تبیان، دستیار زندگی
پنجم بهمن ۱۳۶۵ و پس از عملی ات کربلای ۵ با انفجار خمپاره ای «علیرضا آزمایش» فرمانده گردان حزب الله لشگر ۵ نصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهادت پس از عملیات

پنجم بهمن ۱۳۶۵ و پس از عملیات کربلای ۵ با انفجار خمپاره‌ای «علیرضا آزمایش» فرمانده گردان حزب‌الله لشگر ۵ نصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسید.

فرآوری- بخش فرهنگ پایداری تبیان

گریزی به شهادت شهید

یکـی از هم‌رزمان شـهید دربـاره نحـوه شهادت او چنین می‌گوید: بعد از عملی‌ات در سنگر نشسته بودیم. سـاعت حـدود نه و نیم صـبح بـود و صبحانه می‌خوردیم؛ خط هم آرام بود. با بی‌سیم اطلاع دادند که باید گردان عقـب برگـردد و خـط را تحویل دهد. شهید آزمایش خیلی ناراحت بود؛ هم به خاطر شهادت دوستان و هم اینکه چرا او شهید نشده است. لذا بلند شد که پیراهنش را مرتب کند، همین‌که ایستاد خمپاره‌ای در نزدیکی سنگر مـا - که سقف نداشت منفجر شد. پس از فرونشستن گردوخاک، دیـدیم کـه او روی زمـین افتـاده و ‫ترکش‌های زیادی به‌صورت او خورده بود. ما همه به خاطر شهادت او مبهوت شده بودیم.

پیکر پاک شهید پس از تشییع، در بهشت رضا (ع) مشهد و در کنار دیگر هم‌رزمانش به خاک سپرده ‫شد.

گذری به حیات شهید

«علیرضا آزمایش» سومین فرزند حسن در شهرستان «گنبد کابوس» و در سال ۱۳۴۱ در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد.

در جبهه ابتدا در مخابرات تیپ ۲۱ امام رضا (ع) خدمت می‌کرد. سپس به واحد اطلاعات عملیات لشگر ۵ نصر رفت. در سال ۱۳۶۲ که عملیات خیبر انجام شد، برادر وی مفقودالاثر شد؛ اما شهید باکمال خونسردی و صبر خیلی راحت این مسئله را پذیرفت.

علی‌رغم اینکه دکتر به او اجازه مرخصی نداده بود، به‌جای اینکه در بیمارستان بستری باشد، به پادگان حمیدیه و سپس خط مقدم رفت تا بالاسر بچه‌ها باشد؛ زیرا عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه شروع‌شده بود و شهید به‌عنوان فرمانده گردان حزب‌الله مسئولیت سنگین‌تری بر دوش داشت

بسیار صبور بود و خانواده را به صبر دعوت می‌کرد و می‌گفت: پیرو امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) باشید. چه بلاهایی که بر سر آن‌ها آمد و صبر کردند، شما هم صبر کنید و نکند که بعد از شهادتم گریه کنید. همه روزی می‌میریم. هیچ‌کس در دنیا باقی نمانده و نمی‌ماند. مادر شهید در پاسخ می‌گوید: مادر جان، داغ جوان سخت است و او جواب می‌دهد:

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

در سال ۱۳۶۴ به‌عنوان معاون گردان حزب‌الله لشکر ۵ نصر خدمت خود را ادامه داد. در این مدت انجام کارهای فرهنگی در گردان زیر نظر او بود.

در سال ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و مجروح شد و در بیمارستان بستری شد، اما چند روز بعد بااینکه جراحات و زخم‌های او التیام نیافته بود با همان لباس بیمارستان و عصا آمد. علی‌رغم اینکه دکتر به او اجازه مرخصی نداده بود، به‌جای اینکه در بیمارستان بستری باشد، به پادگان حمیدیه و سپس خط مقدم رفت تا بالاسر بچه‌ها باشد؛ زیرا عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه شروع‌شده بود و شهید به‌عنوان فرمانده گردان حزب‌الله مسئولیت سنگین‌تری بر دوش داشت.

علیرضا از اینکه در گردان حزب‌الله که از گردان‌های خط‌شکن در عملیات کربلای ۴ بود تعداد زیادی از بچه‌ها و دوستان شهید شده بودند، خیلی ناراحت بود که چرا مجروح شده و به شهادت نرسیده است.


منابع: یاد جنگ/تاشهدا/یاران رضا