تبیان، دستیار زندگی
انسان ها نیازمند به دنیا می آیند. نیاز به تغذیه، جای گرم و تمیز، در ‎آغوش گرفتن، پذیرش، محبت و توجه، رشد به اندازه ظرفیت ها، همگی نیازهای طبیعی ما در دوران كودكی می باشند. روان رنجوری زمانی پدید می آید كه نیازهای اولیه ما برآورده نگردد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیوه‌هایی برای رشد شخصی کودک درون

انسان‌ها نیازمند به دنیا می‌آیند. نیاز به تغذیه، جای گرم و تمیز، در ‎آغوش گرفتن، پذیرش، محبت و توجه، رشد به اندازه ظرفیت‌ها، همگی نیازهای طبیعی ما در دوران كودكی می‌باشند. روان رنجوری زمانی پدید می‌آید كه نیازهای اولیه ما برآورده نگردد.

بخش خانواده ایرانی تبیان
کودک درون

در ابتدا به عنوان یك كودك تمام توانایی خود را برای برآورده كردن نیازهایمان به كار می‌گیریم. مثلاً؛ دستهایمان را بالا می‌گیریم تا ما را در آغوش گیرند، یا هنگام گرسنگی گریه می‌كنیم و به اشكال مختلف سعی می‌كنیم توجه والدین خود را جلب كنیم. در صورتی كه نیازهای ما برای مدت طولانی برآورده نشود ما رنج خواهیم كشید و هسته بیماری ما شكل می‌گیرد. از آنجایی كه ما به تنهایی به عنوان یك كودك نمی‌توانیم نیازهایمان را برآورده كنیم، مجبور می‌گردیم احساسات و نیازهای خود را سركوب كنیم. البته سركوبی به این معنی نیست كه نیازها و خواسته‌های برآورده نشده ما به یكباره از بین خواهند رفت. بلكه آنها به اشكال گوناگون در تمام طول زندگی به دنبال فرصتی برای برآورده شدن می‌گردند. بنابراین ما در جستجوی جایگزین‌های دیگری خواهیم بود تا به واسطه آنها نیازهای خود را به صورت نمادین برآورده سازیم «یكی از خصوصیات اصلی كودك مجروح درون ارضاء نیازها به صورت نمادین است.»

كودك درون كیست؟

وقتی كودك بودید دوست داشتید از شما مراقبت شود، مورد توجه باشید و به هنگام گرسنگی به شما غذا داده شود و شما را دوست داشته باشند. این كودك هنوز در درون شماست هر چند كه اكنون بزرگ شده‌اید. «كودك درون» شما مانند یك روح آزاد، یك پری كوچك یا یك بچه بازی‌گوش است كه شما او را مطیع و آرام كرده و تحت كنترل خود قرار داده‌اید. با این وجود، هنوز در درون شما زندگی می‌كند.

كودك درون آن جنبه عاطفی- هیجانی و حساس شماست كه توسط دیگران تغییر شكل داده شده است، تحت كنترل قرار گرفته و خاموش گردیده است، اما او همچنان در شما زندگی می‌كند. «كودك درون» آن جنبه خلاق، هنرمند و خیال‌پرداز شماست كه شما او را به شكل دیگری در آورده‌اید، تغییر ساخت داده‌اید و نظم خاصی بخشیده‌اید ولی هنوز در شما وجود دارد و نیاز دارد كه او را آزاد سازید.

«كودك درون» قسمتی از وجود شماست كه مجروح گردیده، درد می‌كشد، فراموش شده است، ناكام گشته است، مورد سوء استفاده قرار گرفته است، مورد بی‌توجهی واقع شده و شما بر چهره او ماسك زده و پنهانش كرده‌اید و وجود او را انكار می‌كنید. این كودك همیشه پنهان است و باعث می‌گردد كه شما مضطرب و نگران شوید و از بدرفتاری دیگران بترسید.

كسی كه فقط برای بازی، بازی می‌كند و می‌داند چگونه باید شاد بود كسی كه می‌داند چگونه از تحلیل رفتن شما جلوگیری كند، چگونه با استرس‌های زندگی كنار بیاید. او می‌تواند شما را از سخت‌گیری‌هایتان رها سازد. به شما كمك كند تا بر ترس‌هایتان غلبه كنید. انعطاف‌پذیر باشید، تا بتوانید در زندگی خود تغییرات مثبتی را ایجاد كنید.

فردی كه در درون شماست، از طریق فعالیت‌های سازگارانه و انطباقی، نیاز به درمان، حمایت و تقویت دارد. به واسطه چنین روش‌هایی به شما وعده یك زندگی جدید سلامتی و فرصتی برای رشد شخصی داده خواهد شد.

چگونه كودك درون به این مرحله رسید؟

كودك درون در هر فرد بزرگسالی وجود دارد. در هر فرد بزرگسالی زندگی می‌كند زرا او در بانك اطلاعاتی (حافظه) زندانی شده است. او در حافظه و ضمیر نیمه خودآگاه قرار دارد، زیرا هر یك از ما خاطرات ناگواری از گذشته خود داریم كه انگیزه‌های فعلی و آینده ما را شكل می‌دهد. او وجود دارد زیرا ما دستور‌العمل‌ها و خصوصیات رفتاری خاصی را در خود ایجاد كرده‌ایم تا در محیط زندگی ناكارآمدمان بتوانیم بر كودك «واقعی» درونمان ماسك بزنیم و پنهان یا فراموشش كنیم. اولی او در خواب و خیال‌پردازی‌هایمان به سراغمان می‌آید. ما می‌توانیم به وضوح تصور كنیم كه این كودك شبیه چیست؟ چه احساسی دارد و چگونه عمل می‌كند؟ فردی كه كنترل، سركوب و پنهان شده تا ما بتوانیم در دنیای پر از آشوب و استرس به زندگیمان ادامه دهیم. «كودك درون رابط ما با خود معنوی‌مان می‌باشد.» از زمانی كه سركوب شده است، ما او را به ذهن نیمه خودآگاه خود پس رانده‌ایم.

مفهوم «كارهای ناتمام» كودك درون چیست؟

وقتی كودك بودید دوست داشتید از شما مراقبت شود، مورد توجه باشید و به هنگام گرسنگی به شما غذا داده شود و شما را دوست داشته باشند. این كودك هنوز در درون شماست هر چند كه اكنون بزرگ شده‌اید. «كودك درون» شما مانند یك روح آزاد، یك پری كوچك یا یك بچه بازی‌گوش است كه شما او را مطیع و آرام كرده و تحت كنترل خود قرار داده‌اید. با این وجود، هنوز در درون شما زندگی می‌كند.

از آنجایی كه در یك خانواده ناكارآمد بزرگ شده‌ایم، رشد و بالندگی عاطفی ما متوقف می‌شود. این شكست در رشد هیجانی، كودك درون را ناتمام باقی می‌گذارد زیرا ما:

1. خیلی زود بزرگ شدیم.

2. به بزرگسالان و پدر و مادران «كوچك» تبدیل شدیم.

3. به شكل افراط‌گونه‌ای مسئولیت‌پذیر و در جستجوی كسب موفقیت بوده‌ایم.

4. از نظر عاطفی آسیب‌پذیر و بیمار بوده‌ایم.

5. بر اساس توالی طبیعی و بهنجار مراحل رشد به ما فرصتی برای بالندگی و پختگی داده نشده.

6. در موقعیت‌های اجتماعی بر چهره خود ماسك می‌زنیم و تصور می‌كنیم كه باید نیازهای كودكانه خود را پنهان و سركوب كنیم.

7. رویاها، احساسات و شادی‌های كودكانه خود را سركوب كردیم.

8. هنوز یك كودك، در درون ما وجود دارد كه در انتظار رشد خود می‌باشد و می‌خواهد جایگاه مناسب خود را به دست آورد.

چگونه كودك درون پدید می‌آید؟

1. انكار احساسات واقعی

2. انكار شخصیت واقعی‌مان

3. سعی زیاد در جهت زندگی مطابق با انتظارات دیگران

4. پنهان كردن پاسخ‌های كودكانه در حالیكه پاسخ‌های بزرگسالانه‌ای را برای مقابله با استرسها مهیا می‌كنیم.

5. ترس از روبرو شدن با احساسات واقعی‌مان

6. احساس نا ایمنی ناشی از حضور در شرایط نابسامان و آشفته

7. احساس اجبار برای خوب بودن و خوب به نظر رسیدن

8. برای آنچه انجام می‌دهیم دوستمان داشتند نه آنچه واقعاً هستیم.

9. فقدان الگوی سالم برای تجربه یك زندگی لذت‌بخش و شاد.

10. همیشه زندگی را سخت گرفتن.

11. فقدان تشویق در جهت گسترش دادن دیدگاهمان نسبت به امكانات موجود در زندگی.

12. برای اینكه احساس كنیم بر زندگی خود تسلط و كنترل داریم. نسبت به آنچه در «حال و اكنون» رخ می‌دهد، همیشه هشیار و گوش به زنگ بوده‌ایم.

13. هرگز این آزادی به ما داده نشده است كه كودكانه رفتار كنیم یا كودكانه بازی كنیم.

14. فقدان یك الگو كه به ما یاد دهد، چگونه از وقایع و اتفاقات كوچك در زندگی خود لذت ببریم.

15. ایفای جبرگونه نقش خاص در خانواده.

16. عدم تشخیص این موضوع كه ما نیز حق انتخاب داریم و می‌توانیم تصمیم بگیریم آنچه را كه دوست داریم برایمان اتفاق بیفتد.

17. ما همچنان نقش‌های قدیمی خود را در زندگی فعلی تكرار می‌كنیم، به جای اینكه خود را از محدودیت‌های جبرگونه گذشته رها كنیم و تغییر را انتخاب نمائیم.

18. برای خاموش كردن كودك درون و محافظت از خودمان، در پشت چهره‌های گوناگون خود و ماسك‌هایمان مخفی می‌شویم.

19. از احساس ایمنی لازم برای رشد، پذیرش عشق و مشاركت احساسات‌مان با دیگران برخوردار نبودیم.

20. یاد نگرفتیم كه هر روز زمانی را برای بازی و لذت بردن اختصاص دهیم.


منبع: ماهنامه کودک ، شماره 117 ،ترجمه: آنتاش محمدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.