تبیان، دستیار زندگی
ایران در آبان 1293، در زمان سلطنت احمدشاه و از سوی میرزا حسن مستوفی الممالک، بیطرفی خود را در جنگ جهانی اول، رسماً اعلام کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوغاتِ فرنگ!

ایران در آبان 1293، در زمان سلطنت احمدشاه و از سوی میرزا حسن مستوفی الممالک، بیطرفی خود را در جنگ جهانی اول، رسماً اعلام کرد.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
سوغاتِ فرنگ!

102 سال از اعلام بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول گذشت

ایران در 9 آبان 1293، در زمان سلطنت احمدشاه و از سوی میرزا حسن مستوفی الممالک، بیطرفی خود را در جنگ جهانی اول، رسماً اعلام کرد؛ نبردی که در اوت 1914 آغاز و تا نوامبر 1918 ادامه داشت. نکته حائز اهمیت این است که ما در جنگ جهانی دوم هم در 9 شهریور 1318 بیطرفی خود را اعلام کردیم اما مکتوم نیست که حکومتِ آن روز، همسو با سیاست های آلمانِ نازی گام برمی داشت و تعداد چشمگیری مستشاران صنعتی و اقتصادی آلمان در ایران حضور داشتند، اما در جنگ نخست جهانی، ایران واقعاً یک کشور بیطرف بود و هیچ سند رسمی و غیررسمی دال بر حمایت ایران اعم از سیاسی، اقتصادی و نظامی از دول متخاصم وجود ندارد. به این ترتیب، مستوفی الممالک که در میان سیاستمداران آن روزگار، بالنسبه باتجربه و باتدبیرتر بود، بهترین تصمیم را در دستگاه دیپلماسی اتخاذ کرد. با این حال، خاک ایران از شمال، جنوب و غرب به تصرف درآمد و در نتیجه، ضررها و آسیب هایی را متوجه ما کرد.

قرارداد 1907

این نقض بیطرفی را می توان به نوعی، در ادامه قرارداد 1907 دانست؛ معاهده ای که مانند تبت و افغانستان، درباره ایران هم میان روسیه و انگلیس به امضا رسید تا ایران منقسم به سه منطقه شمال (در اختیار روسیه)، جنوب (در اختیار انگلیس) و مرکز (بیطرف) شود که به نحوی زمینه ساز این تجاوز شد و نفتِ ارزان و در دسترسِ ایران در اختیار ماشین جنگی آنان قرار گرفت. تأسف بارتر آنکه یک سال بعد، قرارداد تازه 1915 امضا شد که این بار حتی منطقه بیطرف هم نادیده گرفته شد.

همه این اتفاقات زمانی به وقوع پیوست که حکومت مرکزی ایران، در نهایت ضعف و فترت بود. شاه، فردی سست عنصر و در پی امیال شخصی اش بود و دولت حاکم، قدرت نفوذ قابل توجهی نداشت. جالب آنکه در این شرایطِ بغرنج، چند هزار ایرانی، خفیه نویس انگلیسی ها بودند.

فارغ از این، ایران در این بازه تاریخی به دنبال کاهش نزولات آسمانی، بیماری های واگیردار انسانی و حیوانی مانند وبا و طاعون، سرمازدگی و آفت زدگی محصولات کشاورزی، قحطی ویران کننده ای را تجربه کرد که کمتر سابقه داشته است. بیماری وبا که از دوره ناصرالدین شاه در کشور شیوع یافته و کمابیش ریشه کن هم نشده بود، تشدید شد و البته بیماری هایی از قبیل آنفلوانزای اسپانیایی نیز وارد ایران شد و میراثی از آنان برای ایرانیان باقی ماند.
از دیگر تبعات جنگ، مبدل شدن شهرها و دهستان های این سرزمین به میدان نبرد نیروهای متخاصم بود تا جایی که پس از این دوران، ایران بیشتر به زمین سوخته ای می مانست. حتی قوای متفق نه تنها برای تأمین آذوقه نیروهای اشغالگر خود، که گندمِ ایران را برای نیروهای حاضر خود در عراق هم به تاراج بردند.
تعداد مرگ و میر این سال ها را نمی توان با رقمی دقیق مشخص کرد اما از یک تا 12 میلیون نفر را تخمین زده اند. در اسناد آمده است که روزانه 150 تا 200 جنازه از گوشه و کنار پایتخت جمع آوری می شد و در اصفهان، همدان، تبریز، شرق و غرب ایران، وضعیتی تقریباً به همین گونه بود.فراتر از مضرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ این تعدی و تجاوز، به لحاظ روانی هم مردم ما از سوی بیگانگان روسی، انگلیسی و عثمانی تحقیر شدند.


منبع: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی