تبیان، دستیار زندگی
دکتر حسن حبیبی از فعالان دانشجویی پیش از انقلاب در اروپا و از نویسندگان پیش نویس قانون اساسی بود که پس از انقلاب نیز در سمت هایی چون نماینده تهران در مجلس، وزیر علوم، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، وزیر دادگستری و معاون اول رییس ج
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دکتر حسن حبیبی را بیشتر بشناسیم

دکتر حسن حبیبی از فعالان دانشجویی پیش از انقلاب در اروپا و از نویسندگان پیش نویس قانون اساسی بود که پس از انقلاب نیز در سمت هایی چون نماینده تهران در مجلس، وزیر علوم، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، وزیر دادگستری و معاون اول رییس جمهور به فعالیت پرداخت.

فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
دکتر حسن حبیبی را بیشتر بشناسیم

حبیبی مرد سازگار با سیاست

حسن  حبیبی در سال 1316 در تهران به دنیا آمد. وی کلاس اول و دوم را در یک سال خواند و در سال های بعد در کنار درس مدرسه، دروس حوزه های علمیه را هم آموخت. بخصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزه های علمیه این علم را هم فراگرفت . حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفه ای نیز بیاموزد . حبیبی دارای مدرک دکترای جامعه شناسی و حقوق از دانشگاه سوربون بود.

حسن حبیبی در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1358 کاندیدا شد و مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی هم قرار گرفت اما پس از ابوالحسن بنی صدر و احمد مدنی در رده سوم قرار گرفت. وی در انتخابات ریاست جمهوری 1376 هم قرار بود به دعوت حزب کارگزاران سازندگی نامزد ریاست جمهوری شود اما کنار رفت .

او در تاریخ دوم مرداد ١٣٦٢به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد.

روز دوم دی ماه سال 1370 دكتر حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهور اعلام كرد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، لطمه ای به قراردادهای منعقده میان ایران و شوروی سابق نخواهد زد و دولت روسیه را وارث این معاهدات می دانیم.

وی همچنین رئیس بنیاد ایران شناسی و از جمله حقوق دانانی بود که پس از انقلاب ایران، پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی را با استفاده از قوانین اساسی سایر کشورها تهیه کرد. او تا پایان عمر عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.

وی عضو دیوان داوری بین المللی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز بود.

بخشهایی از گفتگوی دکتر حبیبی و روزنامه ی اطلاعات درباره ی تاسیس بنیاد ایران شناسی

"شاید بتوان مهمترین کار مرحوم دکتر حبیبی را تأسیس بنیاد ایران شناسی و تعریف خاص ایشان از این مقوله دانست که پیراسته از گرایشهای افراطی و تفریطی، به شناسایی درست و همه جانبه از ایران و آگاهی از جایگاه تمدنی آن و نقش مهم و دیرپایش در برپایی تمدن جهانی همت گماشته است.

ضرورت، هدف یا اهداف تشکیل بنیاد ایران شناسی چه بود؟

بنیاد ایران شناسی برای این تأسیس شد تا آنچه را که مربوط به ایران است و در حال حاضر متولی مستقیمی برایش وجود ندارد، مورد تحقیق و مطالعه قرار دهد.

این فعالیت در همه زمینه هاست و یا فقط جنبه فرهنگی دارد؟

به نظر من بایست دامنه را وسیع کنیم و در همه زمینه ها فعالیت داشته باشیم. علتش هم این است که در دنیا آنچه به عنوان ایران شناسی مطرح است، به همه موارد و مسائل ایران مربوط می شود. وقتی که دنیا به همه مسائل ایران کار دارد، به خصوص ایرانی که پس از پیروزی انقلاب یک موقعیت استثنائی پیدا کرده است و درنتیجه می خواهند ببینند که این نظام و کشور حرف حسابش چیست یا چگونه می شود زمینش زد؟ به هر حال در این زمینه ها کار و  مطالعه می کنند و آرام آرام کوشش می کنند دوستداران ایران را در سراسر جهان کنار بزنند.

تحقیقات دانشگاهی به هرحال به مسائل مربوط به ایران می پردازد و تمام دانشگاه های ما متصدی ایران شناسی هستند؛ یعنی به جز علوم جدید، بقیه مسائلی که در دانشگاهها مطرح می شود چه به عنوان آموزش و چه به عنوان تحقیق به هر حال مربوط به ایران است و به نوعی ایران شناسی است. همین مسائل را در کرسی های ایران شناسی خارج، تحت عنوان ایران شناسی مطالعه و تحقیق می کنند؛ منتهی با توجه به اینکه موضوعات درباره ایران زیاد است و امکانات دانشگاههای ما محدود است و برای خودشان اولویت هایی دارند.

ما از جمله کشورهایی هستیم با تاریخی طولانی و مجموعه ای پرشمار از دانشمندان و فرهیختگانی که همواره درخصوص این سرزمین بزرگ به تحقیق و مطالعه پرداخته اند. جغرافی دانها و مورخان اسلامی زمانی به جغرافیا و تاریخ پرداختند که در جاهای دیگر جغرافیا و تاریخ به این ترتیب مطرح نبود؛ یعنی اگر از دوره  یونان بگذریم، کمتر مورخ بزرگی را در اروپا می بینیم یا تاریخ دان خیلی قوی نداریم. همه این مورخان یا جغرافی دانان، هم مسلمانند و هم جمعی از آنها ایرانی هستند. این مجموعه فرهنگی و تمدنی و بسیاری چیزهای دیگر از این قبیل، به وسیله کتاب به ما منتقل شده  و مجموعه ای بسیار وسیع و گنجینه ای عظیم است. دنیای اسلام و به خصوص ایرانیها به گردآوری اطلاعات اهمیت می دادند و حتی آنها را دسته بندی هم می کردند. روشهای فهرست نویسی و کتابداری گذشته هم این مسأله را نشان می دهد.

متأسفانه یک نظام نگهداری برای این مجموعه اطلاعات در طول تاریخ نداشتیم، در حالی که دیگران همان اطلاعات مختصری را که داشتند، نگهداری کردند کتابخانه های عظیمی در ایران به وجود آمد؛ ولی پراکنده شد و از میان رفت. علتش این بود که برای آنها هیچ نظم و ترتیب معینی نبود.

بسیاری از اطلاعات ما به همین سرنوشت دچار شده است. ما اطلاعات پراکنده زیاد داریم که در یک جا جمع نشده و یا نشانه ای از آن وجود ندارد.

مسأله دیگری هم که از وظایف ایران شناسی به طور کلی است و این فکر را به وجود آورد که چنین کاری را شروع بکنیم، این است که ایران شناسی در خارج از ایران، سابقة به طور متوسط 150 ساله دارد؛ یعنی در حدود 300 سال پیش هم کارهای عظیمی مربوط به ایران در برخی از کشورها انجام یافته، کتابهایی ترجمه شده و درباره آنها کار و تحقیق شده است. در جاهای دیگر به طور مثال در ژاپن و چین کار ایران شناسی خیلی سابقه ندارد، گرچه در این کشورها هم کارهای قدیمی وجود دارد. بخشی از این کارها که کم هم نیست، ارزشمند است، قسمتی هم بر اساس غرض ها و مقاصد خاصی بوده است؛ ولی ما نه از آن دسته اول و نه از این دسته دوم اطلاع کافی نداریم. بسیاری از مقالات مهم درباره مسائل ایران وجود دارد؛ اما هنوز به فارسی ترجمه نشده است و بنابراین عده محدودی از آن خبر دارند و لذا نمی تواند مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.

اشراف بر این اطلاعات هم لازم است؛ برای اینکه ببینیم دیگران به ما چگونه نگاه می کردند و ما اگر بخواهیم از کارهای آنها استفاده کنیم، باید چه روشی را انتخاب کنیم.

بعضی وقتها سوال می شود که «ایران شناسی یعنی چه؟ ایران شناسی اگر به معنای خودشناسی است که ما خودمان را می شناسیم!» نه، خودمان را نمی شناسیم. همان طور که به ما گفته  شده: خودت را بشناس تا از طریق آن شناخت واقعی بتوانی مقداری به طرف بالا حرکت بکنی و متعالی بشوی، اول خودت متعالی بشوی تا بتوانی امر متعال را خوب دربیابی، بنابراین شناختن کار ساده ای نیست و ایران شناسی در این معنا هم مهم است، هم مفید. اینها مجموعه مبانی نظری و عملی بود که درصدد برآمدیم تا چنین مرکزی را به وجود آوریم ."

روحش شاد و یادش گرامی.

وی در روز دوازدهم بهمن ماه 1391 در سن 76 سالگی دیده از جهان فرو بست.

دو سال پس از فوت وی، در سال 1393 نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر برای سال ها فعالیت فرهنگی به خانواده اش اهدا شد.


منابع: ایسنا، همشهری، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی(روزنامه اطلاعات)