تبیان، دستیار زندگی
«کریم محمدی» جانبازی است از شهرستان گرمی اردبیل که به عنوان فرمانده دسته در عملیات والفجر ۸ حضور داشت و در این عملیات از ناحیه ساق پا مجروح شد. در این گزارش پای صحبت های این جانباز دفاع مقدس می نشینیم تا از حال و هوای این عملیات که با حضور و تلاش رزمندگان
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در عملیات والفجر ۸ چه گذشت(مصاحبه)

خاطرات کریم محمدی، رزمنده جانباز از عملیات والفجر ۸

کریم محمدی جانبازی است از شهرستان گرمی اردبیل که به‌عنوان فرمانده دسته در عملیات والفجر ۸ حضور داشت و در این عملیات از ناحیه ساق پا مجروح شد.  پای صحبت‌های این جانباز دفاع‌مقدس می‌نشینیم تا از این عملیات که در بیستم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴ و با رمز «یا فاطمه الزهرا(س)»انجام شد،بشنویم.

مصاحبه:صادق جعفری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
کریم محمدی

جانباز محمدی در حال حاضر بازنشسته آموزش‌وپرورش و مداح اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) است و در دوران دفاع‌مقدس، در جبهه نبرد حق علیه باطل، حضور فعال و مستمری داشته است. ازجمله رشادت‌های این جانباز ۲۵ درصد، باید به حضور در مناطق جنگی شلمچه و جزیره مجنون و مجروحیت شدید وی در عملیات خیبر اشاره کرد. روایت او از عملیات والفجر 8 را بخوانید:

رشادتی ستودنی

عملیات والفجر ۸ یکی از سخت‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات دوران دفاع‌مقدس بود که در آن نفوذ و ضربه زدن به قلب دشمن به‌راحتی امکان‌پذیر نبود. این عملیات با حضور و تلاش رزمندگان اسلام و بسیجی ازجمله اکثریت گردان و گروهان‌های لشکر ۳۱ عاشورا در بیستم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴ و با رمز «یا فاطمه الزهرا» آغاز و با سختی‌های بسیاری انجام شد و اگر لطف و عنایت خداوند و بیداری، رشادت و استقامت رزمندگان ارتشی، سپاهی و بسیجی نبود هیچ موفقیتی در این عملیات حاصل نمی‌شد. با شرایط خاصی که آمریکا، انگلیس، اسرائیل، عراق و طرفدارانش در آن دوره برای ایران و رزمندگان به وجود آورده بودند، تنها چیزی که می‌توانست جان، مال، آبرو و کشور ما را حفاظت و حراست کند، رشادت‌ها و دلاوری رزمندگان بود.

عملیات سینه‌خیزی!

در دوران جنگ تحمیلی با توجه به اینکه شرایط عملیات‌ها با یکدیگر متفاوت بود، بسته به نوع عملیات تاکتیک‌ها و نیازهای مختلفی نیز پیش‌بینی و در نظر گرفته می‌شد. در عملیات والفجر سعی شد تا از حضور افرادی که در عملیات بیشتری شرکت داشتند، بهره برده شود.

به‌ویژه اینکه افرادی انتخاب شوند که در عملیات‌های گذشته سمت‌هایی چون فرمانده دسته، گروهان، گردان و معاون فرمانده را عهده‌دار بودند و با راز و رمز جنگ آشنایی بیشتری داشتند که این انتخاب، انتخاب خوبی بود و اگرچه در این عملیات افراد بسیاری شهید و جانباز شدند اما در مقایسه و مواجهه با خطرات و سختی‌های موجود، نتیجه موفقیت‌آمیز بود

عملیات والفجر نیز از این منظر جز عملیات‌های خاص بود. در عملیات والفجر ۸ که عملیاتی آبی‌خاکی بر اساس نیازسنجی و برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، حدود ۱۰ روز قبل از شروع این عملیات از طرف فرماندهان گردان، گروهان و لشکر، کلاس‌های آموزشی مختلفی با توجه به مهارت، توانایی و وضعیت جسمانی افراد برگزار شد. در این میان اما در کنار آموزش و تمرین تک‌تیراندازها، آرپیچی‌زن‌ها، غواص‌ها، توجه و تأکید خاصی به توانایی سینه‌خیز رفتن رزمندگان بود. به‌طوری‌که در گروهان‌ها اعلام شد کسانی که توانایی سینه‌خیز رفتن در مسافت و زمان زیاد را دارند، در این عملیات شرکت کنند و این به خاطر شرایط ویژه این عملیات بود چراکه موقعیت مکانی و نحوه اشراف دشمن به رزمندگان به‌گونه‌ای بود که اگر کسی دست یا سرش را بیشتر از حدود یک متر بالا میاورد، در تیررس و هدف گلوله دشمن قرار می‌گرفت. به همین خاطر رزمندگان هرروز حداقل دو ساعت تمرین سینه‌خیز رفتن می‌کردند.

