ازدواج اجباری شمس
شمس پهلوی اولین فرزند رضاشاه از همسر دومش تاجالملوك در ششم آبان ماه سال 1296 در تهران به دنبا آمد. از دوران كودكی و نوجوانی او اطلاعات چندانی در دست نیست فقط در خاطرات اشرف پهلوی و بعضی از كتابهای منتشر شده در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین استنباط میشود كه وی برخلاف خواهرش اشرف، علاقه چندانی به دخالت در امور سیاسی از خود نشان نمیداد...
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
ریاست جمعیت شیروخورشید سرخ
شمس پهلوی اولین فرزند رضاشاه از همسر دومش تاجالملوك در ششم آبان ماه سال 1296 در تهران به دنبا آمد. از دوران كودكی و نوجوانی او اطلاعات چندانی در دست نیست فقط در خاطرات اشرف پهلوی و بعضی از كتابهای منتشر شده در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین استنباط میشود كه وی برخلاف خواهرش اشرف، علاقه چندانی به دخالت در امور سیاسی از خود نشان نمیداد و بیشتر به علائق شخصی و فردی خود میپرداخت و با ایفای نقش سنتی زنان كه پرداختن به امور خانهداری و زندگی زناشویی بود، احساس راحتی میكرد و تنها برای كسب وجهه اجتماعی ریاست جمعیت شیروخورشید سرخ را پذیرفت و تا ماههای آخر سلطنت پهلوی در اختیار او بود. همچنین از ریاست وی بر كانون بانوان ایران كه در اردیبهشت سال 1314 توسط رضاشاه برای پیشبرد و اجرای اهداف خود درخصوص كشف حجاب ایجاد شده بود، میتوان نام برد.
رضاشاه پهلوی در سال 1315 تصمیم به ازدواج دختران خود شمس و اشرف پهلوی گرفت و اعلام نمود جوانان وابسته به خانوادههای اشراف، مقامات مملكتی و صاحب منصبان كشور، خود را برای این كار كاندیدا نمایند.
در میان داوطلبان متعدد، علیمحمد قوام (فرزند ابراهیم قوامالملك شیرازی) و فریدون جم (فرزند محمود جم، نخستوزیر) به ترتیب برای شمس و اشرف درنظر گرفته شدند. این ازدواج اجباری فقط بنابه خواسته و تمایل رضاشاه و بدون اطلاع و نظر دخترانش انجام گرفت و فقط شمس به دلیل ارشدیتش خواهان ازدواج با فریدون جم شد که مورد موافقت شاه قرار گرفت و همسران دو خواهر با یكدیگر تعویض شدند. اشرف پهلوی در خاطرات خود از این موضوع به تلخی یاد میكند:
با هجوم متفقین به ایران و تبعید رضاشاه به جزیره موریس، شمس پهلوی یكی از همراهان پدرش بود كه پس از مدت كوتاهی به ایران بازگشت.
با خروج رضاشاه از ایران، عاملی كه باعث ازدواج اجباری و مخالف میل شمس پهلوی با فریدون جم بود از میان برداشته شد هر چند جم ظاهراً از این ازدواج ناراضی نبود.
از این تاریخ به بعد شمس ضمن ناسازگاری با فریدون جم زمینههای جدایی با وی را ایجاد نمود و بدون متاركه رسمی با شوهر قانونی خود، در سال 1322 زندگی مستقلی آغاز میكند، با عزتالدوله مین باشیان (از بستگان و معلم موسیقی خود) ارتباط پیدا كرد و با وجود مخالفت دربار و بسیاری از اعضای خاندان سلطنت، در سال 1323 از فریدون جم طلاق میگیرد و یك سال بعد با عزتالله مین باشیان رسماً ازدواج میكند.
عزتالله مین باشیان یا مهرداد پهلبد؟!
عزتالله مین باشیان كه نام خود را به مهرداد پهلبد تغییر داد ابتدا یك ویلن زن بود كه بعد از ازدواج با شمس پهلوی به علت نارضایتی شاه از وی از دربار طرد شد و در نهایت با وساطت ملكه مادر در سال 1330 به معاونت وزارت فرهنگ و ریاست اداره كل هنرهای زیبا و سپس در سال 1343 در كابینه حسنعلی منصور به وزارت فرهنگ و هنر منصوب شد و تا سقوط رژیم پهلوی در این سمت باقی ماند.
شمس پهلوی در دهه پنجاه تغییر دین داد و به مسیحیت گروید و در سال 1352 یك كلیسای اختصاصی در كاخ خود در مهرشهر كرج احداث نمود و به آیین مسیحیان كاتولیك درآمد. پس از وی همسر و فرزندانش نیز كاتولیك شدند. او بارها به ایتالیا و واتیكان سفر كرد و با رهبران مسیحی دیدار نمود. شمس پهلوی همچون سایر اعضای خانواده پهلوی رأساً در امور تجاری وارد نمیشد، اگر چه دارای سهام زیاد و منافع تجاری فراوانی در بنیادها، كارخانجات و مؤسسات گوناگون در داخل و خارج از كشور بود كه به وسیله حبیب ثابت (سرمایهدار بزرگ و از رهبران معروف فرقه بهائیت) اداره میشد. او با داشتن املاك وسیع در غرب تهران و مهرشهر كرج صاحب ثروت عظیمی در كشور بود و بیشتر سرمایه خود را با فروش همین زمینها به دست آورد.
سرانجام شمس پهلوی در سال 1374 در سن 78 سالگی درگذشت و طبق آین مسیحیت در خارج از كشور به خاك سپرده شد. در هنگام مرگ از وی 3 فرزند به نامهای شهباز (متولد 5/7/1325)، شهیار (متولد 30/4/1328) و شهرآزاد (متولد 21/2/1321) به جای مانده است.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران