولت سعودی نیز در پاسخ فقط در مورد آینده تضمینهایی داد. دولت ایران هم این تضمینها را نپذیرفت و روابط سیاسی خود را با عربستان قطع كرد. بدین ترتیب تا سالها بعد، از عزیمت حجاج ایرانی برای انجام مراسم حج جلوگیری شد.
آشتی سیاسی
روابط ایران و عربستان تا قبل از تشكیل اوپك در چارچوب حفظ دو رژیم سلطنتی، ادعای مشترك حاكمیت دو دولت در مورد حاكمیت بر مسلمانان و دشمنی مشترك هر دو كشور با جمال عبدالناصر خلاصه میشد. اما بعد از تشكیل این سازمان، روابط ایران و عربستان سعودی از جنبههای فوق فراتر رفته و خط مشی سیاسی و اقتصادی را نیز دربر گرفت.
4 سال پس از این واقعه ـ در 1326 ـ هیأت حسن نیتی از طرف عربستان سعودی جهت تجدید روابط دو كشور وارد ایران شد. در همین سال سفیر ایران در مصر مجدداً اكرودیته در عربستان سعودی شد. دو كشور همچنین در زمینه مسائل اوپك، فلسطین و سازمان كنفرانس اسلامی، هماهنگی داشته و هر دو با یك دیدگاه به آمریكا و شوروی مینگریستند. دكترین نیكسون نیز هر دو كشور را به زرادخانه سلاحهای آمریكایی تبدیل كرده بود.
ایران و عربستان بعد از انقلاب سال ١٣٥٧
سیر روابط ایران و عربستان بعد از سقوط حكومت پهلوی فراز ونشیبهای بسیاری به خود دیده است. عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط، سكوت و نظارت را در پیش گرفت، ولی پس از مدتی هیأتی بلندپایه به سرپرستی دبیركل «رابطه العالم اسلامی» را برای تبریك پیروزی انقلاب اسلامی به ایران فرستاد. ملك خالد در اولین عكسالعمل خود برپایی حكومت اسلامی را در ایران مقدمه نزدیكی و تفاهم هرچه بیشتر دو كشور خواند. فهد ولیعهد وقت عربستان نیز گفت: «برای رهبری انقلاب ایران احترام زیادی قائل هستیم.» اما رویكرد سیاست خارجی ایران در حمایت از جنبشهای آزادیبخش در منطقه و جهان اسلام و همچنین برگزاری اولین حج توأم با برائت از مشركین توسط حجاج ایرانی، موجب سردی روابط دو كشور شد. مطبوعات و مقامات دو كشور مواضع تندی علیه هم اتخاذ كردند. ترس مقامات سعودی از انقلاب اسلامی بعد از قیام سلفیهای تندرو و اشغال مسجدالحرام در 1400 هـ. ق و قیام شیعیان در منطقه «شرقیه» به فاصله كمی از آن، دو چندان گشت. بر این اساس عربستان خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی و «صدورانقلاب» آن، آماده كردند. به همین سبب با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، عربستان با كمكهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و تبلیغاتی خود، در كنار عراق قرار گرفت. مجموع این اقدامات باعث سردی و تیرگی روابط شد ومناسبات دو كشور را تا سطح كاردار تنزل داد.
در سال 1363 حادثه ربوده شدن یك فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهرآباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن به این حادثه، باعث شد روابط دو كشور تا حدودی رو به بهبود نهد. در همین مرحله، در 1364 سفر وزیرخارجه عربستان به جمهوری اسلامی و سفر وزیر خارجه وقت ایران به عربستان رخ داد. این سفرها باهدف بهبود روابط و حل پارهای از مشكلات فیمابین چون حج و جنگ ایران و عراق صورت گرفت، اما نتیجهای در پی نداشت. در 1365، عربستان برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران و با افزایش صدور نفت، قیمت را كاهش داد كه به تیرگی مجدد در روابط دو كشور انجامید.
400تن از حجاج ایرانی در مراسم حج 1366
سردی حاكم بر روابط دو كشور و تشدید آن توسط آمریكا با هدایت جریانات منطقهای بر ضد ایران، همچنین شهادت 400تن از حجاج ایرانی در مراسم حج 1366 كه اعتراض شدید جمهوری اسلامی رابه دنبال داشت و در نهایت حمله تظاهركنندگان تهرانی به سفارت عربستان در تهران ـ 26 مرداد 1366 ـ كه كشته شدن یك دیپلمات سعودی ـ الغامدی ـ را به همراه داشت، تیرگی روابط دو كشور را به اوج خود رساند. سرانجام در ششم اردیبهشت 1367 عربستان اقدام به قطع یك جانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران كرد و این قطع رابطه حدود سه سال به طول انجامید.
علاوه بر مذاكرات سیاسی در طول سالهای قطع روابط دو كشور، موضوع پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران گام مؤثری در تجدید رابطه با عربستان بود.
عربستان قبول قطعنامه از سوی ایران را یك اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال كرد. در این شرایط، جبههگیری مطبوعاتی عربستان علیه جمهوری اسلامی متوقف شد و فهد شخصاً اعلام كرد كه با ایران اختلافی ندارد كه قابل حل نباشد.
