ازدواج اجباری محمدرضا پهلوی
دربار ایران در دوران پهلوی یک عروس خارجی نیز داشت : فوزیه بنت فواد، خواهر ملک فاروق پادشاه وقت مصر. محمدرضا، ولیعهد تازه از فرنگ برگشته بود که رضا شاه پیشنهاد ازدواجش با شاهزاده مصری را مطرح میکند. ازدواجی که بسیاری آن را تلاش رضا شاه برای بهبود روابطش با کشورهای عربی، از جمله مصر تلقی میکنند.
فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
پهلوی و قاجار!
از جمله دغدغههای رضاشاه در سالهای پایانی حكومتش گزینش همسر برای ولیعهد ایران بود. او برای حل این مشكل بسیاری از افراد را مورد مطالعه قرار داد. ولی اصرار وی بر اینكه وصلت باید با خانوادهای پر جاه و جلال صورت پذیرد، دایره گزینش همسر را تنگ ساخته بود.
رضاشاه به ایرانالملوك دختر بزرگ احمد شاه نظر داشت ولی كینه وی از قاجار از یكسو و مصوبه قانون اساسی كه تصریح كرده بود ولیعهد ایران نباید زاده مادری از طایفه قاجار باشد، سبب انصراف او از فرزند احمد شاه شد.
در این میان احمد راد وزیر مختار ایران در قاهره كه از معتمدین رضاشاه بود به وی پیشنهاد كرد با خاندان سلطنتی ملك فاروق در مصر وصلت نماید. او گزارشی از خواهران ملك فاروق پادشاه مصر را به انضمام تصویری از فوزیه برای رضاشاه فرستاد كه مورد پسند وی واقع شد. وزیر مختار ایران در قاهره با رایزنیهای خود توانست نظر مساعد ملك فاروق را كسب كند و بدینترتیب زمینه وصلت را فراهم سازد.
علاقه رضاشاه به فوزیه چنان شد كه وی بیاعتنا به مصوبه قانون اساسی دستور داد ماده قانونی مربوطه به گونهای تغییر كند كه ازدواج محمدرضا با یك دختر غیرایرانی با مشكل مواجه نشود.
مجلس شورای ملی نیز بلافاصله با تصویب یك لایحه پیشنهادی، به فوزیه ملیت ایرانی بخشید و مشكل قانونی در مسیر ازدواج وی با محمدرضا را از میان برداشت.
ازدواج در اسفند ۱۳۱۷ و در کاخ سلطنتی مصر انجام شد. رضاشاه اما میخواست دربار پهلوی، برای نخستین بار تجربه مراسم سلطنتی را نیز داشته باشند و همین شد دلیلی برای برگزاری یک جشن عروسی دیگر در تهران. مراسمی که بیشتر به رژه نظامی شبیه بود تا سور و سات عروسی.
سال 1317 سال شروع زندگی مشترك ولی كم دوام محمدرضا پهلوی با فوزیه خواهر ملك فاروق پادشاه مصر بود. این تصمیم در پنجم خرداد این سال كه دربارهای دو كشور طی اعلامیهای خبر برگزاری قریبالوقوع مراسم ازدواج این دو نفر را منتشر كردند فاش گردید.
این اعلامیه ٣ سال پس از شروع پادشاهی فاروق و ٣ سال قبل از شروع پادشاهی محمدرضا پهلوی انتشار یافت. با این حال مراسم ازدواج، عملاً در اسفند 1317 در قاهره و سپس در تهران برگزار شد.
هر دو حكومت مصر و ایران تحت سلطه و نفوذ بریتانیا بودند و برخی صاحبنظران معتقدند ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه اقدامی سیاسی بود كه با تشویق و یا اصرار انگلیسیها صورت پذیرفت.
ارتشبد فردوست در این زمینه مینویسد:
«... مسلماً این ازدواج نقشه انگلیسیها برای نزدیك كردن دو رژیم ایران و مصر بود، بخصوص اینكه پس از تولد فرزند محمدرضا، ولیعهد آینده ایران دورگه میشد و خون ایرانی ـ مصری پیدا میكرد و این در اهداف دور انگلیسها مسلماً مطرح بوده است. ملكفواد، پدر فوزیه، نوكر سرشناس انگلیسیها بود. او در زمانی كه مصر هنوز مستعمره بریتانیا بود حكومت مصر را به دست گرفت و با تقویت انگلیسیها بر خود عنوان ملك نهاد. ملك فؤاد چند سال قبل از ازدواج محمدرضا و فوزیه فوت كرده بودو پسرش فاروق بر مصر سلطنت میكرد. فاروق 4 خواهر و یك پسر داشت. ازدواج شاه با فوزیه یكی دو روزه مطرح شد و احتمالاً شاید برای خود رضاخان هم ظرف یك دو هفته پیش از آن طرح شده بود و این امر جنبه دیكتهشدن مسئله از سوی انگلیسیها را نشان میداد.
فردوست میافزاید:
تصمیم قطعی شد و هیئتی به ریاست محمود جم (مدیرالملك، پدر ارتشبد بازنشسته فریدون جم)، كه در آن زمان سمت رئیس دربار را داشت، به قاهره رفتند و پس از 10 ـ 15 روز تشریفات مراجعه كردند و موافقت ملك فاروق را اعلام داشتند. فاروق هم از طریق انگلیسیها قبلا در جریان قرار گرفته بود و گرنه برایش عجیب بود كه چرا خواهرش باید با ولیعهد ایران ازدواج كند؟! بهر حال، این هیئت جنبه تشریفاتی داشت و مسئله قبلاً حل شده بود.
سیدهادی خسروشاهی رئیس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره نیز ازدواج فوزیه و شاه را ناشی از اراده انگلیس و در جهت مصالح استعماری آن كشور میداند . وی مینویسد:
«... با هدایت و تشویق انگلیس ـ به خاطر مصالح خاص و استعماری آن كشور ـ میان دو خانواده سلطنتی ایران و مصر پیوند زناشوئی ایجاد شد و ولیعهد ایران با خواهر فاروق پادشاه مصر ازدواج كرد. این ازدواج سیاسی به مناسبات دو كشور نیز گسترش بخشید.
محمدرضا پهلوی ولیعهد، روز 5 اسفند برای شركت در مراسم عقد تهران را به قصد قاهره ترك كرد. در آن زمان خط هوائی مسافری در ایران وجود نداشت. به همین دلیل محمدرضا و همراهان با اتومبیل و از طریق كرج، قزوین، همدان و كرمانشاه وارد عراق شدند و از طریق خط آهن خانقین عازم بغداد شدند. آنان شامگاه هفتم اسفند به بغداد رسیدند و در قصر الزهور متعلق به ملك فیصل پادشاه عراق اقامت گزیدند. روز نهم اسفند آبان از بغداد رهسپار دمشق شدند و روز دهم به سوی بیروت براه افتادند. سپس با كشتی، سواحل این شهر را به مقصد مصر ترك كردند. كشتی در 12 اسفند به بندر اسكندریه رسید و محمدرضا و همراهان با قطار به سوی قاهره به راه افتادند. روز 24 اسفند، فوزیه و محمدرضا طی تشریفاتی در قصر عابدین مصر به عقد یكدیگر در آمدند و در بهار سال بعد همراه با خانواده فوزیه از جمله مادر و سه خواهرش از بندر پورت سعید به سوی بنادر ایران براه افتادند.
كشتی 24 فروردین 1318 در بندر شاهپور پهلو گرفت و هیأت مصری و ایرانی از طریق اهواز با قطار به تهران منتقل شدند. تشریفات عروسی در تهران نیز در كاخ گلستان انجام شد.
بدینترتیب مراسم جشن قاهره بدون حضور رضاشاه و مراسم جشن تهران بدون حضور ملك فاروق برگزار شد.
رضا شاه میخواست تا ولیعهدِ ولیعهد خود را نیز ببیند، آرزویی که ثمره این ازدواج، محققش نکرد: شهناز پهلوی، نخستین فرزند محمدرضا پهلوی که در سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد.
ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه اگر چه سبب ارتقاء سطح روابط دیپلماتیك میان دو كشور شد و سفارت ایران در قاهره را به «سفارت كبری» تبدیل كرد و مناسبات علمی و فرهنگی دو كشور را نیز به موازات مناسبات سیاسی رونق بخشید. ولی زندگی مشترك آنها تلخ و كم دوام بود. دخالتهای اشرف خواهر شاه و تاجالملوك مادر آنان در زندگی شخصی فوزیه، هوسرانی و فساد اخلاقی شاه و دختر بودن فرزند فوزیه در شرائطی كه خانواده پهلوی چشم انتظار فرزند ذكور برای جانشینی شاه بودند، مهمترین دلائلی است كه به تدریج میان فوزیه با همسر و خانوادهاش فاصله ایجاد كرد و زمینه جدائی آنان را به وجود آورد. علاوه بر این نبود زبان مشترك میان فوزیه با خانواده همسرش و امتناع فوزیه از فراگیری زبان فارسی نیز عامل دیگری بود كه شاهزاده مصری را در دربار تهران منزوی و گوشهگیر كرده بود.
با شاه و ملکه شدن تازه عروس و داماد، رابطه زناشویی به سردی گرایید تا سرانجام ملکه مصری در سال ۱۳۲۵ به ناگهان ایران را به مقصد مصر ترک کرد.
دربار ایران گفتند که فوزیه ایران را برای معالجات پزشکی ترک کرده است. اما وقتی از غیبت ملکه سه سال گذشت و شایعاتی مبنی بر درخواست طلاق از جانب فوزیه مطرح شد، شخص شاه در بیانیهای که از رادیو ایران پخش شد، درخواست طلاق ملکه را به دلیل "وضعیت مزاجی" او عنوان کرد و گفت حضور ملکه فوزیه در تهران برای سلامتیش مضر تشخیص داده شده است.
بدین ترتیب ازدواج این دو كه از ابتدا قلبی و عاطفی نبود، پس از حدود 10 سال به طلاق انجامید. فوزیه در 1324 طبق قوانین مصر از شاه طلاق گرفت و در 1327 نیز طلاق وی در ایران صورت پذیرفت. سرپرستی شهناز تنها دختر او نیز كه به هنگام جدائی والدینش 7 ساله بود به پدرش رسید و عنوان ملكه از فوزیه گرفته شد.
منابع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سایت تاریخ ایرانی