تبیان، دستیار زندگی
چگونه شد که پس از 15 سال از انقلاب مشروطه، انقلابی با رویکرد آزادی خواهی و عدالت، حکومتی در ایران روی کار آمد که ماهیت کاملا استبدادی و دیکتاتوری داشت؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عوام فریبی رضاخان

چگونه شد که پس از 15 سال از انقلاب مشروطه، انقلابی با رویکرد آزادی‌خواهی و عدالت، حکومتی در ایران روی کار آمد که ماهیت کاملا استبدادی و دیکتاتوری داشت؟

فرآوری : فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

عوام فریبی رضاخان

کار، کار انگلیس است

بدیهی‌ترین پاسخی که به این سؤال می‌توان داد این است که کار، کار انگلیسی‌ها بود. این جواب درست است و یقینا پشت پرده‌ی روی کار آمدن دیکتاتوری رضاخانی، نقشه‌های شوم انگلیسی‌ها خوابیده بود. تا جایی‌که حتی خود رضاخان هم به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: «من را انگلیسی‌ها بر سر کار آوردند اما ندانستند با چه کسی طرف هستند». دولت انگلیس برای حل بحران به وجود آمده ناشی از مسائلی چون تنظیم قرارداد 1919 در ایران - که در حقیقت با انجام این طرح ایران در بست در اختیار انگلیس قرار می‌گرفت - چاره‌ای نداشت جز آن‌که نظام سیاسی ایران را تغییر داده و حکومتی مستبد و دست‌نشانده در ایران بر سر کار آورد. چنان‌چه «آیرونساید»، یکی از ژنرال‌های انگلیسی انجام این کودتا به همکار خود «اسمایس» می‌گوید: «راست‌ش یک دیکتاتوری نظامی همه‌ی مشکلات ما را حل می‌کند.» و نیز در یادداشت‌های مربوط به 29 بهمن خود نوشت: «برای ما کودتا از هر چیز دیگر مناسب‌تر است. نورمن بیچاره را از کوره به در خواهیم کرد.»

اصلا واضح است کشوری که در ایران دارای منافع و منابعی چون شعبه‌ی تلگراف هند و اروپا و کمپانی تلگراف هند و اروپا، بانک شاهنشاهی، تجارت دریایی در خلیج فارس، شرکت نفت ایران و انگلیس، امتیاز شرکت لینچ‌بروس در کارون و جاده‌ی اهواز به اصفهان، امتیاز سندیکای راه آهن در ایران، مؤسسات بازرگانی بریتانیا و هند و... نمونه‌هایی از این دست است به راحتی دست از سر این مملکت بر نمی‌دارد. بنابراین تمام توان خود را برای روی کار آوردن یک حکومت دست‌نشانده‌ی مقتدر صرف خواهد کرد تا از طریق آن بتواند به اهداف استعماری خود برسد.

جمهوری خواهی‌ رضاخانی

رضاخان و انگلیسی ها می دانستند اگر بخواهند قدرت را در دست بگیرند، باید در ظاهر امر خود را به علما و روحانیون نزدیک کنند .

ششم فروردین 1303 رضاخان در ملاقات با آیات عظام حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی‌، میرزا حسین نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی به آنان قول داد كه به بحران ناشی از «جمهوری خواهی‌» پایان دهد. این بحران وموافقت یا مخالفت باتشكیل جمهوری رضاخانی دست كم از یك ماه پیش، موجی از ناآرامی‌، هرج و مرج و درگیری رادر تهران و شهرستانها دامن زده بود. تماس رضاخان بامراجع نیز 4 روز پس از آن صورت گرفت كه قشون تحت امر وی در میدان بهارستان به سوی انبوه مردمی كه به تصمیمان ونیات رضاخان در اعلام «جمهوری‌» معترض بودند آتش گشودند و عده‌ای كشته شدند.

در آن زمان رضاخان كه به تازگی رئیس الوزرأ شده بود؛ از یكسو قصد حذف احمدشاه و باقی مانده وفاداران به آخرین پادشاه قاجار را داشت تا از این طریق پایه‌های قدرت خود را دركشور تحكیم كند واز جانب دیگر برای برقراری یك حكومت جمهوری شبیه آنچه كه آتاترك در تركیه تشكیل داده بود. علاقه‌مند بود.

طرح اعلام حكومت جمهوری در تركیه و ایران از جمله برنامه‌های استعمار انگلیس بود. ایده استقرار رژیم جمهوری در ایران درنیمه دوم اسفند 130۲ مطرح شد و طرفداران رضاخان برای تهیه زمینه اجرای این نقشه، تلگرافهای متعددی از سراسر كشور برای برقراری جمهوری در ایران به تهران فرستادند و بادامن زدن به تظاهرات روزمره‌، این طرح را به موج بزرگ اجتماعی ـ سیاسی تبدیل كردند.

