تبیان، دستیار زندگی
آخرین ماه سال، در تقویم دفاع مقدس به نام فرماندهان زیادی گره خورده است؛ مردان نام آشنا و دلیری که اسفند را برای رفتن و پرکشیدن برگزیدند؛ بزرگمردانی که در عملیات های مختلف تن نیروهای دشمن را به لرزه در آورده بودند و بالاخره در آخرین ماه سال، به آرزوی دیرین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسفند؛ میعادگاه عاشقی در دوران جنگ

آخرین ماه سال، در تقویم دفاع مقدس به نام فرماندهان زیادی گره خورده است؛ مردان نام آشنا و دلیری که اسفند را برای رفتن و پرکشیدن برگزیدند؛ بزرگمردانی که در عملیات‌های مختلف تن نیروهای دشمن را به لرزه در آورده بودند و بالاخره در آخرین ماه سال، به آرزوی دیرینه شان یعنی شهادت رسیدند.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
title

شهید حمید باکری

شهادت: 6 اسفند 1362

محل شهادت: جزیره مجنون

حمید باکری، از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی بود. با آغاز جنگ او نیز مانند بسیاری از ایرانیان دیگر عازم جبهه شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه هفت آبادان را برعهده گرفت. همچنین برای مدتی از سوی جهاد سازندگی، مسئولیت پاکسازی مناطق آزاد شده کردنشین منطقه سرو را برعهده گرفت. در آن شرایط، کمتر کسی می‌توانست چنین مسئولیتی را بپذیرد. سپس به عنوان مسئول کمیته برنامه‌ریزی جهاد استان تعیین شد و چون در هر حال جنگ را مساله اصلی می‌دانست و می‌اندیشید که در جبهه مفیدتر است، حضور دائمی‌اش را در جبهه‌های نبرد با صدام متجاوز از عملیات فتح‌المبین شروع کرد. در عملیات بیت‌المقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود و با تلاش‌هایش نقش موثری در گشودن دژهای مستحکم صدامیان در ورود به خرمشهر داشت و بالا‌خره با لشکر اسلام، پیروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عملیات رمضان برای فعالیت دائمی در سپاه پاسدارن مصمم شد. بعد از عملیات والفجر مقدماتی، به عنوان معاون لشکر 31 عاشورا به فعالیتش ادامه داد و استقامت و تدابیرش در مقابل صدامیان همیشه برای یارانش الگو بود. شرکت در عملیات والفجر یک و دو و چهار از افتخاراتش بود که همیشه دوش به دوش برادران رزمنده بسیجی‌اش در خطوط اول حمله شرکت داشت و با خونسردی زیادی که داشت، فرماندهان زیر دستش را به استقامت و تحمل شداید صحنه‌های نبرد ترغیب می‌کرد. حمید باکری سرانجام به عنوان جانشین لشکر 31 عاشورا در عملیات خیبر بر اثر اصابت آرپی‌جی شهید شد. پیکر پاکش در میدان جنگ باقی ماند و به کشور بازگردانده نشد.

شهید حسین خرازی

شهادت: 8 اسفند 1365

محل شهادت: شلمچه

شهید حسین خرازی، از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضدانقلاب داخلی و جنگ‌های کردستان بود. با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یک ‌سال خدمت صادقانه در کردستان، راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان ـ اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود، منصوب گشت. در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی‌ها با نصب آن دو پل روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد. در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادی بود، دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمب‌های شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد تا این که در این عملیات یک دست او بر اثر اصابت ترکش، قطع و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد. در عملیات کربلای پنج، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، پیگیر جدی این کار شد که در همان حال، خمپاره‌ای نزدیکش منفجر شد و روح ناآرامش برای همیشه به آسمان پرواز کرد.

شهید ابراهیم همت

شهادت: 17 اسفند 1362

محل شهادت: جزیره مجنون

شهید همت از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی بود. او در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب هم جزو مبارزان رژیم پهلوی به شمار می‌رفت. پس از انقلاب و سال 1361 مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان گذراند و سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل در عملیات‌ فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و خیبر حضور داشت. به خاطر رشادت هایش، به سردار خیبر و چشم مجنون مشهور شده بود. این فرمانده بزرگ دفاع مقدس، در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیروهای ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود، بر اثر اصابت گلوله توپ در نزدیکی‌اش همراه با معاونش اکبر زجاجی، غروب 17 اسفند 1362 در محل تقاطع جاده‌های جزایر مجنون شمالی و جنوبی به شهادت رسید. طبق اسناد موجود، ابراهیم همت در جریان عملیات خیبر به همرزمانش گفته بود: باید مقاومت کرد و مانع از بازپس‍ گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه اینجا شهید می‌شویم یا جزیره مجنون را نگه می‌داریم.

شهید مهدی باکری

شهادت: 25 اسفند 1363

محل شهادت: شرق دجله

مهدی باکری پس از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی ایفا کرد.

او با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح‌المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی‌ها موثر باشد. در این عملیات، یکی از گردان‌ها در محاصره قرار گرفته بود که ایشان همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بی‌نظیر آنان را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت‌المقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود. در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت‌هایی که داشت، در مرحله سوم عملیات به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بیسیم هدایت کند. در عملیات خیبر، زمانی که برادرش حمید به درجه رفیع شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و گفت: شهادت حمید، یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است.

با این حال، بعد از شهادت برادرش حمید و برخی یارانش، روح در کالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود بزودی به جمع آنان خواهد پیوست. این فرمانده دلاور در عملیات بدر به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناک‌ترین صحنه‌های کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت می‌کرد، می‌کوشید مواضع تصرف شده را مقابل پاتک‌های دشمن تثبیت کند که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیک گفت و به شهادت رسید. هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب‌های هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و او با آب‌های هورالعظیم یکی شد.


منبع: جام جم آنلاین

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .