تبیان، دستیار زندگی
«14 در 14 اسفند ماه 1359، مراسم سخنرانى بنى صدر در دانشگاه تهران ـ به مناسبت بزرگداشت دكتر مصدق ـ جنجال بزرگى را به وجود آورد. لیبرالیست ها و مائوئیست ها (حزب رنجبران) و مجاهدین خلق، میتینگ تحریك آمیزى را ر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«14 اسفند» اوج هماهنگى بنى‏صدر و سازمان مجاهدین خلق

در 14 اسفند ماه 1359، مراسم سخنرانى بنى‏صدر در دانشگاه تهران ـ به مناسبت بزرگداشت دكتر مصدق ـ جنجال بزرگى را به‏وجود آورد. لیبرالیست‏ها و مائوئیست‏ها (حزب رنجبران) و مجاهدین خلق، میتینگ تحریك‏آمیزى را راه‏اندازى كرده و افراد مسلح به چاقو، كمربند و پنجه بوكس را در اطراف و اكناف محوطه دانشگاه گمارده بودند تا در صورت فریاد شعار مخالفان، آنها را سركوب نمایند.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

  14 اسفند اوج هماهنگى بنى‏صدر و سازمان مجاهدین خلق

در 14 اسفند ماه 1359، مراسم سخنرانى بنى‏صدر در دانشگاه تهران ـ به مناسبت بزرگداشت دكتر مصدق ـ جنجال بزرگى را به‏وجود آورد. لیبرالیست‏ها و مائوئیست‏ها (حزب رنجبران) و مجاهدین خلق، میتینگ تحریك‏آمیزى را راه‏اندازى كرده و افراد مسلح به چاقو، كمربند و پنجه بوكس را در اطراف و اكناف محوطه دانشگاه گمارده بودند تا در صورت فریاد شعار مخالفان، آنها را سركوب نمایند. برنامه مراسم چهارده اسفند با تمهیدات و فضاسازى‏هایى بعد از سخنرانى غوغاگرانه 22 بهمن بنى‏صدر در  میدان آزادى و سخنرانى‏هاى همراه با درگیرى 4 نماینده نهضت آزادى در امجدیه در هفتم اسفند، و هماهنگى گروه‏هاى مؤتلف وى طراحى شده بود. روزنامه انقلاب اسلامى بدون ذكر نام گروه‏هاى ماركسیست و مائوئیست اسامى گروه‏هاى اصلى را كه براى شركت در این مراسم اعلام آمادگى و مشاركت كرده بودند به این شرح انتشار داد:

«جاما، نهضت آزادى ایران، حزب ملت ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، انجمن تعاون هنر مردمى ایران، جمعیت ملى استادان دانشگاه‏هاى ایران.»

در زمین چمن دانشگاه سخنرانى شروع شد و كف زدن‏ها و سوت زدن‏هاى متوالى رییس جمهور را به وجد آورد. شعار «مرگ بر ارتجاع» و «درود بر بنى‏صدر» فضا را پر كرده بود. ناگهان درگیرى كوچكى در گوشه محوطه بین مخالفان و موافقان شروع شد و دو طرف به جان هم افتادند. طرف مجاهدین و بنى‏صدر این بار با هماهنگى و انسجام بیشترى در درگیرى شركت و مخالفان را به شدت كتك زدند و سركوب كردند. درگیرى به بیرون از دانشگاه و خیابان‏ها كشیده شد. رییس جمهور هم از پشت میكروفون دستور سركوب مى‏داد و بین مردم و مجاهدین خلق و هواداران بنى‏صدر چیزى شبیه جنگ رخ داد. خیابان‏هاى اطراف دانشگاه تهران تا ساعت‏ها حالت جنگ زده داشت. هواداران سازمان، حزب رنجبران و احتمالاً گروه‏هاى مخالف دیگر در مسیر خیابان‏ها به بعضى فروشگاه‏ها، ماشین‏هاى دولتى و حتى پلیس حمله كردند. بعضى شخصیت‏هاى سیاسى، وكلاى مجلس و افسران پلیس در این ماجرا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. با زحمت زیاد پلیس بعد از ساعت‏ها همكارى با كمیته و سپاه بر اوضاع شهر مسلط شد. از فرداى آن روز تحلیل‏ها و تفسیرها شروع گردید. هركس نظرى مى‏داد و در جمع، همه محكوم مى‏كردند و روز 14 اسفند 59 به عنوان نقطه عطفى در اتحاد لیبرالیسم، مجاهدین خلق و مائوئیست‏ها ثبت شد. سازمان با برنامه‏ریزى قبلى و تدارك كافى، گروه‏هاى بیست تا سى نفره میلیشیا را براى شركت در مراسم چهارده اسفند سازماندهى كرده بود. افرادى كه ورزیده‏تر و داراى هیكل درشت‏تر از دیگران بودند به عنوان گروه ضربت انتخاب شده بودند.  در جمع‏بندى درون گروهى بعد از مراسم، مسئولان سازمان گفتند كه «در داخل دانشگاه خوب كتك زدیم ولى در خارج از دانشگاه بعضى از میلیشیاها كتك  خوردند.»  رجوى هم در یك تحلیل درون گروهى اظهار داشت كه هدف اصلى سازمان از مشاركت در مراسم 14 اسفند و درگیرى‏هاى سازماندهى شده آن، «قدرت نمایى» در مقابل نهادهاى انقلابى بود.