رضاخان مصمم بود تا طرح خود را به تصویب نمایندگان مجلس رسانده و آن را قانونی جلوه دهد. اما مشكل او این بود كه عمر مجلس چهارم به سر آمده بود وانتخابات دور پنجم نیز انجام نشده بود. رضاخان به سرعت انتخابات دوره پنجم را برگزار كرده و تمام تلاش خود را برای اعمال نفوذ در انتخاب نمایندگان موافق با خود به كار گرفت‌. انتخابات با سرعت انجام شد و 22 بهمن 1302 مجلس پنجم رسماً افتتاح شد. با این وجود تعدادی از مخالفان قدرتمند رضاخان ازجمله آیت الله مدرس به مجلس راه یافتند.

آگاهی آیت الله مدرس از نقشه انگلیسی ها

سیدحسن مدرس كه از ماهیت تلاشهای رضاخان و وابستگی او به انگلیسی‌ها مطلع بود رهبری مخالفان وی رادر مجلس پنجم به دست گرفت‌. این مخالفت و افشاگری‌ها چنان خشم طرفداران رضاخان را در مجلس برانگیخت كه یكی از آنان‌ ـ بهرامی ـ در اتاق تنفس مجلس و به تحریك رئیس مجلس ـ تدین‌ـ به گوش مدرس سیلی نواخت‌. انعكاس این حركت در جامعه گسترده بود و مردم را به خشم آورد و مخالفت با جمهوریخواهی رضاخان نیز تشدید شد. 28 اسفند 1302 تعداد بسیاری از مردم تهران در مسجد شاه ـ مسجد امام خمینی(ره)‌ـ اجتماع كرده و به مخالفت با جمهوری رضاخانی پرداختند. رهبری این حركت با مدرس بود. روز بعد، تعداد بیشتری به سوی مجلس راهپیمایی كرده و مخالفت خود را با رضاخان اعلام كردند.

شعار جمهوری خواهی از راههایی بود كه رضاخان برای ساقط كردن حكومت قاجار و تصاحب كامل قدرت در پیش گرفته بود.

این تظاهرات، روز دوم فروردین 1303 نیز در مقابل ساختمان مجلس و در شرایطی كه نمایندگان آماده بررسی و تصویب طرح جمهوری رضاخانی بودند، تكرار شد وبه زد و خورد مردم با مأموران رضاخان انجامید. این درگیری‌ها حتی در مجالس ختمی كه در تهران برای مرگ محمدعلی شاه قاجار تشكیل شده بود، نیز ادامه یافت و هر یك از این مجالس به تجمعی برای ابراز مخالفت مردم علیه جمهوری رضاخانی شده بود. با این همه رضاخان به حدی به حذف جایگاه باقی مانده قاجار به عنوان مقدمه برقراری نظام جمهوری دل بسته بود كه حتی به مسئولان سیاسی و امرای قشون كشور اجازه نداد بابت مرگ محمدعلی شاه تلگرامی برای پسرش كه در اروپا به سر می‌برد ارسال كند.

افزایش روزافزون مخالفین جمهوری و درگیری‌های گوناگون، پدیده‌ای بود كه سرانجام زمینه عقب‌نشینی رضاخان را از این طرح فراهم آورد.رضاخان در ۶ فروردین ۱۳۰۳ در ملاقات با تعدادی از علما و مراجع ، قول لغو طرح جمهوری را داد و در ۱۲ فروردین این سال طی اعلامیه ای لغو این طرح را اعلام كرد. طرح «جمهوری‌» اگرچه با هوشیاری روحانیت و همراهی مردم خنثی شد، اما توفیق رضاخان در گرفتن رأی اعتماد از مجلس برای كابینه خود در 22 فروردین 1303 و سپس خروج پادشاه جوان از كشور و عزیمت وی به اروپا عواملی بودند كه به رضاخان در پی‌گیری اهدافش كمك شایانی كرد.

بعد ازختم غائله «جمهوری‌خواهی‌» در سال 1303 و نیمه اول 1304، رضاخان عملاً تمام اختیارات حكومتی رابه دست گرفت و باتصرف خوزستان و خارج ساختن اداره این استان از دست شیخ خزعل و خاتمه بخشیدن به غائله سمیتقو در آذربایجان، موقعیت خود رامستحكم‌تر ساخت‌. احمدشاه قاجار نیز كه در تمام این مدت در اروپا به سر می‌برد به كلی موقعیت و اعتبار خود را در داخل از دست داده بود ، تا این كه در آبان 1304 رضاخان زمینه را برای خلع قاجاریه مساعد دید وقانون انقراض سلسله قاجاریه را در جلسه نهم آبان 1304 به تصویب اكثریت آرأ نمایندگان رساند.


منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی