تبیان، دستیار زندگی
سریال میهن یا زادگاه Homeland مجموعه ای تلویزیونی محصل کمپانی فاکس قرن بیست و یکم است که از شبکه Showtime آمریکا پخش می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به سریال هوملند

سریال میهن یا زادگاه Homeland مجموعه ای تلویزیونی محصل کمپانی فاکس قرن بیست و یکم است که از شبکه  Showtime آمریکا پخش می شود.

بخش سینما و تلویزیون تبیان

هوملند

این سریال که یا نام  «سرزمین مادی» نیز شناخته می‌شود، توسط الکس گانسا و هاوارد گوردون براساس داستان سریالی عبری با نام «زندانیان جنگ» «Prisoners of War» تولید و فصل اول آن از تاریخ 2 اکتبر 2011 (10 مهر 1390) برای مخاطبان پخش شده است.

داستان سریال اسرائیلی «زندانیان جنگ»، ماجرای 2 سرباز اسرائیلی است که بعد از 17 سال اسارت در لبنان به اسرائیل برمی گردند. مجموعه «هوملند» هم جایزه امی و هم گلدن گلوب را در کارنامه دارد.

تاکنون 5 فصل از این سریال پخش شده  فصل ششم نیز از ژانویه 2017 آغاز می شود. تهیه کنندگان این مجموعه اخیراً ساخت فصل هفتم و هشتم سریال Homeland را نیز تأیید کردند.

«هوملند» از اسلام هراسانه ترین سریال های تلویزیونی در آمریکا بر شمرده می شود اما این تنها ویژگی این سریال نیست و قطعاً بارزترین محصول ضد ایرانی تاریخ هالیوود نیز محسوب می شود.

برخی از عوامل سریال  Homeland در سریال 24 هم کار کرده اند و همانند سریال 24 سریالی استراتژیک و مرتبط به سازمان جاسوسی آمریکا CIA است و حال و هوای Homeland گر چه از لحاظ کلی همان فضای خاص سریال 24 را دارد؛ در واقع مانند سریال 24، محیط کلی Homeland هم جامعه متحوش آمریکای بعد از 11 سپتامبر را نشان می دهند که در آن باید به هر قیمت با تهدیدهای تروریستی مبارزه کرد.

این سریال در ابتدا با مبحث مبارزه تروریسم و در ادامه به بحث رابطه ایران و آمریکا و مذاکرات آن ها می پردازد و همچنین مبارزه با تروریست هایی مانند داعش را به تصویر می کشد که محوریت اصلی تمام این موضوعات، اسلام هراسی است؛ در واقع این سریال به دنبال تبیین این جمله است: «همه مسلمانان تروریست نیستند، اما همه تروریست ها مسلمان اند».

خلاصه داستان

داستان اصلی سریال « Homeland» درباره یکی از نیروهای ویژه ارتش آمریکا است که سال ها قبل در عراق ربوده شده بود و از سرنوشت وی اطلاعی در دست نبود.

داستان های فرعی متعددی در راستای ماجرای اصلی این سریال وجود دارد و بارها از ایران با عنوان‌هایی نظیر حامی تروریسم و به دور از تمدن نام برده می شود. برای نمونه در فصل سوم از این سریال، اشارات ضد ایرانی تا جایی شدت گرفت که حتی رسانه های آمریکایی هم به آن اعتراض کردند

ناگهان طی عملیات ارتش آمریکا در خاک عراق، به صورت اتفاقی همان نیرویی که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود پیدا می شود؛ مردی مسلمان با محاسن بلند که چندین سال از فرهنگ آمریکا دور بوده است و در این سریال تلاش می شود که وی دور از تمدن نشان داده شود. این فرد که «نیکلاس برودی» نام دارد، پس از مدتی مشخص می شود او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و به صورت تصادفی توسط نیروهای ویژه ارتش پیدا می شود مردم آمریکا با خوشحالی از این سرباز وطن استقبال می کنند؛ به طوری که رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد می گوید.

