مراقبت های عقلی و منطقی از زندگی مالی
فروشگاه ها در فصل تخفیف هستند و شما از این فروشگاه به آن فروشگاه سرک می کشید، احساس می کنید بهترین زمان خرید است و عجله دارید پول خود را هر طور ممکن است خرج کنید.
بخش خانواده ایرانی تبیان
برخی افراد چنان در مصرف پول خود عجله می کنند که در نهایت خود را در حال استفاده از پول های به دست نیامده می یابند. بدین معنا که برای رسیدن به خواسته های رنگارنگ و گاه عجیب، پول ها را حتی پیش از دریافت خرج می کنند.بر اساس پژوهش ها، ریشه این ولخرجی ها در پیوند میان احساسات و پول نهفته است. برای برخی افراد درک این رابطه و تاثیر احساسات روی تصمیمات بسیار دشوار است. آنها به این سطح از فهم مسئله نرسیده اند که نحوه تصمیم گیری درباره پول به صورت جدی با شیوه های مواجهه احساسی و عواطف پیرامون هر تصمیم مرتبط است. آنها ریشه های پنهان تصمیمات خود را نمی بینند و متاسفانه بهای این درک نادرست را می پردازند؛ بهایی که ممکن است بسیار گزاف باشد.
همین مسائل احساسی باعث می شود بسیاری افراد پول را به دلایل بیهوده ای به کار برند. این دلایل هر چند در ظاهر منطقی و معقول اند اما در واقع پوششی منطقی روی احساسات خاص اند و ناخودآگاه منابع مالی فرد را نابود می کنند.
احساس نادرست دیگری که ممکن است در برخی ظاهر شود، میل به خریدن همه چیز از جمله محبت است. ممکن است فردی که درآمد و ثروتی مناسب دارد، سعی کند محبت و علاقه دیگران را با ولخرجی به دست آورد
اگر می خواهید از چند و چون این خطاهای احساسی و ارتباط آنها با پول مطلع شوید، ادامه این مطلب را از دست ندهید زیرا در موارد زیر، نمونه های برجسته ای از احساسات نادرست منتهی به ولخرجی را به شما معرفی کرده ایم. اگر این احساسات را بشناسید با اندکی کنترل و تلاش می توانید در زمان تصمیم گیری مانع تاثیر آنها شوید و پول خود را از هدر رفتن حفظ کنید.
تمایل پیوسته به خرید
بسیاری از ما زمانی که احساس افسردگی، نگرانی و تنهایی می کنیم، برای تغییر حال خود به اقدامات افراطی روی می آوریم. برای نمونه، برخی بیش از اندازه غذا می خورند یا مواد مخدر و الکل مصرف می کنند؛ اقداماتی که نه تنها به حل مسئله کمک نمی کند بلکه در نهایت مخرب از کار در می آید.
حال جالب است بدانید که یکی از مهم ترین نمونه های کنترل شرایط نامناسب روانی، روی آوردن به خرید پیوسته است. حتما افرادی را دیده اید که در وضعیت های سخت برای کنترل احساسات خود به خیابان می روند و هر چیزی را بی توجه به قیمت و کاربرد می خرند. این گونه خریدهای بیهوده، معمولا سراسر بی مصرف هستند و با دور ریختن پول فرقی ندارند.
فرد با خریدن یک لباس، کفش و حتی خریدهای گران قیمت تری چون خودرو سعی می کند افسردگی و اضطراب خود را کنترل کند، غافل از آن که این روش تنها چند دقیقه یا در نهایت چند ساعت موثر است و حالت روانی ناخوشایند، به سرعت باز خواهد گشت.
اگر شما نیز از جمله چنین افرادی هستید، باید در اولین فرصت این عادت را کنار بگذارید. سعی کنید روش های جایگزین برای تغییر حال روحی خود پیدا کنید و از هدر دادن پول برای شادمانی موقت دست بردارید. اگر نگرانی و افسردگی شما جدی است، بی شک نیازمند کمک تخصصی و پزشی خواهید بود؛ کمکی که با صرف مقدار کمی پول، مسئله را از اساس برطرف خواهد کرد. در کنار این امر، استفاده از روابط و حلقه های حمایتی نیز در چنین لحظاتی موثر است.
دست کم گرفتن شرایط سخت در آینده
ممکن است افراد با وضعیت های خاصی رشد کرده باشند و به دلایل مختلف به این باور برسند که همیشه موفق اند. در حالی که زندگی روندی چرخه ای دارد و دوره های سخت حتما فرا خواهند رسید. دوره هایی که اگر از پیش برای آنها آماده نشده باشید، بی شک تمام زندگی شما را نابود خواهد کرد.
