تبیان، دستیار زندگی
در بحبوحه انقلاب و در ماههای پایانی حکومت پهلوی، تلاشهای بسیاری برای مقابله با انقلاب صورت گرفت. مشهودترین و معروف ترین آن بحث کودتا بود. برای درک مواجهه حکومت پهلوی و غرب با انقلاب اسلامی بر آن شدیم تا با حمیدرضا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام(ره) سر ارتش را از بدنه‌اش جدا کرد!

در بحبوحه انقلاب و در ماههای پایانی حکومت پهلوی، تلاشهای بسیاری برای مقابله با انقلاب صورت گرفت. مشهودترین و معروف‌ترین آن بحث کودتا بود. برای درک مواجهه‌ حکومت پهلوی و غرب با انقلاب اسلامی بر آن شدیم تا با حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی هیات موتلفه اسلامی و کمیته امداد امام خمینی و نماینده مردم در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی به گفتگو بنشینیم.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

امام(ره) سر ارتش را از بدنه‌اش جدا کرد!

مواجهه حکومت با انقلاب اسلامی در گفتگو با حمیدرضا ترقی

□یکی از شیوه‌هایی که در ماه‌های پایانی حکومت پهلوی، در جهت حفظ این حکومت و مقابله با انقلاب به آزمون گذاشته شد، تلاش برای حفظ قانون اساسی مشروطه و اصلاحات در چارچوب آن بود تا از انهدام کامل رژیم جلوگیری شود. این رویکرد تا چه حد موافق و مخالف داشت؟

به نظر بنده این نکته بیشتر مربوط به پیشنهادات ملی گرایان و نهضت آزادی بود. ولی آنچه که مدنظر امام بود، این بود که قانون اساسی جدیدی بر مبنای تعالیم اسلامی تعیین شود. لذا نقش شهید بهشتی و دیگر شخصیتهای انقلاب در تدوین قانون اساسی پررنگ تر شده و با آنکه آقای حبیبی با پیشینه و الگوبرداری از قوانین اساسی کشورهای دیگر پیش نویسی را تهیه کردند اما در مجلس خبرگان قانون اساسی این پیش نویس تغییرات قابل توجهی کرد و تبدیل به قانون اساسی شد تا بر مبنای مبانی دینی اسلام باشد. بنابراین اصرار در این رابطه بیشتر مربوط به ملی گرایان بود؛ زیرا آنها معتقد بودند که همان قانون اساسی قبلی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. البته با این تبصره که اختیارات شاه کاهش یابد و او صرفا سلطنت کرده و دولت مسئول اصلی اجرایی کشور باشد. در کنار این موارد پنج نفر از علما نیز نظارت بر قانون گذاری را بر عهده داشته باشند. اما امام خمینی با این دیدگاه مخالفت داشتند و معتقد بودند که راه فرار برای عدم اجرای قوانین اسلامی زیاد است و تلاش برای حفظ قانون اساسی می تواند یکی از این راهها باشد. بنابراین امام معتقد بودند دیگر نمی‌توان به آن قانون اساسی تکیه کرد. ضمن اینکه اگر آن قانون اساسی هم بخواهد مشروعیت جدیدی از جانب ملت پیدا کند، پس چه بهتر که اصلاحات لازم در آن صورت بگیرد و از جمله اینکه بر مبنای اسلام باشد.

□یکی از تاکتیکهایی حکومت برای انحراف انقلاب اسلامی تلاش برای به شهادت رساندن امام خمینی بود. چه کسانی به این شیوه فکر می کردند و چه مسائلی باعث شد که این طرح با ناتوانی در اجرا روبرو شود؟