پیدا شدن وی و تلاش برای پیگیری اتفاقات رخ داده از زبان وی، داستانی سیاسی را در بستری ملودرام شکلی می دهد، چرا که پس از مدتی یکی از مأموران سازمان سی آی ای به نام کری مدیسون به او شک می کند و در مسیر داستان مشخص می شود که وی در این 8 سال اسارت، با شست و شوی مغزی به یک نیروی القاعده تبدیل شده و قصد دارد عملیات تروریستی در خاک آمریکا انجام دهد. در واقع نیکلاس برودی به خاطر تجربه تهاجم آمریکایی هم در عراق و دیدن مرگ فرزند رهبر خود که «ابونظیر» نام دارد، می خواهد از بانیان این جمله انتقام بگیرد و ابونظیر وی را برای یک حمله انتحاری در آمریکا آماده کرده است.

داستان های فرعی متعددی در راستای ماجرای اصلی این سریال وجود دارد و بارها از ایران با عنوان‌هایی نظیر حامی تروریسم و به دور از تمدن نام برده می شود. برای نمونه در فصل سوم از این سریال، اشارات ضد ایرانی تا جایی شدت گرفت که حتی رسانه های آمریکایی هم به آن اعتراض کردند.

- شخصیت های اصلی سریال

کری مدیسون

کری مدیسون به عنوان مأمور CIA به دنبال حفاظت از آمریکا در برابر حملات تروریستی است و با شَمِ پلیسی خود خیلی زود به نقشه «نیکولاس برودی» برای انجام عملیات تروریستی در آمریکا پی برده و با برقراری ارتباط و طرح دوستی یا بزودی، وی را به همکاری با CIA تشویق کرده و از او در قتل «ابونظیر» که مغز متفکر القاعده است، کمک می گیرد.

طی این حوادث، کری عاشق برودی شده و به دلیل مشکوک شدن CIA به برودی به عنوان منطنون اصلی حادثه بمب گذاری در مقر سازمان اطلاعات آمریکا با وی از کشور فرار می کند.

حال با مشخص شدن رابطه کری با برودی و اختلالات روانی و شخصیتی دیگر کری برای CIA یک نقطه ضعف به حساب می آید. در ادامه داستان وی به دنبال اثبات بی گناهی برودی و حفظ شغل و زندگی شخصی خویش است.

نیکلاس برودی

نیکلاس  برودی، گروهبان نیروی  دریایی، به عنوان یک قهرمان ملی پس از 8 سال  اسارت در عراق نه به عنوان یک قهرمان واقعی بلکه یک تروریست و شاگرد ابونظیر رهبر القاعده به کشور خود باز می‌گردد.

کری با برقراری ارتباط با نیکلاس از وی در قتل ابونظیر کمک می گیرد؛ اما پس از بمب‌گذاری القاعده در ساختمان مرکزی CIA و کشته شدن 219 نفر، نیکلاس برودی به مظنون اول این پرونده تبدیل می‌شود.

نیکولاس با رها کردن همسر و 2 فرزندش با کری، معشوقه جدید خود، از آمریکا فرار می کند. نیکلاس برای اثبات بی گناهی خود به کری وابسته می شود.

وی در فصل سوم وارد ایران می شود و پس از ترور یکی از فرمانده هان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توسط ایران اعدام می شود.

- سائول برنسون

ساموئل برنسون به عنوان مربی قدیمی کری مدیسون و مأمور با سابقه CIA موافق جدایی کری از سازمان CIA نیست و تلاش دارد به وی در زندگی شخصی و کاری اش کمک کند.

بازیگران ایرانی نیز در این سریال ضد ایرانی شرکت می کنند؛ این افراد عبارت هستند از: نازنین بنیادی، نوید نگهبان (در نقش رئیس القاعده ابونظیر)، پرویز صیاد، هوشنگ توزیع و امید ابطحی.

- فصل سوم؛ حضور ایران و سپاه در هوملند

این سریال که در دو فصل ابتدایی، نبرد CIA با القاعده را به تصویر می کشید در انتهای فصل دوم با یک انفجار عظیم مقر CIA را منهدم شده نشان می دهد و بعد در فصل سه، این اقدام را از سوی ایران در تلافی حمله اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران معرفی می کند؛

در واقع در این فصل یک ایرانی به نام مجید جوادی را به عنوان تروریست اصلی حمله به سازمان جاسوسی اعلام می کند، اما نکته مهم در این میان آن است که این تروریست قصد دارد با نام ناصر حجازی کار خود را انجام دهد که البته این کار با واکنش کاربران ایران در فضای مجازی همراه بود.