افرادی که جهان را این گونه می نگرند، اغلب ولخرج هایی هستند که بدون توجه به بودجه و پس انداز اقدام به خرید و معامله می کنند. آنها هیچ تفاوتی میان نیاز و میل ناگهانی قائل نمی شوند و بدتر اینکه همین دیدگاه را به فرزندان خود نیز می آموزانند. به این ترتیب نه تنها خودشان را در برابر سختی ها ناتوان می سازند، بلکه با آموزش نامناسب، نسل های بعدی را نیز با خطراتی مشابه مواجه می کنند.
در صورتی که با چنین احساساتی مواجه اید باید به سرعت راهی برای کنترل آن بیابید. بودجه بندی فرآیندی است که می تواند این مشکل را درمان کند. راهنمایی های بی شماری در این زمینه ارائه شده است که با استفاده از آنها می توانید فرآیند بودجه بندی را با سهولت بیشتر به مقصد برسانید.
کمک بیش از حد به دیگران
ثروت و پول بدون آن که در جهت خیر عمومی به کار گرفته شود، هیچ معنایی ندارد. اگر از پول و درآمد خود برای کمک به دیگران استفاده نکنید، ارزش واقعی انسانیت را نخواهید شناخت و احساس خوشبختی واقعی را نخواهید چشید اما همین اقدام مقدس و والا نیز اگر از احساسات نامطلوب سرچشمه گرفته باشد، در نهایت اثر معکوس خواهد داشت. برای نمونه بسیاری از افراد پس از موفقیت، دچار نوعی حس گناه می شوند و ناخودآگاه خود را مسئول ناکامی دیگران می دانند.
این برداشت نادرست ممکن است به صورت اقدامی جبرانی درآید و فرد بدون حساب و کتاب، درآمدها و منابع مالی خود را صرف کمک به دیگران کند؛ در حالی که برخی از آنها اساسا نیاز چندانی هم به این کمک ها ندارند.
فرد با خریدن یک لباس، کفش و حتی خریدهای گران قیمت تری چون خودرو سعی می کند افسردگی و اضطراب خود را کنترل کند، غافل از آن که این روش تنها چند دقیقه یا در نهایت چند ساعت موثر است
خریدن عشق و محبت
احساس نادرست دیگری که ممکن است در برخی ظاهر شود، میل به خریدن همه چیز از جمله محبت است. ممکن است فردی که درآمد و ثروتی مناسب دارد، سعی کند محبت و علاقه دیگران را با ولخرجی به دست آورد. به طور مثال، هزینه های زیادی را صرف گروه های دوستی کند و یا برای جلب نظر مرد یا زن مورد علاقه خود، با هدایای گران قیمت او را غافلگیر کند. این در حالی است که چنین روشی در اغلب موارد نه تنها موثر نیست، بله به نتایج فاجعه باری برای فرد منتهی می شود.
کسانی که گرد چنین افرادی جمع می شوند، اغلب به دنبال استفاده از سفره گسترده او هستند و پس از پایان مهمانی، دیگر حتی او را به یاد نخواهند آورد. در خصوص ازدواج و ارتباط عاشقانه، وضعیت حتی از این نیز بدتر است. به راستی فردی که برای پول با شما ازدواج می کند، شریک زندگی مناسبی خواهد بود و سالیان سال در کنار شما باقی خواهد ماند؟
ورود در رقابت های پوچ و بیهوده
نبود اعتماد به نفس و شکنندگی درونی عامل بسیار مخربی است. بدون توازن روانی نمی توانید از زندگی لذت ببرید و البته پول خود را نیز قدر خواهید داد. چنین افرادی اغلب خود را درگیر رقابت های بیهوده، چشم و هم چشمی و تجملات می سازند و پول و حاصل دسترنج شان را بیهوده در امور پوچ هدر می دهند، در حالی که انتهای این گونه رقابت ها از همان ابتدا روشن است و هیچ نتیجه واقعی از آنها به دست نخواهد آمد. در رقابت های بیهوده همه افراد در نهایت بازنده اند و پول و انرژی خود را به باد می دهند.
سعی کنید با خود صادق باشید و ویژگی های درونی تان را بشناسید. آگاهی عمیق از نقاط قوت و ضعف به شما کمک خواهد کرد تا اعتماد به نفس از دست رفته را بازیابید.
منبع: ماهنامه معیشت