این نوع از تفکر عمدتاً از سوی عناصر آمریکایی و ارتشیهای وابسته به سلطنت پیشنهاد می شد. علتش هم این بود که آنها نمی توانستند رابطه بین مرجعیت دینی و مردم متدین و دین دار را درست درک کنند. تا وقتی که امام خمینی در خارج از ایران در تبعید به سر می بردند، و حتی زمانی که در فرانسه در نوفل لوشاتو بودند، این پیشنهادات مطرح می شد و حتی پروژه هایی هم برای ترور ایشان در عراق و فرانسه تهیه شد. اما بعد از اینکه منحرفین انقلاب توجه و علاقه مردم ایران به امام خمینی را دیدند و فهمیدند امام در قلب مردم جای دارند و این علاقه میان مردم و امام به راحتی جدا کردنی نیست، به این نتیجه رسیدند که اقدام برای ترور امام خمینی می تواند باعث شورش بیشتر مردم شود. به همین دلیل از تصمیم خود صرف نظر کرده و سعی کردند که بیش از پیش تلاش در جهت سرکوبی مردم داشته باشند.

□طبق برخی از اسناد و مدارکی که امروزه منتشر می شود، حتی احتمال فرود هواپیمای حامل امام خمینی در جایی به غیر از تهران بوده و یا اینکه احتمال بازداشت امام در ایران به عنوان یک گزینه وجود داشته است. تا چه حد در آن زمان این گزینه مطرح بوده و شما چقدر با آن موافق هستید؟

طبق اسنادی که اقای ژنرال هایزر منعکس کرده است و همین طور طبق گفته های آقای بختیار، استنباط می شود که این پروژه به پروژه کودتای نظامیان متصل بوده است که بر طبق آن در صورت شکست بختیار در اداره دولت، کودتا از سوی نظامیان انجام شود. همچنین به بختیار گفته شده بود که تا آنجا که می تواند مانع از آمدن امام به ایران شود. زیرا تحلیل سران ارتش این بود که اگر امام خمینی به ایران بیایند، کار آنها دیگر تمام است و با توجه به این که شاه کشور را ترک کرده بود، دیگر امکان اینکه بتوانند مردم را کنترل کنند وجود نداشت و مردم با دیدن امام خمینی شور و هیجان و انرژی مضاعف پیدا کرده و در انقلاب اسلامی با توانی چند برابر حرکت می کردند. لذا طبق این اسناد قرار بر این می گردد که امام وقتی به ایران آمدند، باید به شکلی تحت کنترل و مراقبت قرار گیرند و رابطه میان امام خمینی و مردم همچنان قطع باشد تا نتوانند انقلاب را به پیش ببرند و همچنین دولت منصوب از سوی آمریکا یعنی دولت بختیار بتواند بر  اوضاع مسلط شود. در این حالت تلفیقی از کنترل بر امام خمینی و فروکش کردن شور انقلابی فراهم شده و در نتیجه شرایط برای بازگشت دوباره شاه به ایران فراهم می شود.

استراتژی مد نظر امام که آن را دنبال می کردند، این بود که نگذارند ارتش از مردم جدا شود و اگر هم که قرار است که این جدایی رخ دهد، فقط سران ارتش وابسته به رژیم جدا شوند. به همین دلیل روی بدنه ارتش کار بسیار دقیقی صورت گرفت و در این میان از عواطف مردم نیز استفاده شد که نمونه آن دادن گل به ارتشیها از سوی مردم بود.

□شایع ترین تاکتیک مخالفان داخلی و خارجی برای جلوگیری از انقلاب اسلامی که بر سر آن اجماع  و اتفاق نظر داشتند، کودتای ارتش بود. شما تا چه حد با این موضوع موافق هستید و به نظر شما میزان وفاداری ارتش به انقلاب اسلامی و یا شاه تا چه میزان بوده است؟

