تبیان، دستیار زندگی
به راستی چه شکوه و قدرتی در پس کلام آزادی نهفته است که در تاریخ کهن این سرزمین هر جا نامی از آن به میان می آید ، دست برخی می لرزد و دل برخی آرام می گیرد .این کلام در ژرفای تاریک تاریخ به صدا در آمده است، پژواکش به ن
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آزادی و استبداد ،مسیرهای رو در رو تاریخ

به راستی چه شکوه و قدرتی در پس کلام آزادی نهفته است که در تاریخ کهن این سرزمین هر جا نامی از آن به میان می آید ، دست برخی می لرزد و دل برخی آرام می گیرد .این کلام در ژرفای تاریک تاریخ به صدا در آمده است، پژواکش به نیرومندترین صورت، خواب از چشمان سفاک ترین امپراتوران و دارایان قدرت ربوده و رنگ از رخسارشان زدوده است.

فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی

فراروی و استعلای آدمی، اساس آزادی است. انسان به سبب نسبت خاصی که با هستی دارد می تواند از سطح موجودات به سوی خود وجود فرا رود و خود را از روزمرگی و موجود بینی آزاد سازد و آزادی را برای خود آدمیتش به همراه آورد.(١)

در تعریفی که از آزادی داریم این است که : آزادی امکان اجرای تصمیم هایی است که فرد یا جامعه به میل یا اراده ی خود می گیرد

اگر انسان بتواند همه ی تصمیم هایی را که می گیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسان ها به طور اجتماعی زندگی می کنند، نمی توانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع می انجامد. به همین سبب است که هر جامعه ای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادی های افراد آن جامعه می شود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادی ها به وجود می آورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادی های مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آن ها را در جامعه ی جهانی معین و مشخص می کنند.

در طول تاریخ همواره در مقابل آزادی ، استبداد قرار گرفته است . استبداد چیست؟ استبداد یعنی «رفتار خودکامه، خودسرانه یا دلبخواهی» است که می تواند برای یک فرد یا یک ارگان باشد. در میان این تعاریف و تضاد ها به موعظه های جمال الدین واعظ می رسیم که تعریف های به جا و قابل توجهی را برای این این دو واژه ی دور و متضاد دارد...

او در عصر مشروطه زندگی می کند و هیچ گاه دست از موعظه و سخنرانی بر نمیدارد و همیشه راه را برای دوستدارانش نشان می دهد.

سیدجمال الدین واعظ اصفهانی از آزادیخواهان و سخنوران پرآوازه ایران در دوره مشروطه بود؛ به تعبیری زبان گویای مردم آزاده و مشروطه طلب که خطابه های او در نهضت مشروطه تأثیری بسزا داشت. واعظ اصفهانی پس از بمباران مجلس پنهانی بطرف عتبات رفت ولی در همدان بدست نایب حاکم گرفتار شد و به امر محمدعلی شاه در بروجرد کشته شد. او پدر محمدعلی جمال زاده، نویسنده برجسته معاصر بود و تبارش به خاندان مذهبی صدر در لبنان می رسد

مواعظ جمال الدین واعظ درباب آزادی و آثار قهری استبداد

آنچه در پی می آید دو مورد از مواعظ سیدجمال واعظ یکی در باب آثار قهری استبداد و ظلم و دیگری در باب آزادی است .

اعوذبالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین، و بعد فقد قال الله تعالی فی محکم کتابه الکریم.

سوره اسری آیه 33: «وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا»

مکرر خدمت آقایان خودم عرض کرده ام که همچنان که اعتیاد به استعمال تریاک، مثلا، موجب ضررهایی است که به تدریج در وجود و مزاج انسان پیدا می شود، به عبارت اخری تریاک بالخاصیه موجب این امراض است مثل لاغر شدن و هزار قسم دیگر از امراض تا وقتی که بمیرد، همین قسم است ظلم و استبداد. مرض هایی که خواهی نخواهی بعد از ظلم، پیدا می شود.

ایها الناس! آنهایی که دویست سال است عادت کرده اند مال دولت و ملت را بخورند چطور به این زودی دست بر می دارند آن چه بتوانند وسوسه و شیطنت می کنند. اما امیدواریم که انشاءالله به مقصود خود نرسند. تکلیف امروز شما اتفاق و اتحاد است که از هر چیزی لازم تر است.

یکی فقر است که در هر ملتی که سلطنت مشروطه نباشد، یعنی اختیار به دست یک نفر باشد که هر کار بخواهد بکند و اصلا رادعی و مانعی از اجرای خیالات ظالمانه و هوای نفس او در مملکت موجود نباشد، به این معنی که مملکت، مملکت قانونی نباشد و مسوولیت در کار نباشد، فقر را به دنبال دارد.

مواعظ در معنی آزادی

یکی از شعب آزادی آزادی مطابع بود. یعنی آزادی چیز نوشتن که هر کس آن چه به نظرش می رسد در صلاح ملک و ملت آزاد است که بنویسد و به طبع برساند. ولی این آزادی البته باید محدود به حدود باشد و از حدود شرع تجاوز نکند.

اولا مخالف با قانون محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله نباشد. ثانیا مخالف منفعت عامه صحبت نکند. و چیزی در روزنامه خودش ننویسد که مضر به هیئت اجتماعیه مسلمین باشد و ملاحظه احترام و مقام علماء اعلام را بنماید، حفظ و شئونات سلطنت را داشته باشد، با کمال احترام صحبت کند، نام احدی را به زشتی در روزنامه ذکر نکند. مجملا روزنامه نویس از قانون شریعت محمدی صلی الله علیه و آله نباید قدمی تخطی کند و اگر چنانچه تخطی کرد و به کسی تهمتی روا داشت یا هتک عِرًض کسی را کرد، باید به مقتضای قانون که همان مقتضای قرآن است در معرض تنبیه و سیاست درآید، نه این که روزنامه نویس را منع از نوشتن کنند یا روزنامه را توقیف نمایند.(٢)


پی نوشت :
(١) سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی
(٢) سایت تاریخ ایرانی