مجید جوادی در این فیلم نام مستعار دیگری به نام زرین (Zarin) دارد؛ در واقع «مجید جوادی» یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاون پیشین وزارت اطلاعات معرفی می شود که در انفجار مقر سازمان CIA در آمریکا نقش اصلی را بر عهده دارد حتی تیپ ظاهری زرین (با عینک و ریش پروفسوری) بی شباهت به وزیر خارجه کنونی ایران نیست! که البته به نظر می رسد مشابهت نام خانوادگی «جوادی» با «جواد» (نام کوچک وزیر امور خارجه کشورمان) و شباهت لقب Zarin  یا Zarif نیز در القای این مشابهت بی تأثیر نیست.

موج اهانت به مسئولان و نمادهای ایرانی در این سریال آمریکایی که محبوب «باراک اوباها» نیز قرار گرفته است. بسیار زیاد است و در همین راستا انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، ماجرای میکونوس در آلمان و انفجار برج‌های الخبر در عربستان سعودی، همه به آقای زرین نسبت داده می‌شوند.

فرنده عملیات CIA در این پروسه تمام تلاش خود را برای ردیابی عوامل نفوذی ایرانی انجام می دهد و همین طور پیدا کردن راه های نقل و انتقال پول های لازم برای عملیات ایران داخل خاک آمریکا و به دست آوردن جزییاتی از پروژه های هسته ای ایران، در واقع در این فصل خطر ایران و مأموران امنیتی‌اش بسیار برجسته تر از عملیات القاعده به نمایش در می آید.

در سیر روایت سریال، CIA در عملیات خود از خدمات یک دختر ایرانی و پدرش استفاده می کند که به شکل معناداری توسط نازنین بنیادی و پرویز صیاد ایفا می شوند.

داستان از آنجا عجیب تر می شود که در قسمت هشتم، CIA به کمک عوامل ایرانی اش پروژه تغییر رژیم در ایران را کلید می زنند و ماسوران فداکار (!) و جذاب (!) CIA این عملیات راهدایت می کنند.

جالب آنکه نازنین بنیادی در این سریال مفید به حفظ پوشش مانتو و روسری حتی در مقر سازمان CIA است اما به شدت خودش را یک آمریکایی وطن پرست می داند!

هوملند

- ترور فرمانده سپاه!

فصل سوم هوملند با ورود نیروهای جاسوسی آمریکا به تهران ادامه پیدا می کند و نیکلاس برودی به بهانه این که می خواهد به ایران پناهنده شود، وارد تهران می شود. تصویر به نمایش در آمده در این سریال از ایران به شدت ناشیانه و غیرحرفه ای است و ایران را شبیه یک کشور عربی نشان می دهد اشتباه فاحش کارگردان در سریال تا جائیکه است که وقتی برودی برای اثبات ادعای خود به مصاحبه با تلویزیون ایران می پردازد زیرنویس مصاحبه با او فارسی است اما در کنار صفحه کلمه عربی «خبر عاجل» به معنای خبر فوری دیده می شود.

برودی در حالی که آرم سپاه را به سینه خود آویخته است. در زمان روبرو شدن با یکی از فرماندهان سپاه از فرصت استفاده کرده و وی را می کشد؛ نام فرمانده کل سپاه که توسط مأمور آمریکایی کشته شد «دانش اکبری» معرفی می شود و خبر این اتفاق از تلویزیون های جهان پخش می شود.

عامل آمریکایی یعنی براودی که ترور را انجام داده به دستور مقامات ایرانی و بدون هیچ گونه محاکمه ای اعدام می شود. تصاویر اعدام در این سریال سعی شده شبیه تصاویر اعدام متجاوزین به عنف طراحی شود و تأکید ویژه ای بر تصویر حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در تصویر اعدام دیده می شود.

مخاطب اصلی هوملند کیست؟

اصلی ترین مخاطب این سریال در وهله اول را می‌توان مخاطب داخلی آمریکا نامید؛ جالب آنکه پایان‌بندی در فصل سوم هوملند با توجه به مذاکرات هسته ای با ایران در اواخر پاییز سال 92 در این سریال جاگذاری شده است و سازندگان اقدام به تغییر در سناریوی اولیه سریال کردند.

