عروج قهرمانان از پلاسکو تا بهشت
واکنش اهالی فرهنگ و ادب به حماسه جان فشانی آتش نشان ها
فراتر از مشتی آهن و آوار که از حادثه آتش سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو باقی مانده، رشادت و ایثار جانفشانانی است که در لباس کار و خلعتی بهشتی مردانه به استقبال آتش رفتند. شهادت جمعی از مردان فداکار این سرزمین باعث شد که برخی از شاعران و نویسندگان دست به قلم برند و ابیاتی در رثای آنان و حماسه جاودانه شان بسرایند. در ادامه بخشی از این حماسه نگاری منتشر می شود:
شعر هادی خورشاهیان در واکنش به فداکاریهای آتشنشانان در حادثه آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو
پیچیده مادر در کفن امروز، آتشنشانان رشیدش را
آتشنشانان سپیدش را، آتشنشانان شهیدش را
این بار اول نیست این مادر، دارد بر این تابوت میگرید
میموید و با اشک میشوید، اسطورههای روسفیدش را
این بار آخر نیست، این مادر، یک بار دیگر نیز خواهد سوخت
وقتی خبر می آوَرَد آتش، داغ عقابان جدیدش را
مادر، وطن، امروز میشوید، با گریه از این سنگها خون را
این چشمها با گریه میجویند، فرزندهای ناپدیدش را
زانو زده در کوچه سنگی، میلرزد این زانوی تاخورده
از دست پیر خود رها کردهست، ساک قدیمی خریدش را
آتشنشانش تا همین امروز، در کوچه خاک پای مادر بود
دائم به این مادر کمک میکرد، تا سفره میآورد عیدش را
یک چشم مادر اشک و آن چشمش، خون است و آتش در رگان اوست
گم کرده مادر پشت در انگار، فرزند خوبش را، کلیدش را
علیرضا قزوه
در این امتحان بذل جان را ببینید
گل افشانی ارغوان را ببینید
فرو ریخت دل های عشاق، افسوس
شكست دل و استخوان را ببینید
ندیدید اگر درد پیدای ما را
كنون داغ های نهان را ببینید
بجز جامه ی شعله بر تن نكردند
دلیران، یلان، عاشقان را ببینید
شب حمله بر خصم دون را كه دیدید
دوباره شب امتحان را ببینید
اگر شور غواص ها را ندیدید
شهیدان آتش نشان را ببینید
علی محمد مودب
سوختی تا خانه ما را نسوزاند غمی
بر مزارت اشکهای عاشقان فانوس هاست
زیستی در شعله ها و پر زدی با شعله ها
زندگی با مرگ، شرح غیرت ققنوس هاست
میلاد عرفانپور
طلوع ناگهان ها, زیر آوار
غروب قهرمان ها , زیر آوار
کماکان می تپد با عشق مردم
دل آتشنشان ها زیر آوار
امید مهدی نژاد
آغشته به شب پیِ سحر میگردد
آهیست، بهدنبال اثر میگردد
شادی رفتهست تا بیاید، خیر است
غم میرود و نرفته برمیگردد...
عبدالجبار کاکایی
ای وطن چه نالم از جفای دیرین
غصه ی تو شادیست ، تلخی تو شیرین
اخم تو ، تبسم ، زخم تو ، ترنم
خنده ی تو گریه ست ، گریه ی تو تسكین
بال های رَسته ، سالهای خسته
كشته های بی مرز ، داغهای سنگین
از شهید غربت ، یاد كن كه هر شب
بی مزار و تنها ، سر نهد به بالین
باد بی ترحم زد به برگ و باری
چند شاخه افتاد ، چند برگ زرین
لاله های سرخند گرچه طعمه ی خاك
میوه های باغند، گرچه پشت پرچین
تا تویی كنارم ، كوه استوارم
دست بر ندارم ، از دعا و آمین
سعید بیابانکی
شب آمد شب ماتم دیگری
سراغ من آمد غم دیگری
تلنبار شد در دل تنگ من
غم دیگری ماتم دیگری
میندازم ای موج چون صخره ها
به دامان نامحرم دیگری
بزن سیلی آبداری به من
بزن سیلی محکم دیگری
مرا زیرو رو کردی و ساختی
از آوار هایم بم دیگری
لگد کوب غم کن مرا و بساز
ز من چشمه زمزم دیگری
من از عالم دیگری آمدم
بنا می کنم عالم دیگری....
محمد رضا وحیدزاده
جان بر کف و دل میان آتش داری
چون آتش خاطری مشوش داری
در قحطی غیرت آبروی شهری
بگذر که تبار از سیاوش داری
منابع:
فارس
ایسنا
مهر
صفحات مجازی شاعران و نویسندگان