تبیان، دستیار زندگی
امام على علیه السلام درباره آثار بعثت پیامبر خدا و الفت و اتّحادى كه به بركت ایشان در میان امّت اسلامى ایجاد شد ، مى فرماید : «فَهُم حُكّامٌ عَلَى العالَمینَ ، ومُلوكٌ فی أطرافِ الأَرَضینَ ، یَملِكونَ الاُمورَ عَلى مَن كانَ یَملِكُها عَلَیهِم . پس ، آنان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«زمین های هفت گانه» را بشناسیم!

امام على علیه السلام درباره آثار بعثت پیامبر خدا و الفت و اتّحادى كه به بركت ایشان در میان امّت اسلامى ایجاد شد ، مى فرماید : «پس، آنان فرمان رواى جهانیان، و سلاطین در گوشه و كنار زمین ها گشتند و بر كسانى كه در گذشته حاكم بودند، حكومت یافتند.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
خلقت زمین

در قرآن كریم، كلمه «سماء» هم به صورت مفرد و هم جمع آمده است و شماره آسمان ها هفت عدد ذكر شده است؛ امّا كلمه «أرض» در تمام موارد به صورت مفرد به كار رفته و موردى كه مى تواند اشاره به تعداد آن باشد ، این آیه است : « اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَ  وَ تٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ .(طلاق / آیه 2) خداوند آن كسى است كه هفت آسمان را آفرید و زمین را به همان سان» . یعنی همان گونه كه آسمان ها «هفتگانه» اند زمین ها نیز هفتگانه مى باشند، و این تنها آیه اى از قرآن مجید است كه اشاره به زمین هاى هفتگانه مى كند. مرحوم علامه طباطبایی ره، می فرماید: «از ظاهر جمله "وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ" بر مى آید که مراد از "مثل" مثلیت عددى است؛ یعنى همان طور که آسمان هفت تا است، زمین هم مثل آن، هفت تا است».

منظور از «زمین های هفت گانه»

زمین های هفت گانه در کلمات مولای متقیان نیز به مناسبت هایی آورده شده است؛ به عنوان مثال، آن جا که امام علی علیه السلام عظمت خلقت خداوند و ایمان خویش را در این جملات خلاصه می کند و می فرماید: «وَاللّه ِ لَو اُعطیتُ الأَقالیمَ السَّبعَةَ بِما تَحتَ أفلاكِها ، عَلى أن أعصِیَ اللّه َ فی نَملَةٍ أسلُبُها جُلبَ شَعیرَةٍ ما فَعَلتُهُ. به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم با آنچه در زیر افلاك آنهاست، به من داده شود تا [در مقابل آن] با گرفتن پوست دانه جوى از مورچه اى خدا را معصیت كنم، این كار را نخواهم كرد.»

منظور از زمین هاى هفت گانه اقلیم ها و قسمت هاى هفت گانه روى زمین است، که علماى جغرافى قدیم، بسیط زمین را به هفت قسمت (و یا قاره) تقسیم کرده اند این چند وجه وجوهى است که هر یک طرفدارانى دارد.

همچنین به نظر می رسد كلمه «أرَضون» (جمع «أرض») در سخنان امام على علیه السلام در تبیین نقش اتّحاد در امّت هاى پیشین، اشاره به قطعات مختلف زمین دارد، نه تعدّد زمین:« فَانظُروا كَیفَ كانوا حَیثُ كانَتِ الأَملاءُ مُجتَمِعَةً ... ألَم یَكونوا أربابا فی أقطارِ الأَرَضینَ ، ومُلوكا عَلى رِقابِ العالَمینَ . پس بنگرید كه چگونه بودند ، آن گاه كه اتّحاد داشتند ... آیا اربابانِ سراسر زمین ها و مالك الرقابِ جهانیان نبودند؟»

امام على علیه السلام درباره آثار بعثت پیامبر خدا و الفت و اتّحادى كه به بركت ایشان در میان امّت اسلامى ایجاد شد، مى فرماید: «فَهُم حُكّامٌ عَلَى العالَمینَ ، ومُلوكٌ فی أطرافِ الأَرَضینَ ، یَملِكونَ الاُمورَ عَلى مَن كانَ یَملِكُها عَلَیهِم. پس، آنان فرمان رواى جهانیان، و سلاطین در گوشه و كنار زمین ها گشتند و بر كسانى كه در گذشته حاكم بودند، حكومت یافتند.» با تتبّع در سایر احادیث اسلامى نیز قراین بیشترى بر این كه مقصود از زمین هاى هفتگانه، اقالیم سبعه است، یافت مى گردد. آنچه در دعاها در مورد هفت زمین آمده است نیز قابل حمل بر این معناست.

احتمالاتی درباره «زمین های هفت گانه»!

با توجه به روایاتی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، در باب زمین های هفت گانه چند احتمال وجود دارد که به طور مختصر به آنها اشاره می شود:

به نظر می رسد كلمه «أرَضون» (جمع «أرض») در سخنان امام على علیه السلام در تبیین نقش اتّحاد در امّت هاى پیشین، اشاره به قطعات مختلف زمین دارد، نه تعدّد زمین.

اول این که بگوییم منظور از هفت زمین، هفت عدد از کرات آسمانى است، که ساختمانش از نوع ساختمان زمینى است که ما در آن زندگى مى کنیم.

دوم این که بگوییم منظور از آن تنها زمین خود ما است، که داراى هفت طبقه است،(چون طبقات پیاز) که روی هم قرار دارند، و به تمام کره احاطه دارند، و ساده ترین طبقاتش همین طبقه اولى است که ما روى آن قرار داریم.

سوم این که بگوییم منظور از زمین هاى هفت گانه اقلیم ها و قسمت هاى هفت گانه روى زمین است، که علماى جغرافى قدیم، بسیط زمین را به هفت قسمت (و یا قاره) تقسیم کرده اند این چند وجه وجوهى است که هر یک طرفدارانى دارد.

سخن آخر

پس از اندکی غور در اعماق نهج البلاغه و روایات دیگر، در مورد زمین های هفت گانه و درک پیچیدگی های آن؛ این نکته به وضوح پدیدار می گردد که کلام معصومین علیهم السلام، علم محض است، و درسی است توحیدی از محسوسات جهان و مأنوسات بشر، برای انسان هایی که خواستار کمال و ترقّی می باشند. و از این علم به محسوسات جهان، و درک وجود بهترین نظام در آن، آشنایی به آستان ربوبیت حاصل می شود.


منابع:
- نهج البلاغة، خطبه 224، خطبه 192
- شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحدید: ج 9 و ج 10
- جلودی، مشارق أنوار الیقین
- طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان ، ج 19

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.