این امر نشان می دهد که ساختارهای سیاسی و تحولات دیپلماتیک در نوع روایت رسانه ای تأثیرگذار است و بافت کلان سیاسی بر نوع روایت محصولات رسانه ای تأثیر می گذارند.

این موضوع به‌قدری برجسته بود که یکی از تحلیل گران انگلیسی در یادداشتی با طرح این سوال که چه کسانی این سریال را می بینند؟ دراین باره نوشت: «عمده ترین اشکال تحلیل هایی که به دنبال بررسی نسبت میان «واقعیت واقعی» و «واقعیت رسانه ای شده» می پردازند. در این نکته خلاصه می شوند که اغلب این تحلیل ها یا هنوز مخاطب را مستقر در عصر «نظریه سوزن تزریقی» می پندارند، یا از تحلیل‌های خود دنبال ساخت واقعیتی دیگر هستند که آن را «واقعیت ایدئولوژیک تطهیر شده» می نامم. براساس نظریه سوزن تزریقی در مطالعات رسانه، این سریال مانند محتوای درون یک سوزن تزریقی عمل می کند که به ذهن مخاطب تزریق می شود. اغلب تحلیل گرانی که سعی در نشان دادن مشکلات ناشی از نحوه به تصویر کشیده شدن مثلاً عراق یا ایران یا لبنان یا حتی آمریکا در این سریال یا تولیدات رسانه ای دیگر دارند همان منطق اغلب نادرست «سوء بازنمایی» در این نوع تولیدات را دنبال می کنند».

-  تصویرسازی دروغین اما دلخواه از ایران و آمریکا

در هوملند، سیاستمداران آمریکایی به زدو بندهای پشت پرده مشغول اند و مرزهای قانونی را رد می کنند و برای رسیدن به منافع شخصی، پا بر روی عرف ها و قوانین می گذارند، از همدیگر جاسوسی می کنند و با تکیه بر روابط شخصی از نردبان ترقی بالا می روند و حتی به عضویت کنگره در می آیند و یا به راحتی زیرپای فرد دیگری را خالی می کنند. به این مجموعه اضافه کنید جاسوسی و شنود و تجاوز به حریم شخصی افراد با به کار گذاشتن ادوات شنود و دوربین‌های مخفی که حتی اتاق خواب قهرمان بازگشته از جنگ عراق را هم زیر نظر می گیرد و روابط او را هم در برابر دیده گان سازمان های اطلاعاتی و امنیتی قرار می دهد. آمریکایی ها خاک کشورهای دیگر را زیر دوربین های خود می گیرند و با وجود اینکه این سازمان های اطلاعاتی و امنیتی از نظر سخت‌افزاری به پیشرفته ترین ابزار ممکن ممکن مجهز هستند، خرابکاران و کسانی که آن ها تروریست معرفی می کنند، به راحتی وارد کشور آمریکا می شوند، با هلی کوپتر رفت و آمد می کنند و مراسمی در سازمان امنیتی امریکا را با انفجار بمب به خاک و خون می کشند.

از طرف دیگر در این سریال اسلام مساوی تروریسم و مسلمان مساوی تروریست نشان داده می شود. در واقع زمانی که مخاطب آمریکایی در سریال هوملند می بیند کسی با اسلام آوردن تروریست شده است و تا سطح نابودی خود و خانواده اش پیش رفته است، نگرش‌اش نسبت به اسلام تغییر می کند.

ایران نیز کشوری معرفی می شود که با کمک به گروه های تروریستی، در نقاط مختلف دنیا دست به عملیات تروریستی می زند و برای پیشبرد جنایت های خود اقدام به پول شویی نیز می کند.

در واقع آنچه در این سریال از آمریکا و آمریکاییان ارائه می شود را باید «آمریکای رسانه ای شده در هوملند» نامید و به همین ترتیب، آنچه از ایران در این سریال ارائه می شود، «ایران رسانه ای شده در هوملند» دانست.


منبع: سینما رسانه / حمید سبحانی