تبیان، دستیار زندگی
نگاهی به فیلم های روز دوم و سوم جشنواره فیلم فجر که در سینمای رسانه به نمایش در آمدند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چالش زن چهل ساله چاق

نگاهی به فیلم های روز دوم و سوم جشنواره فیلم فجر که در سینمای رسانه به نمایش در آمدند.

سید رضا صائمی¬_ بخش سینما و تلویزیون تبیان
جشنواره فجر

سهیلا شماره 17

شاید یکی از جسورانه ترین فیلم های جشنواره امسال را از حیث مضمون و پرداخت به موضوع سهیلا شماره 17 باشد که به معضل تاخیر ازدواج در زنان و پیامدهای روانشناختی و جنسی که در پی آن نهفته است می پردازد. محمود غفاری در نخستین تجربه سینمایی خود نشان داد که نوید بخش یک کارگردان خوش قریحه است و اولین فیلمی که ساخته می تواند مورد توجه مخاطب و تامل منتقدان قرار گیرد.

فیلم هم ایده مرکزی خوبی دارد و هم شخصیت محوری درست که ساختار درام بر این مبنا به خوبی پیش می رود اگرچه نوع روایت آن به گونه است که به نظر می رسد که فیلم کمی روتوش نشده به نظر می رسد و نیازمند مقداری چکش کاری است. واقعیت این است که ازدواج در کشور ما نه صرفا از حیث اقتصادی که بیش از آن از منظر عاطفی و سلامت روانی به یک معضل آسیب پذیر بدل شده که به واسطه حجت و حیا و شرم ایرانی کمتر در سینما از این زاویه ای که در فیلم می بینم به آن پرداخته شده. سهیلا در واقع تلاش می کند تا به لایه های درونی و روانی- ذهنی شخصت اصلی خود برود که یک زن چهل ساله چاق است که اعتماد به نفس خود را در ازدواج از ست داده و حالا برای حل این معضل دست به تلاش های مجدانه ای می زند. فیلم البته از کمدی موقعیت خوبی هم برخوردار است و بازی خوب زهرا داوود نژاد توانسته در موفقیت آن نقش زیادی داشته باشد. فیلمی که لحنی بین فیلم مستند و داستانی دارد و بسیار شاداب و خوش ریتم است.

جشنواره فجر

ویلایی ها ؛ زنان انتظار

در بسیاری از فیلم های سینمای دفاع مقدس ما به زنان پرداخته شده و حتی فیلم های از ژانر داشتیم که شخصیت اصلی و قهرمان ما زن بوده است اما زندگی زنان در پشت جبهه نه فقط از حیث جمعی و چگونگی زیست آنها در موقعیت جنگی که تجربه های روانی- رفتاری در آن موقعیت بحرانی کمتر در سینمای دفاع مقدس ما مورد توجه قرار گرفته است.یکی از این تجربه های سخت و دشوار که در فیلم به ایده مرکزی بدل می شود بحث انتظار زنان رزمندگان است. در واقع ما در بسیاری از فیلم های جنگی شاهد قصه زنان رزمنده بودیم اما در اینجا با زندگی زنان و همسران رزمندگان مواجه هستیم که در شرایط دلهره آور انتظار و ایثار به سر می برند و در واقع منیر قنبری در اولین تجربه سینمایی خود تلاش کرده است تا دنیای زنانه و تجربه زنانه در یک فضا و موقعیت مردانه مثل جنگ را در یک موقعیت نیمه جنگی روایت کند. فیلم البته گاهی دچار افت ریتم می شود و کمی قصه خود را دیر شروع می کند اما هرچه که جلوتر می رود نه فقط مخاطب را با قصه خود که با درد و رنج و شرایط روحی – روانی شخصیت های قصه همسو و درگیر می کند. ویلایی ها اگرچه به ظاهر فیلم زنانه ای است اما موقعیت و بستر اجتماعی فیلم کاملا مردانه است و این فیلم شاید از معدود فیلم هایی است که می توان آن را یک فلیم دفاع مقدسی زنانه نامید.

جشنواره فجر

ماجان ؛ همسر مغموم و کودک معلول

معلولیت کودک سوژه ای نیست که تازگی داشته باشد و در فیلم های مختلف به ویژه در آثار پوران درخشنده شاهد پرداخت به این موضوع از حیث تربیتی و روانشناسی بودیم اما رحمان سیفی آزاد در فیلم ماجان تلاش کرده این قصه را از زاویه دیگری روایت کند و حضور یک فرزند معلول و تاثیر آن را بر کیفیت رابطه یک زوج به تصویر بکشد. فیلم فیلم تلخی است که به ویژه برای والدینی که چنین فرزندی دارد ممکن است آزار دهنده باشد اما به نظر می رسد از حیث پرداخت مضمونی فیلم قابل تاملی است اگرچه در روایت به ویژه ریتم اثر شاهند افت و کندی در فرازهای از روایت می شویم.زوج فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی نیز بازی قابل قبولی از خود ارائه کرده اند و حتی کودک معلولی که در واقعیت سالم است و در نشست جشواره نیز حضور داشته است. ماجان البته در سویه مادرانه خود حرف تازه ای ندارد و مثل بسیاری از فیلم هایی از این دست ایثار و از خودگذشتگی و رنجی که یک مادر برای صیانت از کودک معلول خود می برد را به تصویر می کشد اما خود کرامتی در مقام نقش مادرانه از پس آن برمی آید. در واقع تصویر مادرانه فیلم تقریبا کلیشه ای و تجربه شده است اما در همین کلیشه، مهتاب کرامتی خوب ظاهر می شود. با این حال فرهاد اصلانی در نقش پدر موقعیت دشوارتری از حیث بازیگری دارد و باید یک پارادوکس عاطفه و خشونت را در یک درهم تندیگی روانی به تصویر بکشد که فرهادی به خوبی از پس آن برمی آید. با این حال ماجان به مصالح داستانی و بیش از آن به پردازش سینمایی بیشتری برای تبدیل شدن به یک فیلم بی نقص نیاز دارد.

جشنواره فجر

نگار ؛ وصله ناجور

علی رغم انتظاری که برای تماشای فیلم نگار از رامبد جوان کشیدم اما فیلم نتوانست انتظارات را برآورده کند و به قول دوستی ملغمه ای از فیلم های بد مسعود کیمیایی و دیوید لینچ بود. شاید مهمترین مشکل فیلم این بود که اساسا تکلیفش با خودش معلوم نبود و قصه روشنی نداشت. نگار را هم می توان فیلم جنائی و معمایی دانست و هم فیلم ترسناک ودر ژانر وحشت که رگه هایی از دوژانر خانوادگی و اجتماعی را نیز در خود دارد اما در نهایت هیچکدام از آنها نیست و بیشتر یک بازی با تصویر از منظر مدرن حتی پست مدرن است که قصد دارد فضاسازی ها و روابط گنگ و مبهم فیلم ها گانگستری را در خود داشته باشد و در عین حال هیچکدام از آنها نیست. فیلمی از که در پارادوکس زیستن در دو قطبی عینی و ذهنی دنه تنها دچار دوگانگی می شود که اساسا هویت یگانه خود را از دست داده و جز گیچی و خستگی مخاطب چیزی در پی ندارد. وقتی قصه ای را در در نسبت با واقعیت جامعه نتوان باور کرد نمی توان با اسم تخیلی یا فانتزی یا ساختارشکنی در روایت و تصویر آن را توجیه کرد. نگار فیلم بدی بود.