استراتژی مد نظر امام که آن را دنبال می کردند، این بود که نگذارند ارتش از مردم جدا شود و اگر هم که قرار است که این جدایی رخ دهد، فقط سران ارتش وابسته به رژیم جدا شوند. به همین دلیل روی بدنه ارتش کار بسیار دقیقی صورت گرفت و در این میان از عواطف مردم نیز استفاده شد که نمونه آن دادن گل به ارتشیها از سوی مردم بود. همین طور امام خمینی در سخنرانیهای خود تاکید می کردند که ارتش از مردم است و باید با مردم باشند. علاوه براین، آگاهی سازیهایی هم در درون ارتش توسط عناصر نفوذی امام انجام شد که همه این موارد باعث شد که پروژه کودتا به نتیجه نرسد و با مقاومت بدنه ارتش روبرو شود. خصوصا نیروی هوایی که مقاومت زیادی نشان داد و تنها قشری که طرفدار و حامی این تفکر بودند، گارد شاهنشاهی بود که در زمان سلطنت شاه توسط آمریکا و صهیونیستها شستشوی مغزی شده بودند و خود را به نوعی مدیون سلطنت  و حافظ شاه و سلطنتش می دانستند. می توان گفت این گروه وفاداری خاصی به شاه و رژیم شاهنشاهی داشتند. لذا تنها این طیف از ارتش که از سران وابسته به شاه محسوب می شدند، توانستند چند روزی در مقابل بدنه ارتش و نیروی هوایی ارتش مقاومت نشان دهند. اما قادر به کودتا علیه مردم نشدند و بتدریج بسیاری از آنان نیز جذب انقلاب و امام گشتند.

□نقش و جایگاه امام خمینی(ره) را در خنثی سازی کودتا چگونه ارزیابی می کنید و به نظر جنابعالی، ایشان تا چه حد در این خنثی سازی موثر بودند؟

نقش امام در این رابطه بسیار قاطع و هوشمندانه بود. حضرت امام با یک اعتماد به نفس فوق العاده و غیر قابل باور و با صراحت تمام به همه مردم اعلام کردند که وارد صحنه شوند تا از این طریق تمام حکومت نظامیهایی که دولت برای فراهم کردن زمینه کودتا مهیا و اعلام نموده بود را با حضور خود در صحنه شکست دهند. بدین ترتیب مردم به فرمان امام وارد صحنه شده و باعث شکست حکومت نظامی شدند. شکست حکومت نظامی توسط مردم در شهر تهران و همین طور تصرف مراکز نظامی توسط عامه مردم در شهرهای مختلف ایران خود به خود باعث شد که کودتا از هم بپاشد؛ زیرا اصولا کودتا وقتی امکان موفقیت پیدا می کند که سر و بدنه ارتش با هم هماهنگ و متحد باشند. اما در اینجا می بینیم که با این حرکت آگاهانه امام خمینی سر و بدنه ارتش از هم جدا شده بود و حتی در میان قوای مختلف ارتش یعنی نیروی زمینی و هوایی و دریایی اختلاف افتاده بود و انسجامی که قبلاً حاکم بود کاملاً از بین رفته بود. در این حالت خود ارتشیها به جان هم افتاده بودند و همین موضوع باعث شد تا نتوانند به اهداف خود در ایجاد کودتا نائل گردند.

□فرار سربازان از پادگانها تا چه حد توانست باعث ایجاد تزلزل در طرح کودتا شود؟

به نظر من، فرار سربازان از ارتش خیلی راحت صورت گرفت. وقتی که امام خمینی اعلام کردند که سربازان باید پادگانها را ترک کنند، و به تقویت ارتش رژیم شاهنشاهی کمک نکنند، بسیاری از پادگانها از سربازان خالی شد و حتی علیرغم تلاشها و مقاومت پادگانها و سران پادگانها برای جلوگیری از فرار سربازان، آنها فرار کردند و در این حال بسیاری از سران ارتش بدون سرباز شدند و فقط تعداد محدودی سرباز برای آنها باقی ماند که با آن تعداد محدود نیز قادر به مقابله با مردم نبودند. لذا می توان گفت وقتی پروژه و ایده فرار سربازان از پادگانها از سوی امام خمینی مطرح شد جزء موفق ترین ایده ها برای شکست اقتدار و قدرت ارتش و خالی کردن دست سران ارتش از نیروی وفادار و مطیع به حساب می آمد.

□دولتهای بیگانه چه در حین انقلاب اسلامی و چه پس از آن در گفتگو با انقلابیون سعی در حفظ منافع غرب داشتند. به نظر شما چرا این راهکار انتخاب شد و تا چه حد موفق بودند و اگر شکست خوردند علت چه بود؟

باید این نکته را مد نظر داشت که مدیریت انقلاب کاملا ًدر دست امام خمینی(ره) بود و ایشان اجازه نمی دادند که جریانات طرفدار غرب و جریانات سست عنصر و یا اهل سازش از طرف انقلاب و رهبر انقلاب بتوانند موضعی را انتخاب کنند که با روند انقلاب مغایرت داشته باشد. این مدیریت توسط امام خمینی و با قاطعیت و  براساس تجربه تاریخی امام که از انقلابهای مختلف در کشورهای مختلف داشتند، صورت گرفت. لذا حتی در رابطه با شورای سلطنت و موضع گیریهای افرادی چون آقای بازرگان که در نوفل لوشاتو با امام ملاقات و صحبت کردند، ایشان به هیچ وجه با برگشت شاه به ایران موافقت نکردند و با ایده سازش نهضت آزادی هم مخالفت شدید داشتند. علیرغم اینکه رژیم عوامل خود مانند بختیار و یا برخی از عوامل خارجی را نزد امام فرستاده بود تا امام را راضی کنند که شاه در ایران بماند؛ اما امام قاطعانه با این موضوع مخالفت کردند.  این موضع قاطع در روند انقلاب اسلامی کاملا مورد توجه امام قرار داشت و در دوران دولت موقت که غربیها احساس می کردند که می‌توانند بعد از بختیار یعنی ملی گراها با جریان ملی - مذهبی نهضت آزادی به تفاهم برسند، نیز ادامه داشت. چنانچه در این راستا مذاکراتی هم با قطب زاده و بقیه انجام دادند؛ اما به محض اینکه امام خمینی(ره) متوجه این خیانتها در روش و تعاملات نهضت آزادی شدند با آنها برخورد کردند و راه را برای هر گونه سازش با آمریکا و رژیم گذشته بستند و تاکید کردند که هیچ راهی برای پیروزی انقلاب اسلامی به جز تغییر در رژیم و محاکمه شاه و عوامل وابسته به او و رژیم وجود ندارد.

□اگر جمع بندی و یا نکته خاصی از صحبتهای خود دارید، لطفاً بفرمایید.

در نهایت باید گفت آنچه که در مسیر انحراف انقلاب اسلامی از هویت خودش بیشتر شکل گرفت و دنبال شد بعد از پیروزی انقلاب بود که ابتدا در رابطه با نظام جایگزین رژیم شاه سعی شد که این انحراف صورت بگیرد و جریانات نهضت آزادی و ملی گرایان تلاش کردند که چیزی غیر از جمهوری اسلامی و حکومتی دیگر مانند حکومت مطلق و یا دموکراتیک جایگزین آن کنند تا بتوانند با تنظیم قواره سیاسی نظام، به شکلی مسیر را از آنچه که امام(ره) می‌خواستند، منحرف کنند. اما در این مسیر موفق نشدند. بعد از آن در تدوین قانون اساسی سعی کردند که جایگاه ولی فقیه و ولایت فقیه را در ساختار سیاسی نظام نیاورند که در آن نیز موفق نبودند و نتوانستند در مسیر انقلابی که حضرت امام ساماندهی کرده بود، با این روش خللی وارد کنند. به همین دلیل بعد از آن راه انحراف انقلاب اسلامی از طریق نفوذ دادن عناصری به عنوان منتخب مردم در حکومت را دنبال کردند. به طور مثال با نصب بنی صدر و افرادی چون او برای منحرف کردن مسیر انقلاب از آرمانها و اهدافش استفاده کردند و به نظر بنده تا به همین حالا هم از این سیاست استفاده می کنند. به طور مثال جریاناتی که به دنبال سکولاریزه کردن و یا لیبرالیزه کردن کشور بوده و سعی در جدایی دین از سیاست داشته است جزء تلاشهایی محسوب می شود که در جهت منحرف کردن مسیر انقلاب اسلامی از آرمانهایش توسط برخی از افراد و یا گروههای خاص دنبال می شود.


منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران