عالمان دین و نظارت اجتماعی
وقتی انسان اخبار مفاسد اقتصادی و اختلاسهای کلان و رشوههای آنچنانی را میشنود و فقر و رنج و مشکلات مردم را میبیند و یا در مطبوعات میخواند و در رسانهها مشاهده میکند، رنجی جانکاه احساس میکند.
با وجود نیروهای مؤمن و فداکار و مردم نجیب و قانع و اکثریت پاک و با صفای ایران اسلامی، و سلامت ایمانی و اخلاقی غالب افراد جامعه، چرا گه گاه اخباری وحشت آفرین از اختلاس در بانکها، بیمه ها، نهادهای ورزشی و گمرکات و استانداری ها و ... شنیده میشود؟
در نظام جمهوری اسلامی که منادی ایمان و عدالت و اخلاق و ایثار است، پیدایش این گونه حوادث، هشداری بزرگ به شمار میرود! کجای کار مشکل دارد؟
قوانین کشور؟
مجریان مملکت؟
نظام نظارت؟
نظام آموزش و پرورش؟
مسؤولان تهذیب و اخلاق عمومی؟
نظام کیفری و... .؟
بدون تردید، همه این بخشها در پیدایش و گسترش این حوادث غم انگیز و ظالم پرور و شرمآور، کم و بیش مؤثرند؛ این حوادث نشان میدهد، نه ایمان به نظارت الهی در جان برخی دست اندر کاران ریشه دار است، نه نظارت مردمی به میزان لازم وجود دارد و نه ساختار نظارتی دولت از توان و انگیزه لازم برای پیشگیری و مقابله با مفاسد اقتصادی و سیاسی بهرهمند است.
نظارت به معنای تماشاگری و مشاهده و گزارش بدون اثرگذاری و پیشگیری و اصلاح و حذف عوامل اختلاس و ارتشاء و غارت اموال عمومی و بخش خصوصی نیست! برخوردهای به اصطلاح قانونی ناقص و ناتمام و دیر هنگام بدون حذف و مهار و کنترل و بازستاندن حقوق محرومان از غارتگران، دردی از محرومان و ستمدیدگان را درمان نمیکند و با منطق عدالت علوی سازگار نیست؛ آنجا که آن حضرت فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُه؛... به خدا سوگند! اگر اموال غارت شده را مهر زنان و بهای کنیزکان خویش کرده باشند، باز پس میگیرم. در اجرای عدالت، فضایی گسترده و آرامش بخش وجود دارد. و هر کس از عدالت برنجد، رفتار ظالمانه رنجی بزرگتر بر او تحمیل خواهد کرد.»
دهها نهاد نظارتی و حفاظتی و حراستی و حسابرسی و پیشگیری و بازرسی و اطلاعاتی و گزینشی و.... به صورت خرد و کلان در کشور وجود دارند و از امکانات بیت المال بهره مندند، تا بتوانند از اختلاس و ارتشاء و سرقتهای نرم افزاری و سخت افزاری اموال عمومی و خصوصی پیشگیری کنند، مشکل کجا است که پروندههای اختلاس و غارتهای سایبری و نرم افزاری هر روز بزرگتر و بیشتر میشود؟
بدون تردید، نظام مدیریت غربی، نظام آموزش و پرورش غربی، نظام رسانهای غیر اسلامی، نظام حسابرسی غربی، و روش مشارکت دولت و بخش خصوصی نظام بانکی و بیمهای کشور و دست اندر کاران آن در پیدایش دروغ پردازی و حرام خواری نقش بنیادی دارند.
وظیفه حوزویان
عالمان دین در برابر دو پدیده خطرناک اجتماعی «دروغ گویی» و «حرام خواری» مسئولیتی بزرگ بر عهده دارند، قرآن کریم به صراحت از سکوت عالمان دین در برابر این دو پدیده انتقاد کرده و میفرماید: لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا یَصْنَعُونَ؛ «چرا دینداران و روحانیان ایشان را از گفتار گناه آلود و حرام خواری باز نداشتند؟ چه بد رفتار سازش کارانهای است که انجام میدادند.» سکوت در برابر دروغ پردازی و حرامخواری ریشه مفاسد اجتماعی است.
دور شدن از ولایت علوی و تقوای الهی، پذیرش سیستم مدیریتی کفار و مشرکان و دلبستگی و همکاری جاهلانه و منافقانه با آنان، زمینه انحراف سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، فرهنگی را پدید میآورد. با دقت در آیات 55 تا 67 سوره مائده، این حقایق به خوبی قابل فهم است.
ابعاد نظارت عالمان دین
گرچه برخی از نظارت میگریزند و همیشه مایل اند در مقام ناظر قرار گیرند و رفتار و عملکرد اجتماعی آنان تحت نظارت دیگران نباشد، ولی نظارت، آب حیات و ضامن اقتدار جامعه اسلامی است.
