تبیان، دستیار زندگی
عباس و حسن پس از 5 سال از زندان آزاد می شوند و به سراغ دوست دیگرشان یعنی عطا می روند که مدتها در کما بوده است. آنها تصمیم می گیرند گذشته خود را فراموش کنند و شغلی آبرومند اختیار کنند اما در این راه موفق نمی شوند و... شاید همین خلاصه داستان روی کاغذ قابل ت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گشت سرگشته!

عباس و حسن پس از 5 سال از زندان آزاد می شوند و به سراغ دوست دیگرشان یعنی عطا می روند که مدتها در کما بوده است. آنها تصمیم می گیرند گذشته خود را فراموش کنند و شغلی آبرومند اختیار کنند اما در این راه موفق نمی شوند و... شاید همین خلاصه داستان روی کاغذ قابل تحمل تر باشد از آنچه که در اجرا و روی پرده می بینیم.

سید رضا صائمی- بخش سینما تلویزیون تبیان
گشت 2

بدون شک گشت 2 خیلی عقب تر از گشت ارشاد است اگرچه این فیلم هم خود عقب تر از نمونه های مشابه در سینمای ایران محسوب می شود. فارغ از ضعف های ساختاری و فیلمنامه ای، آنچه بیش از هر چیز موجب ویرانی اثر می شود منطق سست و بی بنیادی است که گمان می کند با پشتوانه نقد اجتماعی و بالا بردن صدای اعتراض، می توان منطقی برای شوخی ها و لودگی های اثر پیدا کرد و از آن دفاع نمود. گزافه نیست که بگویم فحاشی در این فیلم تا حد طنازی تقلیل می یابد و نوعی جوک تصویری و قصه گو به جای کمدی داستانی می نشیند. گشت 2 ملغمه ای از لودگی و اعتراض لوس است که پیامش به ضدش بدل می شود. گسست و چندپاره گی در فیلمنامه، آن را به فیلمی آشفته و سرگشته بدل کرده که از هر دری سخن می گوید و چیزی نمی گوید، درباره همه چیز است و درباره چیزی نیست. انگار فیلم از اپیزودهای مختلف تشکیل شده که هر کدام از آنها نیز دچار سرگردانی و رهاشدگی است و انسجام و وحدت دراماتیک ندارد.

اگر بخواهیم دقیقتر سویه کمیک فیلم را بازنمایی کنیم باید از ترکیب شوخی های اروتیک و نقدهای ایدئولوژیک حرف بزنیم که البته وجوه سیاسی آن پررنگ تر است. طنز کلامی چندان رخ نمی دهد و بیشتر شوخی ها کلامی است که به جوک های تلگرامی پهلو می زند. شوخی های که حتی ارتباط و نسبت دراماتیک و منطقی با داستان نداشته و انگار به آن الصاق شده و آویزان است.

گشت دو به شدت شلخته است و از هر ژانری به آن وصله و پینه شده که نمی توان از دل آن به هویت واحد و یگانگی رسید. هم رویکرد رئالیستی دارد هم سورئالیستی هم از زمین و زیر زمین حرف می زند و هم از فضاء و موقعیت های فضایی و فانتزی. این ملغمه، آش شلم شوربایی است که گاهی ممکن است در فرازهای مخاطب را بخنداند اما ابزار و استراتژی روشنی برای خنداندن ندارد.

اساسا شل بودن ستون و ساختار فیلمنامه،گشت دو را به فیلمی لرزان تبدیل کرده که بارها در طول روایت، سقوط می کند و انگار در دل ویرانه های خود در حال دست و پا زدن است تا به پایان برسد. برای درک بهتر این مدعا می توان شوخی های کلامی را حذف کرد تا سنجید که چقدر موقعیت های فیلم قابلیت خنداندن مخاطب را دارد. ضمن اینکه اگر فاکتور شوخی و جوک را کنار بگذاریم قابلیت های فردی بازیگران به ویژه حمید فرخ نژاد که واجد یک ملاحت و نمک ذاتی است خلاء دراماتیکی کمدی اثر را جبران می کند و این هیچ ربطی به ساختار فیلمنامه ندارد.

به عبارت دیگر گشت دو صرفا بر شانه های فرخ نژاد و شوخی های جنسی پیش می رود و حسرتی که دست کم برای من دارد این است که گاهی بازیگران توانا به پای یک فیلم ضعیف، تضعیف می شوند و به هدر می روند. در گشت دو در کنار 3 بازیگر اصلی تعدادی بازیگر زن هم اضافه می شوند که در یک خانه مجردی زندگی میکنند اما تعریف دقیق و مشخصی از شخصیت کاراکترها ارائه می شود. فیلم از یک شلوغی و درهم تنیدگی سرگیجه آوری رنج می برد که انگار کارگردان قصد داشته به منظور سرگرمی مخاطب صرفا به خلق صحنه های جذاب به زعم خویش بپردازد غافل از اینکه آنچه حاصل می شود جز سردرگمی بیش نیست.

گشت دو به شدت شلخته است و از هر ژانری به آن وصله و پینه شده که نمی توان از دل آن به هویت واحد و یگانگی رسید. هم رویکرد رئالیستی دارد هم سورئالیستی هم از زمین و زیر زمین حرف می زند و هم از فضاء و موقعیت های فضایی و فانتزی. این ملغمه، آش شلم شوربایی است که گاهی ممکن است در فرازهای مخاطب را بخنداند اما ابزار و استراتژی روشنی برای خنداندن ندارد. گشت 2 می تواند بهانه ای باشد تا بار دیگر اما جدی به این موضوع بنگریم که فیلم عامه پسند فیلم عوام زده نیست و قرار نیست برای خنده و سردرگمی تن به هر روش و شیوه ای داد که جز سردرگمی و سرگیچه حاصلی ندارد. در مورد سویه انتقادی اثر هم به این فکر کرد که روش نقد هم به اندازه محتوی نقد مهم است و متلک پراکنی، نقد اجتماعی نیست.