تغییر معادلات انتخابات در فقدان آیت الله
فقدان هاشمی می تواند موجب افتراق و دور شدن نیروهای معتدل سپهر سیاسی ایران از هم و جذب شدن آنها در گروه های اصلاح طلب و اصولگرایی شود که حلقه وصل اعتدالی خود را گم کرده اند.
بخش سیاست تبیان
آیت الله هاشمی رفسنجانی سیاستمدار کهنه کار جمهوری اسلامی و مبارز سالهای مبارزه علیه نظام شاهنشاهی درگذشت و بعد از تشییع، در حرم امام خمینی آرام گرفت. بعد از انتشار خبر درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی حتی تندروترین منتقدان او به صف تسلی دهندگان فقدان او پیوستند و رقبای قدیمی او ترجیح دادند از تاثیرگذاری مثبت او در سال های قبل و بعد از انقلاب سخن بگویند.
عنوان رفیق رهبری و یار انقلاب و رازدار امام تیتر روزنامه ها و عنوان بنرهای نصب شده در خیابان ها را به خود اختصاص داد و کمتر بحثی در مورد سپهر سیاسی بی هاشمی در ایران صورت گرفت، ولی مسلم است که معادلات سیاسی ایران بعد از فوت آیت الله هاشمی دچار تغییر و تحول خواهد بود. مؤید این گزاره تاثیرات شگرف او در سیاست بعد از انقلاب اسلامی در ایران است. شخصیتی که از ابتدای انقلاب در کلیدی ترین جایگاه های نظام حضور داشت و حائز مقبولیت متنفذی در بین مردم و شخصیت های سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
خیلی ها در گفتگوهای کوتاه در حاشیه مراسم تشییع او با مقامات و فعالات سیاسی به این موضوع می پرداختند که درگذشت آیت الله هاشمی چه تاثیری در انتخابات آتی خواهد داشت؟ هاشمی رفسنجانی کسی بود که در زمان حیات امام خمینی در راس قوه مقننه قرار داشت و یکی از اعضای مؤثر مجلس خبرگان بود. بعد از رحلت امام با انتخاب مردم به ریاست جمهوری رسید و سکان قوه مجریه کشور را در دست گرفت.
برخی معتقدند مشی اعتدالی هاشمی فرد محور نبوده و نیست و مشی و راه او لزوما با درگذشت او به بن بست نخواهد رسید.
دیدگاه های هاشمی دهه 60 به خاطر خطبه های عدالت اجتماعی که در نماز جمعه تهران ایراد می کرد را می توان نزدیک به دیدگاه های جناح چپ آن زمان محسوب کرد، ولی او جزو تشکیلات جامعه روحانیت مبارز بود که در دسته بندی های سیاسی از تشکل های جناح راست محسوب می شد.
او حتی در انشقاق مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز همچنان در آن باقی ماند و در انتخابات های مختلف بعد از آن تا مدت ها در راس لیست انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز قرار می گرفت. رابطه او با بزرگان چپ و راست سنتی خوب و همراه با تعامل حسنه بود و تنها در سال های پایانی دولت دومش بود که رسانه های چپ سنتی آن زمان پیکان انتقادهای خود را به سوی او نشانه رفتند.
هاشمی در کابینه ای که تشکیل داد از همه نیروهای معتدل راست و چپ بهره گرفت و تعاریف راست و چپ را بازتعریف کرد . او یک بار گفته بود همه آنهایی که در خط امام و انقلابند می توانند در دولتش کار کنند. او تمایل نداشت شخصیتی جناحی محسوب شود و جایگاه خود را اجل از دسته بندی های رایج آن دوران می دانست. در دوره اصلاحات رسانه های متنوع آن دوران انتقادهای تند و تیزی را متوجه او می کردند و بسیاری از کاستی های کشور را مدیون مدیریت و دیدگاه های او می دانستند.
هاشمی در انتخابات مجلس ششم موقعی که اصلاح طلبان مدیریت اجرایی کشور را در دست داشتند با تبلیغات رسانه های اصلاح طلب در لیست برخی احزاب اصلاح طلب قرار نگرفت و اصولگرایان به همراه کارگزاران و حزب اسلامی کار او را در لیست انتخاباتی خود قرار دادند. هاشمی سال 78 امید اصولگرایان برای ورود به مجلس ششم محسوب می شد، اما از حضور در خانه ملت چشم پوشید. او در این دوران رئیس مجمع تشخیص مصلحت بود و همواره در سخنرانی ها سعی در نزدیک کردن نیروهای جناح های مختلف به هم داشت و از افراط ها و تفریط ها انتقاد می کرد.