در رفتار خصوصی و فردی، فعالیتهای شخصی و کم و کیف آن تا وقتی آثار اجتماعی ندارد و در کوچه و خیابان و منظر عمومی قرار نمیگیرد و به سمع و نظر دیگر نمیرسد، نظارت و بازرسی لزومی ندارد. و سرک کشیدن به خانه و زندگی دیگران و استراق سمع و شنود مکالمات خصوصی مردم، مشروع و مجاز نیست. امّا نظارت بر قانون گذاری، نظارت بر انتخابات و صلاحیتهای مجریان عالی کشور، نظارت بر رسانه ها و مطبوعات، نظارت بر تولید و توزیع کالاهای فرهنگی و نظارت بر صدا و سیما، نظارت بر دخل و خرج نظام اسلامی، نظارت بر نظام آموزشی و محتوای آموزشها، و نظارت بر رفت و آمد کفار به بلاد اسلامی و ارتباطات خارجی، در یک سخن نظارت بر قانونگذاری و اجرای قانون، نظارت بر فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی و هنری، نظارت بر مدیران و نظام مدیریت کشور، و نظارت بر فعالیتهای اقتصادی و کنترل حلال و حرام آن چه در بخش خصوصی و چه دولتی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و بخشی از وظایف عالمان دین و نگهبانان اسلام و نظام اسلامی محسوب میشود.
اصل هشتم قانون اساسی به دو فریضة بزرگ امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دارد و نظارت ملت بر دولت و نظارت مردم بر مردم و نظارت دولت بر مردم را از حقوق و وظایف اساسی مردم دانسته است. امیرالمومنین علی فلسفه پذیرش حکومت را پس از سالها غصب حق الهی خویش چنین اعلام میکند: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا؛ اگر اعلام آمادگی و اثبات وجودیاران قطعی نبود و اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند وآرام ننشینند مهار شتر خلافت را بر گردنش میافکندم و با دورة آخر آن چون آغاز کار بر خورد میکردم (و حکومت را بر عهده نمیگرفتم.)
وظیفه بزرگ دفاع از مظلوم و وجود یاران کافی، دو عامل پذیرش حکومت از سوی امیرالمومنین است.
هدف از نظارت، هدایت، حمایت و تقویت فعالیتهای ارزشی و اسلامی و پیشگیری و مهار اقدامات منکر و غیر اسلامی است. در هیچ جای عالم، قانون تنها برای اداره جامعه کافی نیست! اسلام هم در کنار قوانین آسمانی، ولایت و نظارت پیامبر گرامی، امامان معصوم و عالمان دین را بر اداره جامعه اسلامی پیش بینی کرده است. تفکیک دین از سیاست، تز اسلام منهای روحانیت، تردید آفرینی در نظارت استطلاعی و استصوابی عالمان دین بر امور اساسی کشور، آگاهانه یا ناآگاهانه نوعی اسلام زدایی و همکاری با دشمنان اسلام و امت اسلامی است.
واژههای نظارت، بازرسی، ارزیابی، سنجش، حسابرسی، تشخیص و مراقبت و حفاظت و پاداش و کیفر، همه و همه نشان نیاز زندگی اجتماعی، به هدایت و کنترل و دخالت مثبت در فعالیتهای اجتماعی در تمام نظامهای جهان است.
قانون گذاری بدون نظارت بر اجرای قانون، برای اداره زندگی اجتماعی کافی نیست! قانونِ فاقد نظام اجرایی، بسان نوزادی است که در زایشگاه متولد میشود و بدون سرپرستی و نگهبان و مادر در همانجا میمیرد. قانون برای یاری مظلوم و نگهبانی از حقوق جامعه و رسیدگی به محرومان و استقرار عدالت و احسان است.
قوانینی که حاصل آن تبعیض و بیدادگری، فقر و فساد مالی و کنترل محرومان به سود غارتگران جهانی و داخلی باشد، عین بی قانونی و فاقد ارزش عقلائی است.
عالمان دین در برابر قوانین ظالمانه بین المللی باید مقاومت و افشاگری کنند، قوانین و مقررات برخاسته از آن را در کشور اسلامی مورد تصویب و تأیید قرار ندهند، و از شورای محترم نگهبان در اسلامی شدن قوانین کشور حمایت کنند.
حوزهها و مراجع اعظام و امامان جمعه نقش نظارتی خویش را قویتر کنند و به حضور تشریفاتی در شوراها و امور قانع نباشند.
نظارتهای بنیادی
نظارت بر اجتهاد و پژوهشهای دینی از مهمترین نیازهای امروز است.
