نورون چیست؟
بسیاری از نورون ها را لایه ای از جنس غشا (پروتئین و فسفولیپید) به نام غلاف میلین پوشانده است.
پیشتر در مورد نورون ها دانستید که این سلولهای تخصصی، واحدهای پردازش اطلاعات مغز هستند که مسئول دریافت و ارسال اطلاعات میباشند. حال به طور کلی نورون ها را مورد بررسی قرار می دهیم.
نورون (سلول عصبی) انواع گوناگونی دارد ولی اساس ساختاری همه آنها عبارت است از:
به سلول های عصبی نورون نیز گفته می شود، چون نورون نوعی سلول است، پس ویژگی های عمومی سلول را نیز دارد.
مثلا دارای غشای سیتوپلاسمی، هسته، میتوکندری و دیگر اندامک های سلولی است. اما در عین حال در ساختار نورون ویژگی هایی به وجود آمده است که با کار آن متناسب هستند.
یکی از ویژگی های نورون، این است که در قسمت اصلی آن، یعنی جسم سلولی، زایده های متعددی از غشای سلولی منشعب شده اند. جسم سلولی نورون محل قرار گرفتن هسته و بیشتر اندامک ها می باشد.
زایده های نورون بر اساس کاری که انجام می دهند، به دو دسته تقسیم می شوند:
دندریت، که پیام عصبی را به سوی جسم سلولی هدایت می کند. دندریت ها معمولا متعددند و خود انشعابات زیادی دارند.
آکسون، که پیام عصبی را از جسم سلولی دور می کند. آکسون، منفرد است اما در انتها انشعاباتی دارد. انتهای آکسون را پایانه آکسون می نامند.
نورون های میلین دار
میلـین را سـلول هـای پـشتیبان كـه آكسون و دندریت را احاطه كرده اند، تولید می كنند.
نقش میلین در دستگاه عصبی عبارت است از:
باعث میشود كه پیام عـصبی در آكسون و دندریت سریع تر حركت كند.
انشعابات بلند نورون را، چه آکسون باشند چه دندریت، تار عصبی می نامند. بیشتر تارهای عصبی مهره داران با غلاف سفید رنگی از جنس لیپوپروتئین به نام میلین پوشیده شده است. میلین به وسیله سلول های ویژه ای به نام سلول های پشتیبان ساخته می شود و هر جای سلول عصبی که به وسیله غلاف میلین پوشیده نشده باشد، مثلا جسم سلولی، خاکستری رنگ به نظر می رسد.
غلاف میلین یک پوشش پیوسته نیست، بلکه در طول تار عصبی با فواصل مشخصی منقطع می شود و به تار عصبی منظره بند بند می دهد. نقاط بدون میلین تار عصبی را گره رانویه می نامند. رانویه، نام یکی از دانشمندان بافت شناس فرانسوی قرن 19 است.
نورون ها از نظر عملی كه انجام می دهند، بر سه نوع اند:
در گره های رانویه، غشای تار عصبی در تماس با مایع اطراف است.
میلین، دو خاصیت دارد:
باعث می شودپیام عصبی در طول تار عصبی سریع تر حرکت کند، زیرا در تارهایی که میلین دارند، پیام عصبی از یک گره رانویه به گره دیگر جهش می کند.
وجود میلین برای نورون هایی که مربوط به حرکات سریع بدن هستند، بسیار مفید است.
نورون ها، سه کار مهم انجام می دهند:
وقتی محرکی بر آنها اثر می کند، تحریک می شوند (تاثیر پذیری از محرک)
اثر محرک را در طول خود هدایت می کنند.
اثر محرک را به سلول یا سلول های دیگر منتقل می کنند.
وقتی که اثر محرک در سراسر نورون جریان می یابد، می گویند پیام عصبی (جریان عصبی) ایجاد شده است. بنابراین، پیام عصبی در واقع جریان یافتن اثر محرک است.
محرک، پاسخ و انواع آنها
هر عاملی که در جاندار، فعالیت یا تغییری را ایجاد کند محرک نام دارد.
مثال: غرش یک جانور باعث می شود تا شما روی خود را به طرف صدا برگردانید. پس غرش جانور، یک محرک است. همچنین وقتی که جانور را دیدید، فرار می کنید. پس دیدن جانور نیز یک محرک می باشد.
فعالیت یا تغییری را که در نتیجه اثر محرک، از جاندار سر می زند یا در او پدید می آید، پاسخ می نامند.
مثال: وقتی صید (مثلا خرگوش)، صیاد (گرگ) را می بیند، فرار می کند. پس دیدن صیاد محرک و دویدن صید، پاسخ است.
مثال: غرش جانور، محرک و برگرداندن روی خود به طرف صدا، پاسخ است. همچنین دیدن جانور، محرک و فرار کردن پاسخ است.
محرک ممکن است از بیرون بر جاندار وارد شود یا از درون خود او:
محرک درونی مثل گرسنگی، تشنگی، بالا رفتن مقدار CO2 خون و ...
بعضی از محرک ها، پاسخ های سریعی را می طلبند، مانند اثر جسم داغ بر دست و کنار کشیدن دست از آن جسم یا نزدیک شدن صیاد به صید و فرار صید.
بعضی از محرک ها، چاسخ های کند تولید می کنند، مثل رشد تدریجی بدن تحت تاثیر هورمون رشد.
همه پاسخ های جاندار به محرک ها باید تحت کنترل باشند تا جاندار با محیط سازگار شود و زنده بماند. برای کنترل پاسخ ها به تناسب محرک ها، دو دستگاه تنظیم کننده در جانداران به وجود آمده است:
دستگاه تنظیم عصبی، که عمدتا پاسخ های تند را تنظیم می کند.
دستگاه تنظیم شیمیایی، که عمدتا پاسخ های کند را تنظیم می کند.
ادامه دارد ...
منبع: http://app.gaj.ir:8091
مرکز یادگیری سایت تبیان، مرجان سلیمانیان