حوادث چهاردهم اسفند 59

در پى چالش‏ها و فراز و نشیب‏هاى مربوط به معرفى كابینه و دولت به مجلس شوراى اسلامى، بنى‏صدر در سخنرانى 17 شهریور 1359 در میدان شهدا، سخنانى ایراد كرد كه منشأ بسیارى از مسائل بعدى شد.

وى با اشارات و كنایات روشن، نیروهاى پیرو خط امام بویژه رهبران قواى مقننه و قضائیه و روحانیان منتقد خود را مورد حمله قرار داد و فضاى سیاسى كشور را به شدت ملتهب و متشنج ساخت.

چندى بعد بنى‏صدر در سخنرانى روز عاشورا، كه در میدان آزادى انجام شد، هماهنگ با تبلیغات سازمان مجاهدین خلق و سایر گروه‏هاى معاند، اتهام شكنجه در زندان‏ها را به شكلى كاملاً تهییج‏آمیز و تحریك كننده مطرح ساخت.

جنجالى كه بنى‏صدر در مورد زندان‏ها و شكنجه به پا كرد، در روزنامه‏ها ـ بخصوص نشریات گروه‏ها ـ گسترش یافت. در این میان، نیروهاى تغذیه‏كننده بنى‏صدر ـ یعنى مجاهدین خلق ـ حداكثر بهره‏بردارى را  از این امر كردند و تا ماه‏ها بعد فضاى كشور را به این مسئله و بحران‏آفرینى‏هاى خود آلودند.

پس از انتشار بیشتر گزارش‏هاى ادعایى مربوط به شكنجه و اوج‏گیرى تبلیغات سیاه داخل و خارج در این خصوص، آیه‏اللّه‏ موسوى اردبیلى دادستان كلّ كشور نتیجه دیدار با امام خمینى را چنین اعلام نمود:

«امام اینجانب را مأمور فرمودند تا هیئتى را براى رسیدگى به وضع زندان‏ها تشكیل دهم و نماینده‏اى نیز از جانب ایشان در این هیئت عضویت دارند. امام از شایعه شكنجه سخت ناراحت بودند و فرمودند: «هیئت باید با قاطعیت از تمام زندان‏ها بازدید نموده، در صورت ثبوت شكنجه، باید شكنجه‏گر قصاص شود.... ما انقلاب كردیم تا آنچه در زندان‏هاى زمان شاه معدوم مى‏گذشت، دیگر صورت نگیرد. اگر چنین چیزى درست باشد، یقیناً امام و ملّت ایران این موضوع را نخواهند بخشید. »

هیئت تحقیق تشكیل شد و به بررسى امر پرداخت. اعضاى آن عبارت بودند از: حجه‏الاسلام محمد منتظرى از جانب امام، على‏محمد بشارتى جهرمى از جانب مجلس، دكتر افتخار جهرمى از سوى شوراى نگهبان و حسین دادگر دادستان تهران از سوى شوراى عالى قضایى.

كار هیئت مزبور ماه‏ها به طول انجامید و همه زندان‏هاى كشور ـ بدون استثنا ـ مورد بازدید آن قرار گرفت. در پایان تحقیقات، شهید منتظرى نماینده امام چنین اظهارنظر كرد:

«نظام حاكم بر بازجویى‏ها و بازپرسى و دادگاه‏ها و زندان‏هاى ما، به هیچ وجه مبتنى بر شكنجه نیست و اگر موارد معدودى دیده شده، به‏طور استثنایى و از سوى افراد غیرمسئول بوده است. اتهام وارده به روش بازجویى و بازپرسى از طرف یكى از مقامات كشور، به هیچ وجه صحیح نیست.»

