تنها خانهای كه فقط از داخل باز میشود!
ابلیس با دلِ ما کار دارد، چون اگر دل را تسخیر کرد، سایر قوا را نیز که در تحت حمایت همان قلب هستند تسخیر خواهد کرد؛ یعنی هم بخش اندیشه را مهار میکند که نیروی وهم و خیال به اسارت درمیآید, هم بخش انگیزه را مهار میکند که شهوت و غضب به اسارت درمیآید؛ آنگاه صدر و ساقه انسان را مرض تشکیل میدهد
فرآوری: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
قفلِ درِ هر خانه، صندوق، قلعه و دژی را حتی اگر « درِ خیبر » هم باشد باز با قدرت میتوان به نحوی از « بیرون » شکست و گشود و وارد آن شد. اما خداوند حكیم، « قلبِ انسان » را به نحوی آفریده است كه « هیچ قدرتی » جز « خالق یا صاحبش » نمیتواند آن را از « بیرون » بگشاید و بیاجازه وارد آن شود.
پس اگر قلبِ انسان، « مریض یا قفل یا مسدود یا دچار انحراف » شود یا در « غلافش » گیر کند، برای « تعمیرِ » آن فقط باید به « خالقش » رجوع کرد :
« یا مقلّب القلوب ، ثبّت قلوبنا علی دینک »
... كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتیلاً (فرقان/32)
پس حتی شیطان نیز (جز دعوت) بر انسان هیچ نفوذ و سلطهای ندارد:
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ : إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِیَ عَلَیْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ
فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ .... (إبراهیم/22)[1]
آری، «دشمن اصلی انسان یعنی ابلیس با دلِ ما کار دارد، چون اگر دل را تسخیر کرد، سایر قوا را نیز که در تحت حمایت همان قلب هستند تسخیر خواهد کرد؛ یعنی هم بخش اندیشه را مهار میکند که نیروی وهم و خیال به اسارت درمیآید, هم بخش انگیزه را مهار میکند که شهوت و غضب به اسارت درمیآید؛ آنگاه صدر و ساقه انسان را مرض تشکیل میدهد...
اصرار قرآن کریم بر این است که هر لحظه پاسدار حرم دل باشید. قرآن کریم فرمود مردان الهی این کعبه را کاملاً حفظ میکنند؛ این گناه قفل قلب است! این غرور قفل قلب است! وهم و خیال قفل علمی است، شهوت و غضب قفل عملی است، شیطان پس از ورود به دل انسان از درون در را قفل میکند؛ کاری که شیطان میکند این است که دل را اشغال میکند، این قلب را از درون قفل میکند و کلید هم به دست خودش است! لذا این است که در تمام حالات به ما فرمودند مواظب باشید؛ خاطراتتان و غذای حلالتان طیّب و طاهر باشد، البته چه غذاهای علمی و چه غذاهای عملی!»[2]
پینوشت:
1. دکتر محمد جعفر غفرانی، قرآنپژوه
2. برگرفته از درس اخلاق آیت الله جوادی آملی