حضور کارکشته‌ها در عملیات

در این عملیات همچنین سعی شد تا از حضور افرادی که در عملیات بیشتری شرکت داشتند، بهره برده شود. به‌ویژه اینکه افرادی انتخاب شوند که در عملیات‌های گذشته سمت‌هایی چون فرمانده دسته، گروهان، گردان و معاون فرمانده را عهده‌دار بودند و با راز و رمز جنگ آشنایی بیشتری داشتند که این انتخاب، انتخاب خوبی بود و اگرچه در این عملیات افراد بسیاری شهید و جانباز شدند اما در مقایسه و مواجهه با خطرات و سختی‌های موجود، نتیجه موفقیت‌آمیز بود. به‌طوری‌که می‌توان گفت رزمندگان در این عملیات شق‌القمر کردند.

شب وداع و سیمرغ شهادت

زمان شروع عملیات را خوب به خاطر دارم وقتی همگی در کنار هم دعای وداع را خواندیم و از هم‌رزمان خود حلالیت خواستیم و خداحافظی کردیم. مداحی کردیم و روضه امام حسین (ع) را خواندیم. در آن شب شهید باکری که فرمانده ما بود، توصیه‌هایی به رزمندگان کرد و با صراحت، تمام سختی‌ها و حساسیت‌های عملیات پیشرو را بیان کرد.

در عملیات والفجر ۸ من به‌عنوان معاون گروهان و فرمانده دسته شرکت کردم. دران عملیات زیر آتش شدید دشمن ترکش به ساق پایم اصابت کرد و مجروح شدم. اولین حضورم در جبهه حق علیه باطل ۲۰ آذرماه سال ۱۳۵۹ بود و قبل از عملیات والفجر ۸ در عملیات‌های مختلف دیگری شرکت داشتم، اما سختی و حساسیت این عملیات طور دیگری بود

در آن شب، پیغام شهادت به برخی از رزمندگان الهام شده بود. چنانکه محمودوند، یکی از هم‌رزمانم که اهل مراغه بود، پیش من آمد و گفت: «من فردا حتماً از شما جدا می‌شوم. از تو می‌خواهم زمانی که شهید شدم این خبر را به خانواده‌ام برسانی». و همین‌طور هم شد و من هم به آدرسی که شهید داده بود رفتم و خبر شهادت را به خانواده وی دادم. یادم هست در آن زمان محمودوند نامزد بودند و می‌خواستند بعد از عملیات مراسم عروسی را برگزار کنند که مصلحت خدا چیز دیگری بود. او قبل از شهادتش به من سفارش کرد که به پدر و مادرم بگو که من در بهشت ازدواج خواهم کرد و نه برای من که به یاد قاسم حضرت حسن مجتبی (ع) و همسر ایشان گریه کنند.

در عملیات والفجر ۸ من به‌عنوان معاون گروهان و فرمانده دسته شرکت کردم. دران عملیات زیر آتش شدید دشمن ترکش به ساق پایم اصابت کرد و مجروح شدم. اولین حضورم در جبهه حق علیه باطل ۲۰ آذرماه سال ۱۳۵۹ بود و قبل از عملیات والفجر ۸ در عملیات‌های مختلف دیگری شرکت داشتم، اما سختی و حساسیت این عملیات طور دیگری بود.

رشادت به سبک آبی‌خاکی‌ها

عملیات والفجر ۸ که به آن نبرد اول فاو نیز می‌گویند، عملیاتی بود در آب‌وخاک. در این عملیات نیروهای سپاه پاسداران و ارتش ایران با غافلگیری نیروهای عراقی از اروندرود عبور کرده و شبه‌جزیره فاو در جنوب عراق را به اشغال خود درآوردند. این عملیات در منطقه خسروآباد تا راس‌البیشه آغاز شد. این عملیات در رده‌های بالای ارتش و وزارت دفاع ایران طراحی شد. طراحی عملیات توسط افسران حرفه‌ای بود و در اجرا و در میدان نبرد فرماندهی به صورتی مشترک با فرماندهان سپاه و ارتش انجام گرفت. اصل عملیات بر غافلگیری عراقی‌ها استوار بود چراکه آن‌ها تصور می‌کردند ایرانی‌ها توانایی پیاده‌سازی نیرو را در حجم وسیع در شبه‌جزیره فاو ندارند. عملیات با ترکیبی از صد هزار رزمنده از پنج لشکر ارتش ایران و ۵۰ هزار نیروی پاسدار و بسیجی انجام گرفت. هدف اصلی نیروهای ایرانی شبه‌جزیره فاو بود که تنها نقطه‌ای از عراق بود که عراقی‌ها امکان دسترسی مستقیم به خلیج‌فارس را داشتند. می‌توان این عملیات را بزرگ‌ترین پیروزی در عملیات‌های تهاجمی ایران در جنگ ایران و عراق دانست. درنتیجه این عملیات ایران بر سواحل اروند، ساحل شمالی خور عبدالله و شبه‌جزیره فاو مسلط شد و راه ورود عراق به خلیج‌فارس از طریق فاو مسدود شد.