در انتخابات 84 منتقدان اصلاح طلب هاشمی کاندیداهای دیگری را معرفی کردند و اصولگرایان نیز با چندین کاندیدا در انتخابات حاضر شدند. نه در بین اصولگرایان و نه در بین اصلاح طلبان هیچ گونه اجماعی بر روی این شخصیت کهنه کار سیاسی صورت نگرفت و پدیده ای نو به نام احمدی نژاد رئیس جمهور شد. او بیشترین توفیق خود را در دوقطبی سازی مستضعف و اشرافی و انتقادات تند و وعده ارائه لیست مفسدان اقتصادی در دوران هاشمی به دست آورد.
هاشمی بعد از سال 84 همچنان منتقد تندروی های احمدی نژاد در عرصه های داخلی و خارجی بود و احمدی نژاد هم همچنان بر آتش تنور دوقطبی هاشمی- احمدی نژاد می دمید. این بار اصلاح طلبان رفته رفته به هاشمی نزدیک شدند و در نهایت نزدیک ترین افراد به هاشمی در انتخابات 88 حامی کاندیدای اصلاح طلبان بودند.
در انتخابات 92 خود هاشمی وارد صحنه شد و توسط شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد. در این مقطع افکار عمومی و اکثریت مردم طبق نظرسنجی هایی که نتایج آن از منابع مختلف درز می کرد احتمال انتخاب هاشمی با رای بالا را پیش بینی می کرد. ولی او نه قهر کرد و نه عکس العملی افراطی نشان داد. او با حمایت از روحانی موج وسیعی از آرا را به نفع این کاندیدای نزدیک به خود جهت داد و اگرچه خود رئیس جمهور نشد، ولی خیلی این اقدام او را رئیس جمهور سازی قلمداد کردند.
در نزدیک ترین انتخابات جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس دهم در اسفندماه گذشته او بار دیگر ضمن کسب رای در لیست خبرگان تهران با حمایت از لیستی با عنوان لیست امید حائز آرای بی سابقه ای در مجلس خبرگان شد.
هاشمی رفسنجانی شخصیتی بود که علاوه بر کاریزما و نفوذ قوی در افکار عمومی توانایی مذاکره و نزدیک کردن چهره های انقلابی طیف های مختلف را نیز داشت. کارکردی که در کمتر کسی می توان جستجو کرد.
خیلی ها روی تاثیر او بر انتخابات آتی ریاست جمهوری حساب باز کرده و معتقد بودند حمایت او از روحانی در انتخابات96 و همگرایی نیروهای معتدل اصولگرایان و اصلاح طلبان تعیین کننده خواهد بود. این علی رغم نقشی بود که در مجلس خبرگان فعلی برای او قائل بودند.
حال او در گذشته است و مشی میانه روی او می تواند از طرف اصولگرایان و اصلاح طلبان معتدل ادامه یابد، ولی آنچه مسلم است رهبری این جریان میانه رو و معتقد به همگرایی نیروهای انقلاب است که باید منتظر ماند و دید در توان و قدرت و مقبولیت کدام شخصیت قابل رویت است.
فقدان هاشمی هم می تواند موجب افتراق و دور شدن نیروهای معتدل سپهر سیاسی ایران از هم و جذب شدن آنها در گروه های اصلاح طلب و اصولگرایی شود که حلقه وصل اعتدالی خود را گم کرده اند و تعامل و وحدت گروه های اصلاح طلب، اصولگرا و اعتدالیون را حول محورهایی دچار مشکل کند ویا می تواند با وجود چهره های میانه رو دیگر این نقش را کسانی دیگر ایفا کنند. نقشی که در توان همه کس نمی تواند باشد .
برخی معتقدند مشی اعتدالی هاشمی فرد محور نبوده و نیست و مشی و راه او لزوما با درگذشت او به بن بست نخواهد رسید. آنچه مسلم است از طرفی دولت روحانی یکی از مهمترین حامیان خود را از دست داده است و از سویی دیگر خیلی از اصولگرایان معتدل و سنتی و اصلاح طلبان حلقه وصلی را گم کرده اند که می توانست در رسیدن به تفاهم و همگرایی در انتخابات و معادلات سیاسی داخل کشور نقشی اساسی ایفا کند.منبع : تابناک