تهران نیز آمادگی خود را برای شروع مذاكرات مستقیم با ریاض اعلام كرد.
تجاوز عراق به كویت در 1369 و مواضع ایران در این حادثه و هم نیاز شورای همكاری خلیج فارس به حمایت ایران، باعث شد تا كشورهای حاشیه خلیجفارس، به ویژه عربستان برای تجدید رابطه با جمهوری اسلامی ایران تلاش كنند.
اولین دیدار مقامات ایران وعربستان بین وزرای خارجه دو كشور در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد ـ شهریور 1369 ـ و دیدار بعدی در ژنو انجام گرفت. در 15 اسفند 1369 نیز وزرای خارجه دو كشور در مسقط با هم ملاقات كردند. به دنبال این دیدار در 27 اسفند 1369 بیانیه مشتركی در زمینه برقراری مجدد روابط سیاسی دو كشور همزمان در تهران و ریاض منتشر شد. سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان پس از دیدار با آقای ولایتی وزیر خارجه وقت در مصاحبهای اعلام كرد، عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در حل تمام مشكلات فی مایبن به تفاهم رسیدهاند.
سرانجام پس از سه سال قطع رابطه سیاسی
سرانجام پس از سه سال قطع رابطه سیاسی، در پی مذاكرات وزرای خارجه دو كشور، تجدید روابط متقابل اعلام شد و مقامات تهران و ریاض در فروردین 1370 سفارتخانههای خود را در پایتختهای یكدیگر گشودند. بین سالهای 1370ـ شروع مجدد روابط دو كشور ـ تا 1376 كه سال آغاز كار دولت آقای خاتمی است، دوره تنشزدایی و بسترسازی روابط دو كشور به شمار میآید.
ورود امیرعبدالله ولیعهد پادشاهی سعودی به تهران در آذر 1376 برای شركت در اجلاس سران كشورهای عضو سازمان كنفرانس اسلامی، نقطه اوج روند رو به بهبود مناسبات سیاسی دو كشور در دهه 1370 بود. پس از این سفر رفت و آمد بلندپایگان دوكشور به پایتختهای یكدیگر فزونی یافت.
گرایشهای منطقهای امیرعبدالله تاحدی توانسته بود روند تشنج زدایی در مرزهای این كشور را عملیاتی كند. تلاش برای تحكیم روابط تهران و ریاض، به ویژه از سال 1380 كه آمریكا اسامه بن لادن سعودی الاصل را متهم به رهبری حادثه 11 سپتامبر كرد و دولت ریاض مورد سوءظن و تعرض سیاسی آمریكاییها قرار گرفت، اهمیت به سزایی یافت. درپی این حادثه و رفتار تحقیرآمیز آمریكا با عربستان و اتباع سعودی، مقامات ریاض تلاش کردند حتی الامکان به تجدید نظر در برخی سیاستهای منطقهای و بین المللی خود بپردازند و آثار روانی ناشی از افشای نقش سعودی در حادثه تروریستی 11 سپتامبر را از اذهان عمومی بزدایند.
در سالهای اخیر نیز پیدایش پدیده منفوری به نام داعش که از آبشخور سعودیها تغذیه میکند و نتیجه این تغذیه را به روشنی در عراق و سوریه میبینیم، نیز بر عمق شکاف موجود میان ایران و عربستان افزوده است.
با این حال از بهمن 1393 که پس از مرگ امیر عبدالله، امیر سلمان جانشین وی شد سیاستهای منطقه ای عربستان خصمانه شد و وی به تخریب هر آنچه که سلفش در روابط با همسایگان به وجود آورده بود پرداخت. سعودیها کینه پنهان خود را نسبت به ایران آشکار کردند. بی کفایتی آنان در حفظ جان و مال زائران ایرانی و فجایعی که هر از چند گاه یکبار در مناسک حج رخ میدهد و عده ای را به کام مرگ میکشد و معمولاً سعودیها خود را طلبکار آنها نشان میدهند، به تخریب هرچه بیشتر روابط دو کشور منجر شد.
وقایع حج تمتع سال ۱۳۹۴، موجب تیرگی بیشتر روابط دو کشور شد. سقوط جرثقیل ساخت و ساز و همچنین فاجعه منا دو رویدادی بود که به خصومت دو کشور دامن زد. در خلال این دو حادثه که به شهادت رسیدن صدها ایرانی منجر شد، ایران، مقامات عربستانی را مقصر اصلی خطاب کرده است و خواهان عذرخواهی آنان شده است.
امروز به طور جدی این تلقی وجود دارد که دلیل اصلی حمایت آمریکایی ها و صهیونیستها از سعودیها که به خاطر آن حتی چشم خود را بر نقش آشکار افراد و اتباع سعودی در فاجعه 11 سپتامبر میبندند، سیاست اعلام شده ای است که هدفش بدنام کردن و تخریب چهره نورانی اسلام در منطقه پر حادثه خاور میانه است و سعودیها و هم پیمانان عرب آنها در منطقه نیز یا آگاهانه مجری این سیاست شده اند چون آن را متضمن بقای خود در برابر ملتهای ناراضی خود میدانند و یا ناآگاهانه ابزار اجرای این نقشه شیطانی شده اند.منابع: مطالعات و پژوهش های سیاسی، وبگاه خبری انتخاب