تکرار نقش پاشنه آشیل بازیگری
آتش تقیپور جزو بازیگران با سابقه سینما، تئاتر و تلویزیون است که در پنج دهه حضورش در تلویزیون و عرصههای مختلف تلویزیونی حضور اثرگذاری داشته است و با هنرمندانی چون حسن فتحی، بهرام بیضایی، ایرج طهماسب و محمدعلی نجفی همکاری کرده است.
او نقشهای رئال را با اندازه نقشهای تاریخی درست و شایسته ایفا میکند. زیر درخت هلو، دم صبح، جلالالدین، شب دهم، مسافر، شب واقعه، دیدار در استانبول، سربداران، جاده عشق، زینت و فرار بزرگ و مسافران ازجمله آثار مهم کارنامه کاریش محسوب میشود. با تقیپور درباره حضورهای موثرش در سریالهای تلویزیونی گفتوگویی انجام دادهایم.
از دهه 40 و با داشتن تحصیلات آکادمیک وارد عرصه بازیگری شدهاید، چقدر از این روند و حضور در عرصه هنر احساس رضایت دارید؟
به طور حتم هیچ کسی از حرفهای که در آن مشغول به کار است احساس رضایت کامل ندارد، زیرا انسان روح کمالگرایانهای دارد و دوست دارد به ایدهآلها و آرزوهایش برسد و من هم چنین رویکردی دارم. تلاش کردهام که هر کار جدیدم نسبت به کار قبلیام بهتر و کاملتر باشد. یک بازیگر باید تلاش کند تا در کارش به رشد و تعالی دست پیدا کند، اما شرایطی که به وجود میآید باعث میشود تا ما به این ایدهآلها نرسیم و شرایط شخصی، اجتماعی و توانایی فردی هم در این قضیه بیتاثیر نیستند.
به نظر شما بازیگر باید انتخابهای متنوعی داشته باشد؟
بازیگر باید انتخابکننده خوب و باهوشی باشد و در دام تکرار نیفتد. من در چند کار نقش قصاب یا پیشخدمت بازی کردم، اما از یک جایی به بعد دیگر این نوع نقشها را قبول نکردم.
بیشتر دوست دارید چه نوع نقشهایی را بازی کنید؟
در دورانی علاقه زیادی داشتم تا نقش آدمهای ساده روستایی را بازی کنم، اما به دلیل فیزیک بدنیام اغلب نقش آدمهای خشن، نظامی و جدی را به من پیشنهاد میدادند، اما در مقطعی دیگر این نوع نقشها را بازی نکردم و با انتخابهایم رفتم به سراغ ایفای نقشهای متفاوتتر. البته همیشه نمیشود با پیشنهادات تکراری مخالفت کرد، زیرا بحث مالی هم وجود دارد و من از این شغل امرار معاش میکنم.
در دانشکده هنرهای دراماتیک با چه هنرمندانی همدوره بودید؟
در سال 45 وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شدم این دانشگاه به تازگی تاسیس شده بود و تنها دو ترم دانشجو قبول کرده بود. در آن دورهها بزرگانی نظیر جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز هم در دانشگاه حضور داشتند که بازیگری را کامل و درست میدانستند و آمده بودند به صورت آکادمیک و جدیدتر با بازیگری روز آشنا شوند. جمشید مشایخی بیشتر در کلاسهای دکتر آریانپور حضور داشت.
در سریال سربداران به عنوان بازیگر حضور داشتید. این سریال در زمان ساختش چه ویژگیهایی داشت؟
در سریال سربداران اغلب بزرگان بازیگری و دیگر عرصهها مثل گریم و طراحی حضور داشتند و در سالهای بعد هم کمتر کار تاریخی با این تعداد عوامل و بیگ پرداکشن وسیع و بزرگ در تلویزیون ساخته شد و یک کار الگویی محسوب میشود. خسرو خورشیدی، جلال معیریان، مسعود ولدبیگی همگی نامهای بزرگ طراحی و گریم سینما و تلویزیون ایران بودند که در تولید این سریال مشارکت داشتند.
در سربداران نقش یک سردار مغول با ظاهر و هیبت خشنی را بازی کردید.
نقش پسر عم طغای را بازی کردم که نقش بسیار جذاب و متفاوتی بود. حسن دیگر این سریال تربیت نسل جوان کارگردانی بود که در سالهای بعد نامهای معتبری شدند. اصغر هاشمی، علی ژکان و بسیاری دیگر که موفقیتشان را در سالهای بعد مدیون حضور و تجربهاندوزی در این سریال میدانند.
خاطراهای هم از حضور در سریال سربداران دارید؟
حضور در کارهای تاریخی سخت و دشوار است و یادم میآید در این کار نیاز به آموزش سوارکاری داشتیم و به باشگاهی در اقدسیه میرفتیم که اسبهای درشت هیکل مجاری برای صحنههای اسب سواری انتخاب شده بود و موقع سوار شدنشان باید کلی احتیاط میکردیم و یادم هست موقع تمرین که با اسب قصد عبور از مانعی را داشتم حالت تعادلم به هم خورد و یک پایم روی گردن اسب ماند و پای دیگرم روی زمین و هوا معلق ماند که موقعیت غریبی بود آن هم به دلیل استفاده از اسبهای بزرگی که برای این کار انتخاب شده بود.
از آخرین کارهایتان بگویید.
بتازگی با فیلمی در جشنواره فیلمهای ویدئویی یاس حضور داشتم و در سریال معمای شاه که در حال پخش است بازی کردم. آخرین کار تئاتریام نمایش آپاردی سئلر سارانیی به کارگردانی و نویسندگی ایرج افشاری بود و در این اثر نمایشی، فاطمه شکری و بهاره محمودزاده ایفای نقش میکردند و داستان آپاردی سئلر سارانی مضمونی عاشقانه در فرهنگ آذری دارد.
منبع: جام جم آنلاین