تبعید امام، تشدید قیام
پس از پذیرش لایحۀ خفتبار کاپیتولاسیون، از سوی رژیم منحوس پهلوی، امام خمینی(ره) در سخنرانی کوبنده و پیامی افشاگرانه در برابر این نفوذ استکباری، موضعگیری شدیدی نمود که منجر به بروز نا آرامیها و افزایش روز افزون مبارزات اسلامی، در کشور و دستگیری و تبعید حضرت امام در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه از سوی رژیم گردید. نوشتار حاضر این مباحث و حوادث پیشآمده را مورد بررسی قرار میدهد.
روزهای سیاه استبداد و اختناق
رژیم پهلوی، توسط رضاخان تأسیس گردید، او بدواً بعد از کودتای انگلیس سیدضیاءالدین طباطبایی (عامل انگلیس) به عنوان وزیر دفاع منصوب گردید و بعد از چندی با کودتایی علیه سیدضیاء به نخستوزیری رسید. سپس طی دخل و تصرفهایی به میل خود، قانون اساسی کشور را توسط مجلس مؤسسان تغییر داد و زمینه را برای سلطنت خود و آغاز حکومت سلسله پهلوی فراهم کرد. از ویژگیهای دوران پادشاهی رضاخان، وابستگی به بیگانگان، خودکامگی، دیکتاتور و اختناق، تخریب هویت اسلامی و تهاجم علیه شعائر در سنتهای دینی، نظامیگری و کشف حجاب میباشد.
بعد از تبعید رضاخان، ملت مسلمان ایران فرصت جدیدی به دست آورد تا در جهت احیای حرکت مشروطه، گامهای مؤثری بردارد. این تلاش که به مدت ۱۲ سال از شهریور ۱۳۲۰ش تا مرداد ۱۳۳۲ش به درازا کشیده شده بود، بر دو پایه استوار بود: جلوگیری از بازگشت دیکتاتوری و اختناق رژیم پهلوی و کوتاه کردن دست استعمارگران در این راه، لذا رهبران مذهبی و نیروهای مردمی دست به دست هم دادند و گامهای مؤثری برداشتند که در نهایت منجر به محدود کردن هر چه بیشتر قدرت دربار شاهنشاهی و ملی شدن صنعت نفت گردید، لیکن همانند عصر مشروطه به دلیل نیرنگ ابرقدرتها و دولت های مستکبر، اختلافات داخلی و فقدان رهبری مقتدر و جامع، این نهضت که صبغهای دینی و مردمی داشت به نتیجه نهایی نرسید و بار دیگر اختناق و استبداد و سلطه بیگانه به کشور بازگشت و به مدت یک ربع قرن بر مقدرات این سرزمین اسلامی حاکم گردید. البته این سخن به معنای نفی کوششهای سیاسی و مبارزات دلیرانه و دلسوزانه شخصیتهایی چون آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی و مردمان متدین، فداکار و مقاوم نمیباشد.
تداوم سلطهی استکبار بر ایران
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش، تظاهرات و اعتراضات مردمی در تهران و شهرستانها به شدت سرکوب گردید. جمعی از بازاریان تهران دستگیر و به جزیرهی خارک تبعید شدند. قرارداد کنسرسیوم نفت که جریانی استعماری بود با هدف بهرهبرداری از مخازن نفت ایران توسط حکومت دستنشانده شاه به این ملت تحمیل گردید. قراردادی که مغایر با قانون ملی شدن صنعت نفت بود و همه ثمرات مبارزات ملت ایران را در ماجرای قیام علیه استیلای استکبار و غارت منابع ایران بر باد داد.
در این سالها، ساواک با هدایت و نقش سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلستان و سپس با کمک موساد (سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی) به سوی تشکیلاتی آمیخته به هراس و وحشت پیش رفت، اما به جای آنکه دستاوردهای اطلاعاتی و امنیتی خود را در جهت حفظ منافع کشور و مردم ایران به کار گیرد، در خدمت تأمین منافع آمریکا، بریتانیا و سپس رژیم اشغالگر قدس به کار گرفته شد.
