تبیان، دستیار زندگی
کتاب «اسکلت زیر فرش» نوشته ایوان کلیما نوشته های انتقادی و طنز این نویسنده را در حوزه اجتماعی در جمهوری چک در بر می گیرد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوشته های انتقادی ایوان کلیما در یک کتاب

کتاب «اسکلت زیر فرش» نوشته ایوان کلیما نوشته‌های انتقادی و طنز این نویسنده را در حوزه اجتماعی در جمهوری چک در بر می‌گیرد .

بخش سینما و تلویزیون تبیان
title

 «اسکلت زیر فرش» نام کتابی از ایوان کلیما نویسنده سرشناس اهل جمهوری چک است که نسخه اصلی‌اش در سال ۲۰۰۵ چاپ شده و آبان ماه ۹۵ بود که با ترجمه رضا میرچی توسط انتشارات جهان کتاب چاپ شد.

میرچی به همراه پرویز دوایی از جمله مترجمان ایرانی مقیم چک است که به ترجمه آثار نویسندگان این کشور چون واسلاوهاول رو آورده و تا به حال هم چند کتاب و نمایشنامه از رئیس جمهور فقید چک را ترجمه و منتشر کرده است. این مترجم ایرانی با کلیما رفاقت داشته و این نویسنده را در جریان ترجمه این اثرش در ایران هم قرار داده است. جزئیات دیدار و گفتگوهای این مترجم با کلیما در خلال گفتگوهایی که پیش تر با میرچی داشته‌ایم، بیان شده است. یکی از مواردی که در گفتگو با میرچی مطرح شد و در اثر کلیما هم مشهود است، شوخی کردن با جامعه خود است. میرچی معتقد بود که ما خلاف رویه اهالی چک، بلد نیستیم با به خودمان شوخی کنیم در حالی که نویسندگان این کشور، این حرفه را به خوبی بلد اند.

کنایه «اسکلت زیر فرش» از یکی از ضرب المثل‌ها و کنایه‌های عامیانه مردم چکسلواکی می‌آید و به معنی پنهان کردن چیزی است که مانند دم خروس ما ایرانی‌ها از زیر لباس فرد بیرون زده است. البته میرچی در گفتگوهایش با خبرنگار مهر به این نکته اشاره کرده که اصل این ضرب المثل، اسکلت در کمد است. به هر حال، این کتاب مجموعه ای از روز نگاری‌های کلیما است که مخاطبان ایرانی، پیش تر او را با کتاب «روح پراگ» شناخته اند.

کلیما همان طور که خود را معرفی می‌کند از نسلی است که ظلم و ستم نازی‌ها در دوران جنگ جهانی دوم را دیده و در داستان‌هایش هم زیاد به آن اتفاقات پرداخته و ارجاع می‌دهد. به هر حال این نویسنده که تفاوت نسل خود و نسل امروزی چک را دیده، دست به نگارش «اسکلت زیر فرش» زده که مجموعه نوشته‌های اجتماعی و انتقادی او را درباره جامعه اش در بر گرفته است.

این کتاب به طنز نوشته شده و ضمن بیان گذشته و تاریخ اولیه چک، پیش می‌آید تا به زمان حال برسد. مناسب بودن این کتاب برای مطالعه ایرانی‌ها، به دلیل جنس طنز درون آن است که طنزی از جنس «طنز موقعیت» است و کنایه‌های نهفته در آن، به خوبی قابل فهم و هضم هستند. کلیما اسم «چمرسکو» را برای چک انتخاب کرده و با این حرکت به ظاهر ترفند _ که خودش هم طنز است _ شروع به انتقاد از کشورش، سیاست‌های حکومتی و رفتار اجتماعی مردمش کرده است.

گوشه‌ای از تاریخ قدرت در چمرسکو، سیاست در چمرسکو، چگونه در چمرسکو دولت ساقط می‌شود، رئیس جمهورهای چمرسکو، دانش و فرهنگ در چمرسکو، رسانه‌ها در چمرسکو، اطلاع رسانی در چمرسکو، آموزش تاریخ در چمرسکو، فساد مالی در چمرسکو، عملیات پلیسی در چمرسکو، کریسمس در چمرسکو، برنامه‌های شبانگاهی، ده فرمان برای ناظران رانندگی چمرسکو، ناسزا گفتن از راه تلفن، مصاحبه با دست اندرکاران، بانیان خیر آفریقایی ما، دانستن جک چقدر مفید است، درود بر تو شیمی!، فواید دانستن عوارض جانبی، طرح بهینه‌سازی رای‌گیری، پیش از تعطیلات مدرسه‌ها در چمرسکو، سرشب تابستانی، ماشین دروغ سنج، دورنمایی از آینده نزدیک، اسکلت در گنجه، هیتلر و استالین، شست و شوی مغزی، ریش تراش برقی، مرده‌ها در هواپیما و نمادها.

