
پاسخ رهبر انقلاب به نامه رمزی یکی از اسرای در بند صدام
این متن که برای اولین بار منتشر میشود، یکی از اسنادی است که در کتاب «حدیث ولایت سال ۱۳۶۸» آمده است؛ کتابی مشتمل بر مجموعه بیانات و مکتوبات رهبر معظم انقلاب اسلامی

سالروز شهادت مردی که «صدای انقلاب» بود
در آستانه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، این «صدای انقلاب» بود که از حنجره شهید محلاتی به عنوان نخستین سخنگوی انقلاب، پیروزی نهضت و استقرار نظام الهی را در کشور از راه رادیو به ملت مسلمانان نوید داد.

رقابت فرزندان دوقلویم در جبهه رفتن با هم
برای شناسایی پیکر احمد به معراج شهدا رفتم. پیکر پسرم را به سختی شناسایی کردم. پیکر احمد سوخته بود سمت چپ بدنش خراشهای بزرگ و ناجوری برداشته و کمی متلاشی شده بود.

نهضت خمینی دنیای حبیبالله را وسعت بخشید
حبیبالله وقتی به نماز میایستاد واقعاً تماشایی بود. با صدایی حزنآلود به نماز میایستاد و خالصانه غرق در عبادت میشد و از معبودش رستگاری، سعادت و شهادت میخواست.

ضدانقلاب به سری شلیک کرد که پر از سودای خدمت بود
تروریستها به مغز شهید سهرابنژاد و شهید محمدزاده شلیک کرده بودند. چون میدانستند که آن دو چه فکرهایی در سر داشتند. شهدایی که میخواستند کمک حال مردم کردستان باشند. ضدانقلاب به سری شلیک کرد که مملو از سودای خدمت بود. خدا خواست این دو در کنار هم شهید شوند تا اجر مجاهدتشان مشترک باشد.

اسماعیلی که با نارنجک منافقین ذبح شد
نارنجک را برداشت و خواست آن را از پنجره به بیرون پرتاب کند اما احساس کرد اگر نارنجک را بیرون بیندازد چندین نفر را به شهادت خواهد رساند که در همین حین نارنجک در دستش منفجر و دستش قطع شد و...

لباس پاسداری پوشیدیم و پای سفره عقد نشستیم
موقعی که تبادل اسرا انجام شد، همسرم جزو گروههای دوم بودند که به ایران برگشت. اول برای دخترم قبول کردن وجود پدرش سخت بود. میتوانم بگویم خیلی سخت. چند ماهی طول کشید تا او را قبول کند. چهرهای که از عکس پدرش دیده بود با چهرهای که از پدرش بعد از اسارت میدید، تناقض داشت.

روایت ۳۳ سال گمنامی یک روحانی غواص در والفجر ۸
خواهر شهید حجتالاسلام حسین زند، از شهدای دوران دفاع مقدس که پیکرش بعد از ۳۳ سال به آغوش خانواده بازگشت، میگوید: هر وقت خبر شهادت کسی را به او میدادند، میگفت ناراحت نباشید، تنها میانبری که به بهشت میرود، شهادت است.

شهید حسن شاطری؛ از سازندگی در ایران تا لبنان و افغانستان
سردار شهید حسن شاطری در طول حیات خود خدمات زیادی را به مردم ایران, لبنان و عراق و سوریه و افغانستان کرد.

چوار؛ سندی بر مظلومیت مردم مرزدار ایلام
۲۳ بهمنماه سال ۱۳۶۵، تیمهای فوتبال «منتخب چوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» به میدان میروند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر ۱ تیم جوانان استان به پایان رسید، حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود، هواپیماهای دشمن بعثی زمین فوتبال چوار را بمباران کردند و این گونه زمین فوتبال چوار سندی شد برای مظلومیت مردم مرزدار ایلام.

