سی جمال قاشجقی، نظریه پرداز و تحلیلگر مسائل سیاسی از کشور سعودی و معاون سردبیر مجله «اخبار العرب» است که به انگلیسی چاپ میشود. این نظریه پرداز پس از طرح پیشنهاد حضرت آیتالله سیستانی به عنوان برنده جایزه نوبل، مقالهای خواند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1385/12/13 ساعت 11:13
نظریه پرداز برجسته سعودی: علمای اهل سنت دست آیت الله سی
جمال قاشجقی، نظریه پرداز و تحلیلگر مسائل سیاسی از کشور سعودی و معاون سردبیر مجله «اخبار العرب» است که به انگلیسی چاپ میشود.این نظریه پرداز پس از طرح پیشنهاد حضرت آیتالله سیستانی به عنوان برنده جایزه نوبل، مقالهای خواندنی نوشت که پس از چاپ آن در نشریات معتبر عربی، موجی از شگفتی اعراب سنی را از یک سو و اعتراض سلفیهای افراطی را از سوی دیگر برانگیخت.
وی با شجاعت تمام، سخن خویش را مطرح کرده و نشان داد که حضرت آیتالله سیستانی تا چه اندازه با حکمت و درایت با مسائل عراق برخورد کرده و علی رغم تمام جنایتهایی که عدهای به نام اسلام و به نام اهل سنت در عراق مرتکب میشوند،حضرت آیتالله سیستانی همچنان در مقابل انتقام جویی شیعیان ایستادگی کرده و مانع از غرق شدن عراق در دریای خون شده است.
پرسش او این است که اگر وی هم، مانند افراطیهای سلفی برخورد میکرد و فتوا به قتل مخالفین شیعیان میداد، چه پیش میآمد؟
آیا یک شیعه نمیتواند مثل یک مخالف خود ، ماشینی را در برابر مسجد شان ، آن هم روز جمعه، منفجر کند و آدم بکشد؟
آیا نبردی که در عراق توسط این افراطیها به راه افتاده پیروزی هم دارد؟
تنها کسی که سبب آرامش در میان شیعیان شده است، حضرت آیتالله سیستانی است و بس. بنابرین آیا شایسته نیست که رئیس دانشگاه الازهر و مفتی سعودی و شیخ قرضاوی و دیگران، به نجف رفته، دست او را هم ببوسند؟...
در بخشی از این مقاله آمده است: چند هفته پیش،«توماس فریدمن»، نویسنده معروف آمریکایی، آیتالله سیستانی را شایسته دریافت جایزه نوبل معرفی کرد. دلیل او برای این کار، سهم وی در اجرای اولین انتخابات آزاد در عراق و آگاهی عالمانه وی در برابر کسانی بود که قصدشان به تأخیر انداختن انتخابات بود. من نه تنها اقدام فریدمن را ستایش میکنم، بلکه آیتالله سیستانی را کاندیدای جایزه «دعوت تضامن اسلامی» که در مملکت خود من است و ملک فیصل آن را برای خدمت به اسلام قرار داده، میکنم.
دلایل من، چیزهایی جز دلایلی است که فریدمن و دیگران مطرح کردهاند و البته تصورم بر این است که دلایل من، مهمتر است. دلیل من برای این امر، تلاش مجدانه وی در جلوگیری از جنگ شیعه و سنی در عراق است. او با اصرار و سماجت، از پیروان شیعهاش در عراق خواسته است تا با عقل و صبر در برابر سنیها و سلفیهای افراطی برخورد کنند، سنیهایی که حتی یک روز، نیات خود را در ایجاد جنگ داخلی ـ که هیچ سودی ندارد و هدفش برای برهم زدن آرامش در عراق است ـ پنهان نکردهاند. جنگی که پیروز ندارد. آیتالله سیستانی قاطعانه در برابر تمایل به انتقامجویی ایستاده و آن را رد کرده است.
این را بدانید که این دعوت من، خشم و تعجب بسیاری را بر خواهد انگیخت. چرا که ما در حال حاضر با غفلتی كه گرفتارش شدهایم، بر محور نوعی طائفیگری به ضدیت با شیعه مشغولیم. این به خاطر نوعی انحراف فرهنگی است که در مقابل تسامح اسلامی، در فرهنگ ما نفوذ کرده است. رایحه دشمنی بر ضد شیعه را در پشت اسامی مستعار فراوانی که در سایتهای اینترنتی عربی آمده، میتوان استشمام کرد. بدبختی و تأسف از آن است که این را به پای اسلام میگذارند. این دشمنی را در مقالات و نوشتههای فراوانی که در روزنامهها و شبکهها عرضه میشود هم میتوان ملاحظه کرد. نویسندگان بیتقوایی که اتهاماتی از این قبیل میزنند که «شیعیان همپیمان با اشغالگران هستند و تاریخ دارد تکرار میشود». یا مینویسند «این همان ابن علقمی است که دوباره سر برآورده است».
اما وظیفه ماست که به این تعصب ضد شیعیمان که در جان و عقلمان نفوذ کرده، به صراحت اعتراف کنیم و بگوییم که اینها ناشی از مشتی داستان خیالی و واهی و نظریات توطئهگونه و روایات و اخبار ساختگی است که ما مرتب نقل مجالس خود کردهایم. گویا شیعیان از ستارهای دیگر آمدهاند و همسایگان ما در محله و شهر نیستند.
ما باید این پرده که مانع از دیدن حقایق است را از جلوی چشمانمان برداریم. باور من این است که علمای دین، بهترین کسانی هستند که میتوانند این مهم را به انجام برسانند. کسی نمیگوید که آنها اختلاف شیعه و سنی را حل کنند. آنچه ما میخواهیم این است که این حالت دشمنی و تکفیر و کراهت که در اینجا فضای موجود میان ما را در عراق آلوده کرده است را از بین ببرند؛ فضایی که اینچنین جوانان ما را به کام مرگ میفرستد در حالی که بیچارهها باورشان این است که اگر این چنین به میان جمعیت شیعهها بروند و خود را منفجر کنند، به بهشت بروند... .
ما باید اعتراف کنیم که این دشمنی با شیعه، به نوعی کراهت و طرد نمودن و دور کردن و حتی قتل منجر میشود. بنابراین طبیعی است که خبر انفجار مساجد آنان و کشتن نمازگزاران را در پاکستان بشنویم و اندکی بعد منتظر باشیم تا آنان هم با هموطنان سنی خود مقابله به مثل کنند. حالا این مسئله به عراق منتقل شده و یک نمونه آن هم کشتن پنجاه شیعه در ساحل دجله است. اما این بار در عراق کسی هست تا جلوی انتقامجویی شیعیان را بگیرد. این شخص، همان آیت الله سیستانی است. در این صورت و با این وضعیت، آیا نباید او را به خاطر عقل و حکمتی که به کار بسته، تکریم و تعظیم کرد؟بازتاب