سال 95؛ سال گرد و خاک برانکو و کی روش
در سالی که گذشت فوتبال چون همیشه پرحاشیه بود. علاوه بر عوامل داخلی دو عضو خارجی تقریبا موفق فوتبال ایران نیز از قافله عقب نماندند و مدت ها خبر اول شدند.
بخش ورزشی تبیان - بهمن اسدی
کارلوس کی روش مربی پرتغالی تیم ملی فوتبال طی سالهای اخیر طرفداران بسیاری برای خود دست و پا کرده است. اگرچه او در زمان ورودش به ایران هم نشان می داد اهل کوتاه آمدن در برخی اصول مدنظرش نیست اما هرگز گمان نمی شد که او تا حد لجبازی پیش برود.
در سالهای اولیه حضور کی روش در ایران برخی اقدامات او در مقابله با افراد چندان زیر ذره بین نمی رفت اما رفته رفته ابعاد این مقابله ها وسیع تر شد.
اگر رفتن امید نمازی از تیم ملی به دلیل نا آشنایی جامعه فوتبال با او بی حاشیه بود اما رفتن مجید صالح، علی کریمی و مهدی رحمتی و هادی عقیلی کم سرو صدا رخ نداد.
اقبال کی روش بلند بود که با نتیجه گیری قابل قبول از این خاک ریزها عبور کرد و حتی در برهه ای از این بابت مدال هم گرفت. کی روش حتی در درگیری با علیرضا اسدی از حاشیه امنیت برخوردار شد تا سرانجام این جدال آخرش با برانکو زنگ خطر را برایش به صدا درآورد.
اما طرف دیگر سکه حاشیه پر سر و صدای فوتبال ایران برانکو ایوانکوویچ قرار داشت. سرمربی سابق تیم ملی که او نیز طرفدارانی در فوتبال ما دارد. او پس از مدتها دوری از ایران و کلی حرف و حدیث این بار این اقبال را یافت تا مربی پرسپولیس شود. با حضور او و سرمایه گذاری قابل توجه در جلب بازیکنان نخبه باز هم قرمزها بعد از سالها ناکامی چشم به کسب جام دوختند و حتی تا یک قدمی این رویای بزرگ جلو رفتند و امروز پر شانس ترین تیم برای فتح جام خلیج فارس هستند.
اگر در روزهای اول این درگیری عده ای جانبدارانه به یک سمت غش کردند اما این مجادله آن قدر طولانی و بد شکل بود که صدای همه درآمد. البته صدای همه به جز آنهایی که در قبال این موضوع مسئولیت داشتند.
همین نکته کافی است تا مثل همیشه یک مربی خارجی در فوتبال ما با تمجید فراوان روبرو شود.اما جالب است بدانیم درست هنگامی که دو مربی در بهترین شرایط از نظر نتیجه قرار گرفته اند ناگهان به جان هم افتادند و شهر را شلوغ کردند!!
اگر در روزهای اول این درگیری عده ای جانبدارانه به یک سمت غش کردند اما این مجادله آن قدر طولانی و بد شکل بود که صدای همه درآمد. البته صدای همه به جز آنهایی که در قبال این موضوع مسئولیت داشتند.
دو مربی خارجی با مبالغ گزاف در فوتبال ایران بودند و ناباورانه بدون توجه به حدود اختیارات خود هرآنچه دوست داشتند می کردند و کسی نبود تا آنان را سر جای خود بنشاند. این ماجرا دلایل بسیاری دارد. علاوه بر روش منفعل مسئولان فدراسیون و فوتبال کالبد شکافی موضوع ما را به آنجا می رساند که خود کرده را تدبیر نیست. وقتی سیاست گذاران و فرهنگ سازان زلف فوتبال ما رابه نتیجه گره می زنند و از هر مسیری فقط به دنبال کسب نتیجه هستند باید منتظر این روز و ایام بدتری باشیم.