روایت سردار قاسم سلیمانی از شهادت یک همرزم
فکر میکردم شهادت شهید میر حسینی تأثیر بسیار عمیقی بر عدم موفقیت ما در عملیات کربلای ۵ بگذارد. هیچ خبری مانند این خبر در لشکر ثارالله نمیتوانست غم ایجاد کند.

شرح حال شهیدی که مجسمه شاه را پایین کشید
فرزند شهید شهبازی ماجرای پایین کشیدن مجسمه شاه توسط پدرش را بازگو کرده است.

او با شهادت به استقبال پیروزی انقلاب رفت
هضم شهادت محمد که در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده قرار داشت، نه تنها برای اعضای خانواده بلکه برای اقوام و آشنایان سخت بود. شهادت محمد هنوز برای مادر شهید طبیعی نشده است و ایشان هر وقت سر مزار پسرش میرود اشک از چشمانش جاری میشود. این داغ هنوز هم برایش تازگی دارد.

جنگ که شروع شد کل خانواده وارد بسیج و دفاع شدیم
وقتی جنگ شروع شد همه خانواده در تلاطم بودیم تا هر چه در توان داریم در دفاع مقدس بهکار گیریم. همه خانواده وارد بسیج و فعالیتهای پشتیبانی از جبهه شدیم. محمدعلی اولین رزمنده خانهام بود که به افتخار جانبازی نائل آمد و کمی بعد از محمدعلی هم علیرضا رفت. پدر بچهها هم راهی شد.

۵ روز بعد از دفن برادر شهیدم دستگیر شدم
من در سن ۱۵ سالگی توسط ساواک دستگیر شدم. بااینکه به سن قانونی نرسیده بودم دو سال و نیم به زندان محکوم و سال ۱۳۵۶ آزاد شدم. سال ۵۳ بعد از اینکه برادرم را در زندان به شهادت رساندند مرا دستگیر کردند. ۱۳ آذر ماه سال ۵۳ مراد را تحویل بهشت زهرا دادند و ۱۸ آذر ماه من دستگیر شدم.

روایت سرلشکر قاسم سلیمانی از یک انسان پاک
در نیمه شب به آن کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوتهها پنهان شد و بعداً من متوجه شدم که او بخاطر اینکه مبادا من او را از آنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود.

آرمان برادرم برقراری عدالت در جامعه بود
یک روز قبل از شهادتش، در خانه به من گفت: شاید فردا نباشم. گفتم این چه حرفی است الان که هستیم و قرار نیست اتفاقی بیفتد. غافل از اینکه همان فردایش در خیابان برادرم را با گلوله به شهادت رساندند و خبر شهادتش را ساعت 4 صبح به ما دادند.

ما اول ایرانی هستیم، بعد مسیحی
با وجود گذشت ۳۴ سال از شهادت دو برادر، وقتی نامشان را بر زبان میآورد، اشک از چشمانش جاری میشود. میگوید: «داغ آنها همیشه برایم تازه است. هیچوقت چهرهشان را فراموش نخواهم کرد اما این را یک افتخار برای خود میدانم» «وایولت گِوَرگیزیان»، خواهر شهیدان «چارلیس و روبن گورگیزیان»، از جامعه مسیحیان آشوری ایران است که دو برادر خود را در یک روز از دست میدهد.

ماجرای حمل ۷۰ اسلحه کمری توسط شهید مهدی باکری
شهید مهدی باکری در ماه آخر سال آخر قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ که در اکثر شهرهای کشور حکومتنظامی برپاشده بود، تلاش کرد تا از طریق مناطق غربی کشور برای مبارزین مخالف سلطنت پهلوی، اسلحه تهیه کند.

جعبه تلویزیون خانه ما صندوق اعلامیههای امام بود
فعالیتهای محمدرضا در اواخر پیروزی انقلاب علنی شد. با این وجود همسرم تفکرات ما را قبول داشت و به لحاظ اعتقادی همراه ما بود هرچند برای او با آن مسئولیتی که در ارتش داشت خطرناک بود، اما با این حال خودش هم مقید بود.