دادستان عمومى تهران نیز، در خاتمه تحقیقات، اظهار داشت:

«زندانیان پیش از هر چیز از بلاتكلیفى و یا در انتظار عفو بودن خودشان مى‏گفتند و اینكه اصلاً شكنجه وجود ندارد و چرا این سؤال را مى‏كنید.»

در پاییز و زمستان سال 59، به رغم گسترش ابعاد جنگ دفاعى ایران در مقابل تجاوز همه‏جانبه عراق، فضاى سیاسى كشور با تشنجات و درگیرى‏هاى سازمان و دفتر بنى‏صدر و سایر گروه‏هاى مؤتلف  وى به شدت بحرانى شده بود. حوادث و اتفاقات مشكوكى در مناطق مختلف موجب افزایش هیجان‏ها و دشمنى‏ها در تمام سطوح و اقشار جامعه مى‏گشت. در تهران و كرمان دو نفر در خلال این گونه درگیرى‏ها به قتل رسیدند، در تبریز در بیست و سوم بهمن، طى یك درگیرى شدید در یك دبیرستان خسارات زیادى وارد گردید و عده‏اى مجروح شدند.  یك عضو سابق سازمان بدون ذكر نام طى سلسله مقالاتى در روزنامه كیهان به افشاى پشت پرده درگیرى‏هاى شهرى و برنامه‏ریزى و اهداف سازمان از این درگیرى‏ها پرداخت. در این مقالات طرح ایجاد جنگ داخلى و شورش مسلحانه منافقین با ذكر نمونه‏ها و موارد مشخص و مستندى تشریح و تحلیل شده بود.

جریان سخنرانى آیه‏اللّه‏ لاهوتى در كوچصفهان (گیلان) به زد و خورد و تیراندازى انجامید و در نتیجه دو محافظ وى و یك تن از مخالفان مجروح شدند. بنى‏صدر، پس از این حادثه، در جهت حمایت از آقاى لاهوتى دست به اقداماتى زد كه به تشدید اختلافات كمك كرد؛ كار بالا گرفت و مطبوعات هوادار طرفین، یكدیگر را مورد حمله قرار دادند. چهل نماینده مجلس نیز طى نامه‏اى به رییس مجلس، آقاى هاشمى رفسنجانى، ماجراهایى مانند درگیرى كوچصفهان را محكوم كردند. آیه‏اللّه‏ شهید دكتر بهشتى نیز رویه كسانى را كه باعث درگیرى و برهم زدن نظم سخنرانى‏ها مى‏شوند، محكوم نمود.

در كنار تشدید جنگ عراق و حملات جدید گروه‏هاى دموكرات و كومله به قرارگاه‏ها و محل استقرار نیروهاى نظامى و انتظامى و جهادگران سازندگى در مناطق كردنشین، دو انفجار مهیب در دوم اسفند در تهران 2 نفر كشته و زخمى‏هاى بسیارى را بر جاى گذارد: انفجار نخست در ترمینال میدان آزادى و انفجار دوم در مقابل حسینیه ارشاد در خیابان دكتر شریعتى روى داد.

هواداران گروه‏ها، بخصوص چریك‏هاى فدایى و مجاهدین خلق، فعالیت‏هاى خود را در مدارس تشدید كردند. برخى از مدارس به آشوب كشیده شد و چند مدرسه تعطیل گردید. از جمله دبیرستان دخترانه خوارزمى در تهران به تعطیلى كشیده شد.

تظاهرات و درگیرى‏ها در خیابان‏هاى برخى شهرهاى بزرگ و كوچك ادامه پیدا كرد. هواداران سازمان غالبا در پوشش طرفداران بنى‏صدر یك پاى اصلى این درگیرى‏ها بودند. در پنجم اسفند یك بمب ساعتى قوى در تبریز خنثى گردید.

در اجتماع هفتم اسفند در امجدیه، در حین سخنرانى چهار تن از نمایندگان مجلس عضو نهضت آزادى (مهندس بازرگان، دكتر سحابى، دكتر یزدى و مهندس صبّاغیان) و در پى سخنرانى‏هاى تحریك‏آمیز نامبردگان كه در حمایت از مواضع بنى‏صدر و مخالفت با روحانیت و نیروهاى پیرو خط امام ابراز شد، اغتشاشاتى بروز كرد. پیش از این مراسم، وزارت كشور در اطلاعیه‏اى اعلام نمود كه اخلالگران در اجتماع امجدیه دستگیر و مجازات خواهند شد.