تا دیروز شاهد چنگ و دندان نشان دادن جمع محدودی از مربیان داخلی بودیم و امروز شاهدیم چنین فرهنگ ناپسندی مربیانی خارجی را هم به جان یکدیگر انداخته است.
وقتی کی روش و برانکو به جان هم افتادند از مربیان درجه چندم در فوتبال ایران چه توقعی می رود؟ هنگامی که ابعاد این کشمکش ها را وسیع می بینیم عقل سلیم حکم می کند اشکال به افراد برنمی گردد. این فرهنگ فوتبال ماست که هر مربی با هر درجه علمی و اقتصادی را به جنجال و کشمکش آن هم فراتر از حدود اختیاراتش می کشاند.
در این بین فقط باید بین با نگاهی واقع بینانه درصدی از تقصیرها را به گردن خاطیان انداخت. درصدی که قطعا مساوی هم نیست. اگر از یک سو کسی مثل برانکو تلاش دارد تاحدودی مرزها را رعایت کند از سوی دیگر کارلوس کی روش به هیچ صراطی مستقیم نیست.
در وانفسای بی تدبیری فدراسیون نشینان اگرچه زمزمه هایی در خصوص آشتی برانکو و کی روش توسط دستان نامریی به گوش رسید که امیدواریم برای ایجاد آرامش فوتبال محقق شود؛ اما فراموش نکنیم که حتی چنین اتفاقی یک مسکن است. فوتبال برای داشتن آرامش لازم برای پیشرفت و رسیدن به جایگاهی که سزاوارش است نیاز به فرهنگ صحیح و قانون کارآمد و نظارت شایسته دارد.
او که تا مرز صدور دستور اخراج دبیر فدراسیون پیش رفته و با خنده کفاشیان روبرو شده حالا نیز گمان می کند با فشار پیدا و پنهان می تواند برانکو را سرجایش بنشاند. بازیکن اخراج می کند ، اردو به هم می زند، بازی ملی لغو می کند، تهدید به عدم نتیجه گیری در راه صعود به جام جهانی می کند و این شائبه را قوت می بخشد که قصد رفتن دارد. آن هم به شکلی که حکم اخراج بگیرید و کل مطالباتش را از فوتبال ما به دست آورد و طلبکارانه برود.
در وانفسای بی تدبیری فدراسیون نشینان اگرچه زمزمه هایی در خصوص آشتی برانکو و کی روش توسط دستان نامریی به گوش رسید که امیدواریم برای ایجاد آرامش فوتبال محقق شود؛ اما فراموش نکنیم که حتی چنین اتفاقی یک مسکن است. فوتبال برای داشتن آرامش لازم برای پیشرفت و رسیدن به جایگاهی که سزاوارش است نیاز به فرهنگ صحیح و قانون کارآمد و نظارت شایسته دارد.
اجزای فوتبال ما باید باور کنند اگر وظیفه خود را به خوبی آنجام بدهند پاداش می گیرند(مادی و معنوی) و اگر دچار خطا و لغزش شدند با چشمان بیدار ناظران و جریمه و توبیخ روبرو خواهند شد.
مدیر و سیاست گذار فوتبال ما باید با حمایت جمعی اصول متعالی در ورزش و فوتبال را بر نتایج زودگذر ارجح بشمارد و جام جهانی و صعود به آن، فتح لیگ برتر و موفقیت نسبی در لیگ آسیا را نهایت آمال و آرزو ها فرض نکند.
آنچه در فوتبال روز دنیا مدنظر برنامه ریزان است نگاهی اصولی به راههای پیشرفت و موفقیت است. با تکیه بر این اصول به شکل مستمر نتایج مقطعی و زودگذر هدف نهایی نمی شود. وقتی در اصول مشخص در فوتبال ثابت قدم باشیم بدون شک موفقیت به سراغمان خواهد آمد و به شکل طولانی مهمان ما خواهد بود.
یادمان نرود که فوتبال ایران بزرگ تر از آن است که افراد بخواهند برایش تعیین تکلیف کنند ونظرات شخصی را به آن تحمیل کنند.