«عمارت نیمه شب» طغیانی نسبت به آینده است
احمد ابوالفتحی در نشست نقد مجموعه داستان «عمارت نیمه شب» گفت: طغیانی که در داستانهای این کتاب وجود دارد طغیانی است نسبت به آینده نه گذشته.
چهاردهمین جلسه نقد و بررسی چهارشنبههای کتاب نشرچشمه با محوریت نقد و بررسی کتاب «عمارت نیمه شب» نوشته سپیده سیاوشی عصر چهارشنبه ۶ بهمن با حضور علی شروقی و احمد ابوالفتحی برگزار شد.
کتاب اول سپیده سیاوشی با عنوان «فارسی بخند» به چاپ رسید و دومین کتاب این داستان نویس به تازگی در قالب یک مجموعه داستان و با عنوان «عمارت نیمه شب» منتشر شده است.
جلسه نقد این کتاب با سخنان علی شروقی روزنامه نگار و نویسنده آغاز شد که گفت: بیشتر داستانهای این کتاب حول محور بحرانهای طبقه متوسط شهری میگردد، بهخصوص بحران رابطه. موضوعی که در داستانها به لحاظ فرمی به نظر میآید این است که مضمونهایی مثل درد و خشونت وارد داستانها نشده بود. مشکلی که در داستانها به چشم میخورد، کوتاه بودن آنهاست که در خیلی از مواقع امکان بسط داشت. نبود پلات و فرم کلی در داستانها ایراد دیگری است که به داستانها میشود گرفت.
احمد ابوالفتحی، روزنامه نگار و نویسنده دیگری که به عنوان منتقد در جلسه حضور داشت، گفت: در مورد ضعف روایی و ضعف پلات در کار با آقای شروقی موافقم، اما از نظر من مسئله عمدهای که در روایتها وجود دارد این است که وقتی وارد داستانها میشویم با تلاش نویسنده برای بازنمایی مواجه میشویم که این بازنمایی، هیچ پیچ روایی ندارد. در بخشی از داستانها با ساختی بدیع روبهرو هستیم که بُعد روایت پیدا میکنند و در سطح باقی نمیمانند، در این داستانها تکرار مضمون باعث بُعد دادن به داستان میشود، گاهی هم در برخی از داستانها به فضاسازی قویتری احتیاج پیدا میکنیم. تعداد داستانهای خوب این مجموعه، بهخصوص داستانهای از دیگری و درد غریب، بهقدری هست که بتوان گفت این کتاب اثری موفق است.
یکی از سوالاتی که در این نشست از نویسنده اثر پرسیده شد، این بود که دلیل خاصی دارد که شیوه داستانهای شما تلخ و سرد است؟ و نویسنده در پاسخ به این سوال گفت: با اینکه داستانها به شدت داستانهایی احساسی هستند، تلاش من این است که فقط راوی باشم و داستانها را نقل کنم، من فقط شبیه یک اخبارگو با داستانها برخورد میکنم و تلاش دارم بدون هیچ جانبداری داستان را روایت کنم.
سوال دیگری هم که حاضران از سپیده سیاوشی پرسیدند، این بود که آیا واقعاً ذهن داستانکوتاهنویس با ذهن رماننویس تفاوت دارد؟ که وی در پاسخ گفت: بله، از نظر من متفاوت است، داستان کوتاه برای من شبیه شعر است. ما در شعر قسمتهایی از احساسات را کمرنگتر و پُررنگتر میکنیم. در رمان همه اطلاعات را به خواننده داده میشود و داستانی گفته میشود که از پیشینه همه شخصیتهای آن اطلاعات هست. ولی من تکههایی را بازگو میکنم که برای من پُررنگتر است.
در ادامه صحبتهای سیاوشی، شروقی گفت: با خواندن داستانها نکتهای که توجه من را به خود جلب کرد این بود که نویسنده تلاش داشت این بیتفاوتی و سردی را به خواننده منتقل کند، گاهی داستانها به این احتیاج داشتند که نویسنده رندانه از سوژهها فاصله بگیرد. گاهی این تلاش نویسنده برای فاصله گرفتن از سوژهها بسیار مشخص است. نکته جالبی که در داستانها وجود دارد قابل پیشبینی بودن روند داستانهاست. این پیشبینی لزوماً به معنای این نیست که پایان داستان قابل حدس باشد و فقط میشود سیر داستان را حدس زد.
ابوالفتحی هم در بخش دیگری از سخنان خود گفت: به نظر من نکته جالب این بود که شخصیتهای اصلی داستانها در نهایت به وضعیت موجود تن میدهند، داستانهای این مجموعه داستانهایی هستند که به سمت تربیت و مراقبت از نهادهایی مثل خانواده سوق داده میشوند . طغیانی که در داستانها وجود دارد طغیانی است نسبت به آینده و نه به گذشته، در مجموع این مجموعه داستان از نظر من مجموعه داستان سالمی است. در داستان اول نکته بسیار مهمی وجود دارد که تلاش شده خودم را در ما هضم کند، یعنی در نهایت همه قصههای ما فائق میشود بر خودم.
در پایان نشست نیز سیاوشی به این نکته اشاره کرد که داستانهای این مجموعه در سالهای مختلف نوشته شده ولی در کل کار یک همبستگی و انسجام بین داستانها به وجود آمده است.
منبع: خبرگزاری مهر