چالش بین بنى‏صدر و مخالفانش در مجلس، بار دیگر اوج گرفت. نمایندگان مجلس یك طرح دوفوریتى ارائه دادند تا دولت بتواند تكلیف وزارتخانه‏هاى بى‏سرپرست را روشن نماید. گفت‏وگوهاى مجلس بین موافقان و مخالفان طرح، باب جدیدى را در سیر انتقاد و دفاع از بنى‏صدر گشود. به دنبال این مباحث و مسكوت ماندن طرح موردنظر، در یازدهم اسفند ماه، دادستان كلّ كشور، آیه‏اللّه‏ موسوى اردبیلى، جلسه‏اى با حضور مسئولان طراز اول كشور (دكتر بهشتى، بنى‏صدر، رجایى، هاشمى رفسنجانى، باهنر، مهدوى‏كنى و خامنه‏اى) در خانه خود تشكیل داد تا به بحران تكمیل كابینه پایان داده شود. در چنین زمینه و فضاى سیاسى ملتهبى، مراسم 14 اسفند در دانشگاه تهران با مشاركت فعال طرفداران بنى‏صدر و سازمان مجاهدین خلق، برنامه‏ریزى و اجرا شد.

شركت‏كنندگان در مراسم 14 اسفند

بخش سازماندهى شده و متشكل جمعیتى كه در 14 اسفند در دانشگاه تهران اجتماع كردند، هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند.

روز قبل از مراسم به وسیله سرتیم‏ها از تمام افراد میلیشیا و هواداران سازمان خواسته شد كه از صبح پنجشنبه برنامه خود را شروع كنند. تیم‏ها با فرماندهى مشخص و آمادگى كامل براى درگیرى تقسیم شده بودند.

از جمله شعارهایى كه از طرف سازمان با تمركز بر حملات شدید به حزب جمهورى اسلامى به عنوان نماد متشكل نیروهاى پیرو خط امام، به میلیشیا و دیگر هواداران ابلاغ شده بود چنین بودند: «بنى‏صدر، بنى‏صدر، افشاكن»، «مرگ بر چماقدار»، «مرگ بر حزب چماق به دستان»، «حزب چماق به دستان ـ باید بره گورستان»، «نصر من‏اللّه‏ و فتح قریب ـ مرگ بر این حزبك مردم فریب»، «تا حزب سقط نشود ـ این وطن وطن نشود»، «صدا و سیماى ما، از انحصار حزبى، آزاد باید گردد»، «مرگ بر بهشتى»، «بهشتى، بهشتى، طالقانى را تو كشتى»، «تا بهشتى كفن نشود ـ این وطن وطن نشود»...

میلیشیا و دیگر هواداران سازمان به صورت منسجم و منظّم قبل از شروع مراسم وارد دانشگاه شدند؛ جلوى تریبون را اشغال كرده و قسمت‏هاى در نظر گرفته شده زمین چمن را پوشاندند.

پس از شروع سخنرانى بنى‏صدر و از آغاز برنامه‏ریزى شده درگیرى‏ها، گروه ضربت سازمان كه از افراد قوى متشكّل بود، با كلیه توان و نیرو در درگیرى و هدایت آن شركت كردند.

همان گونه كه در كتاب غائله چهاردهم اسفند 1359 آمده است:

«... گروه عظیمى از حزب‏اللّه‏ از صبح روز چهارده اسفند در دانشگاه فعّالانه حضور داشتند. حتى تا پاسى از شب نیز در صحن و اطراف دانشگاه به فعالیت مشغول بودند. مأمورین كمیته‏هاى اطراف، بویژه پس از آغاز درگیرى‏ها، آن روز علیه بنى‏صدر فعالانه در تكاپو بودند. تعدادى از پاسداران نیز، كه در آن روز در دانشگاه كلاس داشتند، به این جمع پیوستند. هم اینان بودند كه در سطح دانشگاه، در میان آن همه جمعیت، مراسم نماز جماعت به پا داشتند. آنان شعار مى‏دادند: «مرگ بر لیبرال»، «بنى‏صدر ننگت باد»، «ابوالحسن پینوشه ایران شیلى نمى‏شه»...