اصلاحات به سبک آمریکایی
با رحلت آیات عظام بروجردی و کاشانی در سال ۱۳۴۰ شمسی، رژیم منفور پهلوی تصور کرد زمینه برای جانشینی مراجع یا مرجع تقلید وجود ندارد و لذا فرصت را برای اصلاحات آمریکایی مناسب دید. حتی شاه تلاش کرد پایگاه مرجعیت را از قم به نجف اشرف انتقال دهد، به همین دلیل ضایعه رحلت حضرت آیتالله العظمی بروجردی را به علمای عتبات عراق تسلیت گفت. قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در اولین دوره مجلس شورای ملی، جهت تشکیل شوراهای استان و شهرستان به تصویب رسیده و تا زمان روی کار آمدن اسدالله علم بدون تغییر مانده بود، اما براساس لایحه اصلاح قانون انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی که در مهر ۱۳۴۱ توسط دولت علم به تصویب رسیده بود، شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید حذف گردیده بود. تصویب این لوایح به سرعت، اعتراض علما و مردم مسلمان را برانگیخت
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش، تظاهرات و اعتراضات مردمی در تهران و شهرستانها به شدت سرکوب گردید. جمعی از بازاریان تهران دستگیر و به جزیرهی خارک تبعید شدند. قرارداد کنسرسیوم نفت که جریانی استعماری بود با هدف بهرهبرداری از مخازن نفت ایران توسط حکومت دستنشانده شاه به این ملت تحمیل گردید. قراردادی که مغایر با قانون ملی شدن صنعت نفت بود و همه ثمرات مبارزات ملت ایران را در ماجرای قیام علیه استیلای استکبار و غارت منابع ایران بر باد داد
با نزدیک شدن نوروز ۱۳۴۲ش امام خمینی در اعتراض به سیاستهای نظام شاهنشاهی اعلام عزای عمومی کرد. مراجع دیگر و علمای حوزهها از ایشان پیروی کردند. در دوم فروردین ماه همین سال در جریان برگزاری مراسم سوگواری به منظور فرارسیدن سالروز شهادت امام صادق(علیه السلام) (مقارن با ۲۵ شوال ۱۳۸۱ق) عوامل ساواک و کماندوهای گارد شاهنشاهی در لباس افراد غیرنظامی به مدرسه فیضیه قم یورش بردند و عدهای از روحانیون و طلاب را به شهادت رسانیدند و یا مضروب نمودند.
امام خمینی طی اعلامیهای اظهار داشت: ترس و هراس را از خود دور کنید. دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را رسوا ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد.
در عصر عاشورای ۱۳۸۳ ق مصادف با ۱۳ خردادماه ۱۳۴۲ شمسی، امام خمینی به مدرسه فیضیه قم رفت و مقارن ساعت ۵ بعدازظهر، بیانات تاریخی خود را ایراد کرد. در این سخنرانی، آن روح قدسی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و در میان دهها هزار نفر مستمع، شاهنشاه را بیچاره و بدبخت خطاب کرد. این سخنان، رژیم شاهنشاهی را سخت تکان داد و رژیم در برابر آن به سیاست خشونت و تهدید و سرکوب متوسل شد و دستور بازداشت رهبر کبیر انقلاب را صادر کرد.
در بامداد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش، نظامیان و مأموران امنیتی از تهران به قم آمده و به سوی منزل امام خمینی رفتند و ایشان را دستگیر و روانه تهران نمودند. با انعکاس خبر دستگیری امام خمینی، موجی عظیم از اعتراضات مردمی در قم به پا خاست و به دنبال آن، در تهران و سایر شهرستانها تظاهراتی توأم با اعتراض به راه افتاد. در تهران این تظاهرات گسترده و باشکوه بود، اما با ورود گارد شاهنشاهی، قتلعام صدها نفر از مردم معترض آغاز شد و بدینگونه قیام ۱۵ خرداد که با سرکوب و کشتار توأم بود شکل گرفت.
تصویب سند اسارت
دولت آمریکا از اوایل نخستوزیری اسدالله علم، ادامه حضور نظامیان آمریکایی که به عنوان مستشار در ایران خدمت میکردند و نیز اعضای خانواده آنان را مشروط بر معافیت از شمول قوانین قضایی ایران کرده بود. قبول این درخواست یعنی معافیت نظامیان آمریکایی، در صورت وقوع جرم در دادگاههای ایران به معنای احیای کاپیتولاسیون بود و به موجب آن، دولت ایران حق رسیدگی به جرایم جنایی پرسنل نظامی آمریکایی را در قلمرو خود نداشت.