عناوین بالا، نام فصل‌ها یا بهتر بگوییم موضوعاتی است که کلیما درباره همه آن‌ها و تاثیرشان در چک نوشته است. از ابتدا تا میانه‌های کتاب، صاحب قلم با زبان یک راوی دانای کل، موارد و مسائل را بیان می‌کند اما از جایی به بعد، خود کلیماست که وارد کتاب می‌شود و نویسنده درباره زندگی اش در این کشور، همسرش و نوه‌هایش می‌گوید و همچنین تعارض‌هایی که این روزها در جمهوری چک با آن‌ها روبرو هستند. طنز و انتقادات موجود در کتاب، بسیار مهم هستند اما کلید رمزگشایی این نوشته‌ها در مقدمه‌ای است که ابتدای کتاب چاپ شده و بخشی از سخنرانی کلیما هنگام دریافت جایزه ادبی کافکا در سال ۲۰۰۲ است. نکته ای که کلیما در این سخنرانی به آن اشاره کرد، مسئولیت نویسنده و ادبیاتی است که از خود سلب مسئولیت نکند. با توجه به این سخنان می‌توان نیت و هدف این نویسنده برای نوشتن «اسکلت زیر فرش» را متوجه شد؛ او نسبت به جامعه‌اش مسئول است و «می‌دانم که بسیاری با من موافق نخواهند بود ولی می‌گویم که ادبیاتی که از خود سلب مسئولیت کند و اهمیتی ندهد به این که با چه قدرتی می‌تواند ذهن و احساسات خواننده را تحت تاثیر قرار دهد، به نیست انگاری/ نیهیلیسم معاصر کمک می‌کند.» و همچنین «اعتقاد راسخ دارم که هنرمندی که نسبت به سهم اندکش در ساختن جهان، به هر دلیل خیانتی را توجیه کند، کارش در حکم خیانت به چیزی است که باید رسالت هستی او باشد.»

مواردی که این نویسنده در کتابش به آن‌ها انتقاد کرده، دقیقا مسائلی هستند که در مکالمات روزانه، عامیانه و رسانه‌ای به آن‌ها پرداخته می‌شود ولی هیچ وقت به طور کامل برطرف نمی‌شوند، نمونه اش فرهنگ رانندگی است. شاید افرادی که کشور چک را ندیده باشند، فکر کنند فرهنگ رانندگی در این کشور مانند کشور منضبطی چون آلمان باشد ولی نوشته‌های کلیما عکس این مساله را ثابت می‌کند. برنامه‌های تلویزیونی هم همین طور. کلیما حتی با داروها و نوشته‌های روی برچسب‌های آن‌ها هم شوخی کرده و شیوه انتخابات مدرن و امروزی چک را هم مورد انتقاد قرار داده است.

جالب است که در زمان بیان این سخنان و نوشتن این سطور، هنوز فضای مجازی در حد اپلیکیشن‌هایی چون تلگرام و واتس آپ گسترش پیدا نکرده بود ولی کلیما می‌گوید که در همان سال‌های جنگ جهانی دوم، تعداد نویسندگان مشخص بود و وقتی کتاب جدیدی منتشر می‌کردند، همه منتظرش بودند، اما امروز که هزاران قلم و صدا _ به واسطه آمدن نویسندگان فیلمنامه‌های تلویزیونی و ... _ در جامعه حضور دارد، نویسندگانی که دست به خلاقیت و خلق ادبی زده اند، افسرده می‌شوند که اثرشان دیده نمی‌شود و یا توسط دیگری در آن سوی دنیا به زبانی دیگر تولید می‌شود.

خواندن ترجمه مناسب این کتاب ۸۰ و چند صفحه ای کوتاه، در یک یا دو ساعت میسر است و ضمن به تفکر وا داشتن مخاطب و تاملش به حقایق تلخ اجتماعی، برای دقایقی لبخند یا بهتر بگوییم تلخندی را روی لب مخاطب می‌آرود.


منبع: خبرگزاری مهر

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .