تبیان، دستیار زندگی
روز 22 آذر 1290 آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی مشهور به «آخوند خراسانی» در حالی که از عراق عازم ایران بود به طرز مشکوکی در نجف درگذشت. با انتشار خبر رحلت وی حوزه های علمیه ایران و عراق تعطیل شدند و مراسم عزاداری در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به اندیشه های عقلانی آخوند خراسانی

روز 22 آذر 1290 آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی مشهور به «آخوند خراسانی» در حالی که از عراق عازم ایران بود به طرز مشکوکی در نجف درگذشت. با انتشار خبر رحلت وی حوزه های علمیه ایران و عراق تعطیل شدند و مراسم عزاداری در شهرهای مذهبی دو كشور برگزار شد. بازاریان تهران هم سه روز تعطیل كردند.

فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
نگاهی به اندیشه های عقلانی آخوند خراسانی

زندگینامه ی آخوند خراسانی

آخوند خراسانى در سال 1255 ق . در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش ، ملا حسین هراتى علاوه بر تبلیغ به تجارت ابریشم نیز مشغول بود. ملا حسین ، روحانى وارسته اى بود كه براى گذران زندگى ، هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفت و آمد بود. وى در سفرهاى تبلیغى اش مردم را با احكام اسلامى آشنا مى ساخت . در یكى از همین سفرها، در كاشان ازدواج كرد. ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهاى نصرالله ، محمدرضا، غلامرضا و محمد كاظم (آخوند خراسانى ) بود. سرانجام مهر پیشواى هشتم او را به مشهد كشاند تا براى همیشه در شهر شهادت ساكن شود.

آخوند خراسانى در دوازده سالگى وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب ، منطق ، فقه و اصول را در حوزه مشهد فرا گرفت . در هیجده سالگى ازدواج كرد و در 22 سالگى همراه كاروان زیارتى عتبات عالیات ، براى ادامه تحصیل عازم عراق شد.

شوق تحصیل او را بر آن داشت تا سرپرستى همسر و فرزندش را به پدر بسپارد و آنها را به خاطر مشكلات سفر و مشكل مسكن در نجف ، همراه خود نبرد.

كاروان زایران به سبزوار رسید. قافله براى استراحت ، رحل اقامت افكند تا پس از توقفى كوتاه ، به سوى عراق حركت نمایند. آخوند خراسانى چون آوازه دانش «ملا هادى سبزوارى » را شنیده بود، تصمیم گرفت از كاروان جدا شود و براى بهره جستن از دریاى علم آن حكیم فرزانه در سبزوار بماند. آخوند، ماههاى رجب ، شعبان و رمضان 1277 ه ٍق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادى سبزوارى بهره برد. آنگاه از سبزوار به تهران رفت و حدود سیزده ماه در مدرسه صدر، در درس ملا حسین خویى و میرزا ابوالحسن جلوه شركت كرد. و سرانجام به حوزه علمیه نجف راه یافت و در درس شیخ انصارى و میرزا حسن شیرازى شركت كرد.  آخوند خراسانى شب و روز در تلاش براى اندوختن دانش و به دست آوردن تقوا مى كوشید و در این راه از هیچ مشكلى نهراسید. خودش مى گوید:

«تنها خوراك من فكر بود. ولى قانع نبودم ، هیچ گاه نشد كه گلایه كنم . شش  ساعت بیشتر نمى خوابیدم . شبها بیدار بودم . با ستارگان دوست شده بودم . خواب با شكم خالى بسیار مشكل است .»

آخوند خراسانى غرق در درس و مطالعه بود كه ناگهان نامه اى رشته افكارش  را از هم گسست و اشك از دیدگانش روان ساخت . فرزند خردسالش دیده از جهان فرو بسته بود. پس نامه اى به پدر نوشت و از او درخواست كرد كه همسر داغدارش را به نجف بیاورد. ملا حسین همراه عروسش به نجف آمد و خود مدتى در نجف ماند و پس از زیارت اماكن مقدس ، به مشهد برگشت .

داغ مرگ فرزند اندك اندك از ذهن آخوند و همسرش محو مى شد. زن و مرد جوان در انتظار تولد فرزندى دیگر روز شمارى مى كردند. اما باز هم ، مصیبت بر خانه سایه افكند. فرزند، قبل از تولد مرد و بچه مرده به دنیا آمد. همسرش نیز پس از مدتى بیمارى از دنیا رفت . داغ مرگ همسر، آتش به جانش افكند. تاب مقاومت نداشت . مرگ همسر و دو فرزند، كمر طاقتش را در جوانى خم كرد. تنها حرم حضرت على علیه السلام و دامن پر مهر اشك توانست قامتش را راست كند.

آخوند خراسانی در کنار شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی سه مرجع تقلید حامی مشروطیت در ایران بودند که به آیات ثلاث معروف می باشند

آخوند سالها در درس شیخ انصارى و میرزاى شیرازى شركت كرد و از زبده ترین شاگردان آن دو شناخته مى شد. وى از همان ابتدا با پشتكارى كم نظیر، راههاى پیشرفت را مى پیمود. او در كنار تحصیل ، به عبادت و شب زنده دارى نیز اهمیت فراوان مى داد. بارها به كربلا رفت و به زیارت امام حسین علیه السلام نایل شد. آخوند از سال 1278 ق . تا سال 1291 ق . بیش از سیزده سال در درس خارج استادان برجسته حوزه علمیه نجف شركت كرد. بیش از دو سال در درس شیخ انصارى شركت كرد و پس از وفات او (1281 ق .) دو سال به درس آیت الله سید على شوشترى (متوفاى 1283 ق .) راه یافت و سالها در درس آیت الله شیخ راضى بن محمد نجفى (متوفاى 1290 ق .) و آیت الله سید مهدى مجتهد قزوینى ادامه تحصیل داد.

آخوند خراسانى بیش از سیزده سال در كنار درسهاى سایر اساتید در درس میرزاى شیرازى نیز شركت كرد. میرزاى شیرازى در سال 1291 ق . به سامرا هجرت كرد و بیشتر شاگردانش نیز همراه او به سامرا رفتند. اما آخوند در نجف ماند و به تدریس ادامه داد.

اندك اندك آوازه علمى آخوند در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز به شمار شاگردانش افزوده شد. اینك وى یكى از مجتهدان و مدرسان مشهور نجف و به عنوان یكى از ممتازترین شاگردان میرزاى شیرازى ، مورد احترام طلاب و علما بود. میرزاى شیرازى مقام علمى او را به طلبه ها گوشزد مى كرد و آخوند نیز تا هنگامى كه میرزاى شیرازى زنده بود به احترام استاد بالاى منبر نمى رفت ؛ روى زمین نشست و درس مى گفت . میرزاى شیرازى در سال 1312 ق . دار فانى را وداع گفت . آخوند مدتى پس  از رحلت استاد به سامرا رفت و بعد از زیارت مرقد امامان به سوى منزل استاد به راه افتاد، كوبه در منزل را بوسید و پیشانى بر آن گذاشت و زار زار گریست . آخوند از موفق ترین استادان تاریخ حوزه هاى علمیه شیعه است كه شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نوشته اند و صدها مجتهد در درس او تربیت یافتند .

آخوند در پرتو عقل گرایی راهی برای تاسیس اندیشه سیاسی جدید گشود

جایگاه، نقش و اهمیت آخوند خراسانی در پیروزی مشروطه و استقرار حكومت قانون در ایران بر آگاهان از تاریخ اندیشه سیاسی معاصر شیعه پوشیده نیست. او نماینده رهیافت اصلاحی در گفتمان اجتهاد بود و در بهار مشروطه و اوانِ رویشِ جوانه های تجدد در ایران به ارایه تفسیری سازگار از اسلام و تشیع با آن می اندیشید.

درباره ی آخوند خراسانی كمتر از سایر دست اندركاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است !

در وضعیتی كه نیروهای سنتی در ناسازگار نشان دادن آموزه های اسلام با مبانی دولت مدرن می كوشیدند و تداوم حكومت خودكامه، استبدادی و یكه سالارانه با پوشش مذهبی را دنبال می كردند او به همراه دیگر مجتهدان مشروطه خواه بر ناسازگاری اسلام با استبداد و خودكامگی تاكید و مبانی دینی دولت قانون مدار و مبتنی بر حاكمیت ملی و مردم سالار را تقویت كردند. راهی كه آخوند گشود البته به جز پیروان اندك رهروی آداب دان نیافت و با وجود جایگاه برجسته او در حوزه نجف رویكرد او به جدیت دنبال نشد و محفلی كه او بنیان نهاد به زودی از رونق افتاد.

رهیافت آخوند خراسانی، گامی ضروری برای كامیابی مشروطیت

از این دیدگاه می توان استدلال كرد كه رهیافت آخوند خراسانی و همفكران او به مشروطیت نیز به عنوان پروژه اصلاح اندیشه دینی گامی ضروری برای كامیابی مشروطیت در ایران بوده است. زیرا درون مایه مشروطیت محدود سازی قدرت سیاسی و حاكمیت قانون و خواست مردم بود و این آرمان در گرو زدودن مشروعیت مذهبی نظام سیاسی سلطنتی خودكامه گذشته بود. آخوند و همفكران مشروطه خواه او با تفسیری سیاسی از توحید به عنوان آموزه بنیادی و محوری اسلام، آن را در برابر نظام خودكامه و استبدادی قرار دادند. سپس با استناد به دیگر مفاهیم وارزش های دینی همچون شوری و امر به معروف و نهی از منكر بر ضرورت محدود سازی قدرت سیاسی به قانون و حاكمیت مردم تاكید كردند.

سهم عقل در روش شناسی اجتهاد

رهیافت آخوند خراسانی از مكتب و روش شناسی خاص او در اجتهاد برآمده و بر شناسایی سهم عقل در اجتهاد و عقلانی سازی آن استوار بود. چنان كه مشهور است وی در هنگام مهاجرت به نجف در سبزوار توقف كرد و از درس فلسفه ملاهادی سبزواری بهره برد. اشتیاق و خوشبینی آخوند نسبت به فلسفه سبب شد كه در نجف نیز به فراگیری و تدریس این علوم بپردازد و این خود بهره مندی از مباحث عقلی در روش شناسی اجتهادی او را در پی داشت. استاد او شیخ انصاری پیش از این كوشش كرده بود كه صورتبندی منسجمی از دلیل عقلی و كاربرد آن در استنباط احكام شرعی ارایه كند. آخوند با نگارش كفایه الاصول كه دقت نظر و نكته سنجی های عقلی آن شهرت دارد، سهم عقل را در روش شناسی اجتهاد برجسته تر كرد. این ویژگی سبب شد تا در مواجهه با پدیده ها و تحولات جدید به دریافت و فهم درست و عمیق آن بپردازد و بر این اساس آنها را مورد داوری و ارزیابی قرار دهد. بی گمان نجف در آن دوران در مركز حوادث قرار داشت و تحولات سیاسی و فكری دو دولت عثمانی و ایران در آن به خوبی بازتاب می یافت.

قانون؛ نظامنامه ای برای تعیین حدود اقتدار دولت

عقل گرایی آخوند هر چند از قلمرو پذیرفته شده در چارچوب روش شناسی اجتهاد فراتر نمی رفت و با محدودیت هایی روبه رو بود، ولی به وی امكان داد تا دال مركزی گفتمان مشروطه كه حكومت قانون و محدودیت قدرت سیاسی بود را به خوبی دریابد. حكومت قانون البته پیشینه ای دراز مدت در تاریخ اندیشه سیاسی دارد و در پیوند با برداشت های گوناگونی بوده كه از قانون وجود داشته است.

در نگرش آخوند، قانون به نظامنامه ای تعبیر می شد كه حدود اقتدار و فرمانروایی دولت را مشخص می كرد و با شریعت نیز ناسازگار نبود. او بر اساس این برداشت قانونگذاری را شأن عرف یا جمهور مردم می دانست كه به وسیله نمایندگان خود آن را به انجام می رسانند.

آخوند خراسانی هر چند از برخی رخدادهایی كه در جریان مشروطیت اتفاق افتاد خشنود نبود ولی تا پایان از راهی كه گشوده بود بازنگشت و به دیدگاه خود در مورد وجوب مشروطیت وفادار ماند.


منابع: موسسه مطالعات و پزوهش های سیاسی، روزنامه اعتماد