تبیان، دستیار زندگی
وب سایت فرهنگی اطلاع رسانی تبیان همزمان با روزهای پایانی سال، در گفتگویی با «جانباز احمدعلی رستمی» به بازخوانی خاطرات برجای مانده از عملیات بدر پرداخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازخوانی خاطرات عملیات بدر در تبیان

وب سایت فرهنگی اطلاع‌رسانی تبیان همزمان با روزهای پایانی سال، در گفتگویی با «جانباز احمدعلی رستمی» به بازخوانی خاطرات برجای مانده از عملیات بدر پرداخت.

هومن بهلولی- روابط عمومی

انفجار پل در بدر

به گزارش روابط عمومی، بخش فرهنگ پایداری موسسه فرهنگی اطلاع‌رسانی تبیان این گفتگو را تهیه و منتشر کرده است.

صادق جعفری در جریان این گفتگو از جانباز احمدعلی رستمی می خواهد که خاطرات عملیات بدر را بازگو کند و وی چنین می‌گوید:«دیگر زمان انجام عملیات رسیده بود. در سه‌راه امام رضا (ع) یک مقر تاکتیکی بود که نیروهای گردان تخریب در آنجا مستقر بودیم. ظهر روز عملیات بود اما هنوز هیچ شناختی از منطقه نداشتیم و اجازه ورود به منطقه عملیات و حتی داخل جزیره را به ما ندادند. نماز ظهر و عصر را خواندیم و با ماشین به سمت جزیره رفتیم و از همان‌جا به قایق‌هایی که بود، به جزیره رفتیم. چیزی که بود عملیات از قبل شروع و وضعیت واقعاً بغرنج شده بود به‌طوری‌که شرایطی که از قبل در نظر گرفته بودند از پیشرفت‌ها تا روند انجام عملیات، با تغییرات و پیچیدگی‌هایی مواجه شده بود. طبق آنچه به ما گفته بودند جاده‌ای که باید از آن عبور می‌کردیم، جاده بصره- بغداد بود و ما هیچ اطلاعات دیگری از موقعیت منطقه نداشتیم. حتی از پلی که قرار بود روی آن کارکنیم فقط یک عکس هوایی وجود داشت که آن‌هم مسئولانمان دیده بودند و ما همین عکس هوایی را هم ندیده بودیم.

به پل که رسیدیم دشمن به‌سختی از پل محافظت می‌کرد. شهید رضازاده با بی‌سیم معاون گردان با فرمانده لشگر المهدی تماس گرفت و موقعیت مکانی و شرایط حاکم بر منطقه را اعلام کرد و فرمانده لشگر المهدی تأکید کرد که حتی اگر یک نفر از شما زنده است، باید آن پل را منفجر کند

بعد از عبور از جزیره به منطقه شرق رود دجله رسیدیم. آتش به‌اندازه‌ای سنگین بود که امکان فرستادن ماشین برای عبور دادن ما از آن منطقه وجود نداشت و ما پیاده به خط مقدم رفتیم. زمانی که به خط مقدم رسیدیم، ساعت حدود ۸ شب و هوا تاریک بود. به خاطر شرایط ویژه منطقه، حتی در سنگر هم نمی‌شد ایستاده نماز خواند و به‌اجبار، نماز را نشسته خواندیم. درست به خاطر دارم آن شب بچه‌های قم در خط پدافند بودند و از ما خواستند که برای شام در کنار آن‌ها باشیم؛ اما ما به خاطر دوری مسیر تصمیم گرفتیم تا برویم و بعد از انجام عملیات برگردیم و در کنار آن‌ها باشیم و آن موقع نمی‌دانستیم قرار است برای ما چه اتفاقاتی بیفتد. ساعت حدود ده شب بود، قرار بود گردان الفتح تیپ المهدی به فرماندهی «محمد صالح زارع» به سمت دشمن حمله کنند و خط را بشکنند تا نیروهای گردان تخریب از خط عبور کنند.»

«احمدعلی رستمی» معروف به حمید رستمی متولد سال ۱۳۴۶ است. او از اول تیرماه ۱۳۶۱ وارد جبهه شد و در ۱۷ آبان‌ماه همان سال به‌عنوان تخریبچی در عملیات‌های مختلف شرکت کرد.

علاقه مندان می توانند متن کامل گفتگوی این جانباز را در اینجا مشاهده کنند.