وزارت امور خارجه ایالات متحد در فروردین ۱۳۴۱/ مارس ۱۹۶۲ از دولت ایران درخواست کرد کارکنان نظامی آمریکا مأمور خدمت در ایران از امتیازات و مصونیتهای اعضای اداری و فنی مشروح در پیمان وین برخوردار گردند.
به دنبال تصویب این لایحه، آمریکاییها اعطای وام دویست میلیون دلاری به ایران را برای خرید اسلحه به تصویب رسانیدند. دولت ایران موظف بود ظرف ۵ سال سیصد میلیون دلار بازپرداخت کند؛ یعنی یکصد میلیون دلار سود این وام بود. در مقابلش، مصوبه کاپیتولاسیون باید اجرایی میگردید.
هشدار امام خمینی درباره نفوذ اجانب در ایران
امام خمینی که از حضور مستشاران نظامی و امنیتی آمریکا در ایران آگاهی داشت و از تصویب کاپیتولاسیون اطلاع یافته بود، از آنجا که این مصوبه کاملاً محرمانه بود و در روزنامههای رسمی هم آن را اعلام نکرده بودند، برای اینکه دقیقاً در جریان این تصویبنامه قرار گیرد، افرادی را به مجلس شورای ملی فرستاد و آنان متن این قانون ننگین را برای امام آوردند. آن روح قدسی با مطالعه نشریه داخلی مجلس دریافته بود که رژیم شاه بار دیگر چه ضربهای به استقلال ایران زده و چه خیانت بزرگی به اسلام و مسلمین نموده است. امام خمینی در ابتدا جلسهای با حضور علما و روحانیان برجسته قم تشکیل داد و از آن پس نمایندگانی را به شهرهای گوناگون فرستاد تا آنان مردم را برای اعتراض به این مصوبه حقارتآمیز و اسارتآور آماده کنند، در حالی که رژیم میکوشید تا با برگزاری تبلیغاتی پرزرق و برق جشن چهارم آبان ۱۳۴۳ مصادف با چهل و پنجمین سالروز تولد شاه، این مسئله را به دست فراموشی بسپارد.
صبح روز چهارم آبان عده زیادی از مردم شهرهای مختلف برای شنیدن سخنرانی امام راهی قم گردیدند. ساعت هشت و نیم صبح چهارم آبان در حالی که رهبر کبیر انقلاب به شدت ناراحت و افروخته به نظر میرسید، سخنرانی تاریخی خود را در جمع هزاران نفر از مردم در شهر قم ایراد نمود. ایشان سخنرانی خود را پس از ذکر نام خدا با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع کرد و اظهار داشت: «من تأثرات قلبی خودم را نمیتوانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. …ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند. عزا کردند و چراغانی کردند و دستهجمعی رقصیدند. ما را فروختند. استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند… این تصویبنامه را بردند به مجلس، آنجا مخالفتهایی هم شد، لکن با کمال وقاحت گذراندند. دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ایران خودش را فروخت برای این دلارها [اخذ وام دویست میلیون دلاری از آمریکا]، استقلال ما را فروخت. جزو دولت مستعمره حساب کرد، ملت ایران را پستتر از وحشیها در دنیا معرفی کرد… . ای سران اسلام به داد اسلام برسید، ای علمای اسلام به داد اسلام برسید… آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و پلیدتر، اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست، با آمریکاست… اگر یک خادم آمریکایی یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد، دادگاههای ایران حق محاکمه ندارند. اگر کسی سگ آمریکایی را با اتومبیل زیر بگیرد، بازخواستش میکنند، حتی اگر شاه ایران باشد، اما چنانچه یک آشپز آمریکایی، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، کسی حق اعتراض ندارد.»
این نطق افشاگرانه که جمعیت حاضر با شنیدن آن گریه میکردند، در سالروز میلاد بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمهی زهرا«س» ایراد گردید.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام شماره 418 و 417 / عبدالرضا نکته سنج