نظارت بر محتوای آموزشی حوزه و دانشگاه از مهمترین نیازهای امروز است.
نظارت بر تفسیر و تحلیل قرآن کریم و منابع اصیل اسلامی وظیفه حوزههای علوم اسلامی اسست.
نظارت بر تدوین و تفسیر و ترجمه سخنان معصومین به زبانهای گوناگون بخشی از رسالت عالمان دین است.
نظارت بر تدوین و تفسیر قانون اساسی و قوانین عادی و جلوگیری از تحریف و تعطیل آن، وظیفه روحانیت است.
نظارت بر تربیت و تهذیب اخلاقی حوزویان و مدیران از اساسیترین وظایف عالمان امّت اسلامی است. نظارت بر اجرای قانون اساسی و قوانین کشوری تنها بر عهده رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه نیست.
نظارت بر رسانههای نظام اسلامی و رسانههای عمومی ضامن سلامت ایمان و اخلاق جامعه است واین نظارت بر اساس قرآن و سنت فراگیر است. فقط وظیفه «شورای سرپرستی و نظارت صدا و سیما» و دولت مردان کشور نیست.
نظارت بر معاهدات و مراودات و قراردادهای خارجی فقط وظیفه وزارت خارجه و دست اندرکاران آن نیست.
پاسداری از استقلال و آزادی و نظام جمهوری اسلامی، وظیفه فرد فرد جامعه اسلامی و در صدر همه وظیفه عالمان دین و اسلام شناسان و روشنفکران بیدار امت اسلامی است.
البته در برابر نظارت راستین عالمان دین، صدها دام و دانه و تهدید و تطمیع وجود دارد، که عبور از آن آسان نیست.کسی میتواند در اقامه قوانین الهی و اجرای دین در جامعه موفق باشد که به تعبیر زیبای مولای امت، سازشکار نباشد، همرنگ جماعت نشود و در پی آزمندیها و مطامع گام برندارند؛ چنانچه آن حضرت میفرماید: «لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِع»
کسی میتواند پرچم هدایت و نظارت بر امت اسلامی را بر افرازد که اهل صبوری و بصیرت و دانش به جایگاه امور باشد.
این معنی نیز در جملة دیگر آن حضرت است که میفرماید:
«لَا یَحْمِلُّ هَذَا الاَمرُ اِلَّا اَهلَ الصَّبرِ وَ البَصَرِ وَ العِلمِ بِمَوَاقِعِ الاُمُورِ»
اجرای اوامر الهی و قوانین قرآن و ادای امانت اجتماعی و پاسداری از حقوق و آزادیهای عمومی با فعالیت حقوق بگیران و کارمندان دولت و بدون نظارت عالمان دین امکان پذیر نیست. تنها عالمان شجاع و زاهدی همچون شهید سید حسن مدرس میتوانند از حقوق الهی و مردمی پاسداری کنند.
امام خمینی در نخستین دیدار با شورای نگهبان در تاریخ 30/4/1359 جایگاه نظارت قانونی را چنین بیان میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم شما باید ناظر بر قوانین مجلس باشید و باید بدانید که به هیچ وجه ملاحظه نکنید، باید قوانین را بررسی نمایید که صد در صد اسلامی باشد. به هیچ وجه گوش به حرف عدهای که میخواهند یک دسته کوچک مردم ما خوششان بیاید و به اصطلاح مترقّی هستند [ندهید] قاطعانه با این گونه افکار مبارزه کنید. خدا را در نظر بگیرید اصولاً آنچه باید در نظر گرفته شود خداست نه مردم. اگر صد میلیون آدم؛ اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آنها حرفی میزنند که خلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید و لو اینکه تمام بر شما بشورند. انبیا هم همین طور عمل کردند. مثلاً موسی در مقابل فرعون مگر غیر از این عمل کرد؟ مگر موافقی داشت؟ بحمدالله مجلس ما مجلسی است اسلامی و قوانین خلاف اسلام تصویب نخواهد کرد. ولی شما وظیفه دارید ناظر باشید. خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقّی! ندهید. خدا انشاالله با ماست. اگر عملتان برای خدا باشد؛ خدا ما را موفق میکند.
نظارت بر چگونگی هزینههای دولت و مصرف بیتالمال بر عهده دیوان محاسبات کشور و مجلس شورای اسلامی است.
نظارت بر اجرای قوانین عادی، بر عهده سازمان بازرسی کل کشور و قوه قضاییه است ولی هیچگاه بدون حمایت و انتقاد و حضور مردمی و نظارت عالمان دین و اندیشمندان متدین کشور و نیروهای متدین ادارات بطور دقیق و کامل انجام شدنی نیست.
منبع: مجله مبلغان