پیش زمینه های کودتای سوم اسفند 1299
پس از انقلاب مشروطیت، سیاستهای انگلیس و روس در ایران، بر پایه قرارداد معروف 1907م، اجرا میشد. با وقوع انقلاب بلشویكی در روسیه و تغییر سیاست خارجی آن دولت و لغو قراردادهای دوره تزاری، دولت بلشویكی سیاست عدم مداخله در ایران را پیشه كرد و در نتیجه، دولت انگلیس برای مداخله در امور ایران بیرقیب ماند و در صدد برآمد تا سلطه و نفوذ خود را بر سراسر ایران گسترش دهد.
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
در قبال اوضاع كنونی ایران چه اقدامی صلاح است و چه باید كرد؟
درباره چگونگی تأمین منافع و نفوذ بریتانیا در ایران، در شرایط پس از جنگ جهانی اول، دو گرایش در هیئت حاكمه بریتانیا وجود داشت كه اگر چه در استقرار دولتی متمركز و مقتدر در ایران، همرأی بودند. اما در چگونگی تحقق این امر با یكدیگر اختلاف نظر داشتند.
جناح وزارت امور خارجه به رهبری «جورج كرزن» بر اجرای قرارداد 1919 و حضور نظامیان انگلیس برای ضمانت اجرای آن قرارداد تأكید داشت، و جناح وزارت جنگ به رهبری «وینستون چرچیل»، خروج نظامیان انگلیس و استقرار یك دولت مقتدر مركزی از طریق كودتا را پی میگرفت.
همزمان با ظهور نشانههای شكست قرارداد 1919 در نتیجه مخالفت عمومی ایرانیان و دولتهای خارجی، جناح وزارت جنگ بر فعالیتهای خود افزود و در این راستا، «ژنرال آیرونساید» در اوایل مهر 1299ش، وارد ایران شد تا ببیند كه «در قبال اوضاع كنونی ایران چه اقدامی صلاح است و چه باید كرد؟»
هنگامی كه همه راههای توفیق به روی قرارداد 1919 بسته شد و نیروهای انگلیس هم میبایست در بهار 1300ش، ایران را ترك میكردند، دو طرح از سوی جناح نظامی مورد بررسی قرار گرفت:
یكی تأسیس «فدراسیون جنوب ایران» و دیگری تصرف تهران با كودتای نظامی. طرح فدراسیون جنوب با مخالفت دفتر هند و خزانهداری انگلیس رو به رو شد و بنابراین طرح كودتا در دستور كار قرار گرفت. «آیرونساید»، بر این باور بود كه دیكتاتوری نظامی در ایران تمام اشكالات كنونی ما را حل خواهد كرد.
برای اجرای این طرح، بسترسازیهای لازم انجام گرفت. از یكسو، افكار عمومی را از احتمال حمله بلشویكها و وقوع انقلاب كمونیستی در كشور به وحشت انداختند، بهگونهای كه «احمد شاه» و بسیاری از مردم قصد ترك تهران را داشتند، و از سوی دیگر به شناسایی نیروهای مجری كودتا پرداختند. «آیرونساید» در كمتر از چهار ماه رضاخان را از فرماندهی یك آتریاد به فرماندهی كل قزاق ترفیع داد. او در خاطراتش مینویسد: با رضا گفتگو كردم و مأموریتش را به او تفهیم كردم و با او شرط كردم كه به بریتانیا خیانت نكند و شاه را هم از سلطنت خلع نكند. رضا هر دو شرط را با خوشرویی پذیرفت، من دست او را فشردم و به «اسمایس» گفتم بگذار به تدریج راه بیفتد. «آیرونساید» همچنین مینویسد كه گفتگوهایم با رضاخان را به نرمن گفتم و با او ترتیب دادم تا تاریخ روزی را قطعی كند كه قزاقهای ایرانی از سرپرستی ما خارج میشوند، یعنی عملیات كودتا را شروع كنند. در راستای این فرایند، همزمان با اینكه به رضاخان اجازه داده شد كه به تدریج راه بیفتد، در تهران نیز ازسوی سفارت بریتانیا اقداماتی انجام میگرفت تا مدیریت سیاسی كودتا تعیین و فعال شود، و ژاندارمری از هرگونه اقدامی برای جلوگیری از قزاقها بازداشته شود. در نتیجه چنین هماهنگیهایی بود كه نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان از قزوین عازم تهران شدند، در نزدیكی تهران «سید ضیاءالدین طباطبایی» هم به آنها پیوست و آنها سرانجام در سحرگاه سوم اسفند 1299ش، وارد تهران شدند.منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی