تبیان، دستیار زندگی
خسرو احتشامی از غزل سرایان بزرگ روزگار ماست که درخت تناور شعرش، ریشه در پیشینه هزار ساله ادب پارسی دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سبک اصفهانی، به دقیقه اکنون

خسرو احتشامی از غزل‌سرایان بزرگ روزگار ماست که درخت تناور شعرش، ریشه در پیشینه هزار ساله ادب پارسی دارد.

بخش ادبیات تبیان
سبک اصفهانی، به دقیقه اکنون

سال ها گردیده ام گِرد سخن تا در کلام

اشتیاق پیر و احساس جوانم داده اند

دوش در آیینه ی آب حیاتم شسته اند

همچو حافظ طبع شعر جاودانم داده اند

هم لطافت می چکد از جام معنا، هم شکوه

باده ی عرفان به سبک اصفهانم داده اند

بی هیچ تردیدی خسرو احتشامی یکی از غزل سرایان بزرگ روزگار ماست که درخت تناور شعرش، ریشه در پیشینه هزار ساله ادب پارسی دارد. شاعری که رنگین کمان غزل هایش، چشمِ دل و جان را می نوازد و روح انسان را در ملکوت شرقی کشف و شهود و اشراق به پرواز در می آورد. غزل هایی که همچون مینیاتورهای ایرانی و تابلوهای باشکوه فرشچیان دل انگیز و ستایش بر انگیزند. او خود در توصیف این شور و شیدایی چنین می گوید: «عمری است غزل گریبان مرا رها نکرده است .نخست به خاطر زیبایی فُرم و در ثانی به علّت لطافت ، شفّافیّت و جوهرِ اشراقی اش که از کودکی درکوچه رگ من می دود ....».

سبک ادبی احتشامی، سبک اصفهانی(هندی) مُدرن است، و به زعم نگارنده این سطور«سبک اصفهانی، به دقیقه اکنون». به این معنا که علی رغم سنتی بودن سبک و قالب، نگاه شاعر به جهان، با نگاه انسان معاصر همخوانی و همخونی بیش تری دارد و مضمون پردازی ها و ترکیب سازی هایش مطابق ذوق و ذائقه انسان امروزی ست:

دیدار و یک صبح ابری، باران و گنجشک و گیلاس

در پشت درهای رنگی، مهمان و گنجشک و گیلاس

با بوسه ای باد ولگرد، می شوید از شاخه ها گرد

می پرسم از خود که ای مرد! طوفان و گنجشک و گیلاس

از شرشر تند رگبار، یاران، ندیمان دیوار

این جا گره خورده انگار، انسان و گنجشک و گیلاس

استفاده از صُور خیال، تکنیک های حس آمیزی، تصاویر پارادوکسی، وابسته های عددی، صنعت تشخیص، و اسلوب معادله که از مولفه های سبک اصفهانی(هندی) است، در غزل های احتشامی با کدها و کلیدهای فکری و فرهنگی نسل اکنون قابل انطباق است. از این دقیقه می توان فهمید که وی در سبک اصفهانی «مُقلد» نیست و به پیروی از شیوه خاص خود غزل می گوید.

نکته دیگر این که احتشامی همچون حافظ که دل شده شیراز بود، عاشق سینه چاک اصفهان است و دل کندن از این دیار برایش مشکل. به همین خاطر در سال های پس از انقلاب و تا به امروز، جانش را از وسوسه پایتخت نشینی تکانده و با سربلندی و افتخار در دیار محبوب خویش «اصفهان» مانده است. این شاعر جان آگاه، دل شده تاریخ و فرهنگ دیرینه سال این مرز و بوم هنرپرور است و به میراث فرهنگی و اصالت های ملی و قومی ایران و ایرانی عشق می ورزد، و از آنجا که فطرتی الهی و روحی مشرقی دارد - همچون علامه اقبال لاهوری - راه سعادت و رستگاری را در جهان بی پیر امروز، «بازگشت به خویشتن» می داند و مومنانه بر این اعتقاد پای می فشارد که باید مولفه های زیباشناختی فرهنگ ایرانی را به جهانیان معرفی کرد. از همین رو برخورد انفعالی با مدرنیته را بر نمی تابد و می گوید:«این همه درگیری‌هایی که عزیزان در عرصه هنر با یکدیگر دارند، اثرات همین مدرنیته است. چرا که مدرنیته جهان ما را تهی و انسان ها را سرگرم ابزار کرده است، انسان ها زیر ابزار له شده‌اند و دارند خفه می‌شوند، ولی نمی‌فهمند و جالب اینجاست که شعر و نوشته‌های ما هم به همین سمت و سو رفته است!».

به خاطر همین باور، شاعر با چنگ زدن به سنت های اصیل شرقی و آموزه های انسان ساز دینی، در برابر تهاجم هویت سوز مدرنیته ایستاده است و در سروده هایش نیز همواره به دنبال به تصویر کشیدن سبک زندگی «ایرانی-اسلامی» است. چنان که خود در عرصه معرفی فرهنگ و گویش «قشقایی» همواره جلودار بوده و واژه های بومی و ایلیاتی را در غزل هایش بسیار به کار گرفته است.

با آرزوی سلامتی و سربلندی برای استاد احتشامی عزیز که روحی عاشق و جانی صادق دارد، یادداشت خود را با بخشی از مقدمه سیدعلی موسوی گرمارودی بر مجموعه شعر «حماسه در حریر» او به پایان می برم:

«نگاه خسرو، امروزین است؛ می‌خواهم بگویم او تقریبا در تمام غزل‌هایش، همین نگاه را حفظ کرده است و هر چه آن خسرو کند، شیرین بُود و نگاه عمومی او (یا عموما، نگاه او) امروزین است... زبان احتشامی، صراحت و صلابت زبان و چهره یک سوار ایلیاتی را در خود دارد که همنشین دایم صلابت و صراحت کوه و کمر «هونه‌گان» است؛ ولی این صلابت همراه است با ملایمت نگاه پونه‌های حریر‌پوش، کنار جویبارک‌های نرم پویی که از دامنه‌های همان کوه‌ها، و در آغوش همان صلابت، راه خود را می‌پویند... پس هم حماسه و هم حریر است.»


منبع: فارس