با درگیرى وسیع نیروهاى گارد ریاست جمهورى علیه مردم و ضرب و شتم بسیارى از آنان توسط نیروهاى سازماندهى شده میلیشیا و گارد بنى‏صدر با فرماندهى مستقیم شخص رییس جمهور، اغتشاش 14 اسفند چالش سیاسى اجتماعى وسیع و گسترده‏اى حول مشروعیت و صلاحیت سیاسى و فكرى رییس جمهور پدید آورد. عدم حمایت اكثریت مردم از فراخوان‏هاى بعدى بنى‏صدر و گروه‏هاى سیاسى مؤتلف وى، غائله 14 اسفند را به نقطه عطف سرنوشت سیاسى بنى‏صدر تبدیل نمود و پس از آن عملاً رییس‏جمهور كاملاً به رییس یك جبهه محدود گروه‏هاى سیاسى براى مقابله با نیروهاى پیرو خط امام  مبدل گردید.

دكتر حبیب‏اللّه‏ پیمان در نشریه «امت» در مقاله‏اى تحت عنوان «سراب پایگاه توده‏اى جبهه متحد لیبرالى، خط امپریالیسم و مشكل توده‏ها»، ارزیابى و تحلیل خود را از ماجراى 14 اسفند این گونه ارائه داده است:

«هدف مشترك همه عناصر و گروه‏هاى تشكیل دهنده این جبهه [ = جبهه متحد لیبرالى] كه در روز پنجشنبه [14 اسفند] متفقا در دانشگاه حضور یافتند، ساقط كردن دولت [رجایى] و بیرون كردن حزب جمهورى [اسلامى] از صحنه حیات سیاسى جامعه و روى كار آوردن یك حاكمیت لیبرالى به رهبرى رییس جمهور [بنى‏صدر] است. تا این مرحله همه اتفاق‏نظر دارند، اگر چه پس از آن هر گروه و شخصیت راه و هدف خاص خود را دنبال خواهد كرد. سازمان مجاهدین [خلق] بعد از یك تردید كوتاه مدت، در ادامه حمایت از بنى‏صدر، مجددا در ائتلاف كامل با وى و دیگر اعضاى جبهه متحد لیبرال‏ها قرار گرفت و همان طور كه قبلاً بارها تحلیل كردیم، در حقیقت جایگزینى بنى‏صدر و لیبرال‏ها را در مرحله اول پذیرفته و جایگزینى خود را به مرحله دوم موكول كرده‏اند. نهضت آزادى كه چندان بى‏میل نیست مستقلاً نقش رهبرى جبهه را مانند پیش به دست گیرد با وجودى كه سعى مى‏كند كه گاه به طور مستقل ابراز وجود نماید و با بنى‏صدر مرزبندى كند (سخنرانى بازرگان در مجلس و میتینگ امجدیه) ولى مطمئن است كه بدون قبول رهبرى بنى‏صدر در این مرحله راه نجاتى ندارد. به همین جهت مانند سازمان مجاهدین [خلق] به طور كامل در میتینگ [14 اسفند ]دانشگاه شركت جست. تكلیف بقیه گروه‏ها نظیر جبهه ملى روشن است. اینها و كوچك‏ترها در حقیقت پیچك‏هایى شده‏اند كه جز با تكیه بر تنه درخت دفتر هماهنگى، قدرت خودنمایى و حیات ندارند... این كه این جبهه همان جبهه متحد انقلابى ادعایى [سازمان ]مجاهدین [خلق] در برابر ارتجاع مى‏باشند، آنان باورشان شده بود كه پایگاه عظیم توده‏اى دارند و به این «سراب» دل خوش بوده و نقشه‏ها طرح مى‏كردند. ما مطمئن بودیم كه در اولین فرصت كه مرزبندى قاطع‏ترى به عمل آید، اكثریت توده‏ها در صف انقلاب قرار گرفته، لیبرال‏ها و متحدین آنها را به كلى تنها مى‏گذارند و تنها همان اقشار سرمایه‏دار و متوسط برایشان باقى مى‏ماند. اجتماع روز پنجشنبه [14 اسفند] این پیش‏بینى را ثابت كرد و دیدیم كه زمین چمن دانشگاه را عمدتا همین اقشار به اضافه هواداران سازمان [مجاهدین خلق] پر كردند. و از آن توده‏هاى میلیونى و چند صد هزار نفرى خبرى نبود. »


منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی