تبیان، دستیار زندگی

آیا «رجال» همان «نساء» است؟

سیاست های کلی انتخابات ابلاغی مقام معظم رهبری، تعریف و اعلام معیار و شرایط لازم برای تشخیص «رجال سیاسی مذهبی» و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری را به عهده شورای محترم نگهبان گذاشته است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسین انواری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رجال،رهبر انقلاب،قانون،سیاست های کلی انتخابات،انتخابات،شورای نگهبان،رجال سیاسی،حسین انوری،انتخابات

در ماده 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که رئیس جمهور باید از میان «رجال» مذهبی و سیاسی که واجد شرایطی باشد انتخاب گردد.
سیاست های کلی انتخابات ابلاغی مقام معظم رهبری، تعریف و اعلام معیار و شرایط لازم برای تشخیص «رجال سیاسی مذهبی» و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری را به عهده شورای محترم نگهبان گذاشته است.
یکی از موضوعات بحث انگیز، در تفسیر مفهوم «رجل» قانون اساسی و سیاست های کلی انتخابات است که حکایت از اختلاف دیدگاه ها و نظرات صاحب نظران دارد و چالش هایی را در سطح جامعه حاصل نموده است.
- برخی «رجل» را اعم از زن و مرد می دانند و استدلالاتی دارند.
- برخی دیگر معتقدند همان گونه که زنان می توانند نماینده شوند، حق رئیس جمهور شدن هم دارند.
- عده ای حضور زنان را در عرصه سیاسی و اجتماعی مجوزی برای رئیس جمهور شدن می دانند.

کسانی که با مبانی اسلام از لحاظ شناختی فاصله دارند، تصدی امور اجرایی زنان برایشان خیلی مهم جلوه می کند و به عنوان یک نقد سیاسی یا علمی، یا اعتراض و معارضه، به شدّت پیگیر آنند.

- برخی اطلاق «رجل» را منحصر به مردان می دانند.
- گروهی می گویند: گنجاندن کلمه «رجل» در متن قانون اساسی مصلحتی و عام بوده و مسئله جنسیت مطرح نبوده است.
- عده ای بر این باورند که اگر حق انتخاب رئیس جمهور شدن از زنان گرفته شود باعث می گردد نیمی از جمعیت کشور از این پست مهم اجرایی محروم شوند.
- برخی می گویند نامزد شدن برای پست ریاست جمهوری برای زنان ممنوعیتی ندارد، اما به علت نداشتن شرایط دیگر نمی توانند رئیس جمهوری گردند.
به نظر نگارنده در این رابطه چند نکته قابل ذکر است:
اول) خلقت انسان- زن و مرد- هر دو از یک گوهر و نفس واحده اند و هیچ امتیازی بین آنها از لحاظ گوهر وجودی نیست و تمام زن ها از لحاظ حقیقت از سنخ گوهر مردان اند و مردان نیز این گونه اند هیچ یک از اوصاف ارزشی و ضد ارزشی، نه رجال اند و نه نساء، دعوت پیامبر گرامی اسلامی (صلی الله علیه واله وسلم) شامل همه زنان و مردان و عام است و هیچ اختصاصی بین زن و مرد نیست.
«رجال» و «نساء» دو رکن نظام هستی اند با تفاوت َهایی که در نظام خلقت بین آن ها وجود دارد که آن هم نشانه برتری و فضیلت نیست. «مرد» قیم «زن» نیست و زن هم در تحت قیومیت «مرد» نیست. مردسالاری در اسلام مردود است.
نظام خلقت، نظام احسن است و اگر تفاوت هایی بین انسان ها مشاهده می شود به حساب هندسه نظام که جز خیر محض نیست باید گذاشته شود، بدین معنا که اگر با توجه به اصول کلی اسلام تفاوت ها نگریسته شود، بین «رجال» و «نساء» امتیازی وجود ندارد.
تفاوت های زن و مرد در نحوه ارائه اندیشه و تفکر صحیح ظهور می نماید.
همه زن ها بمانند مردان می توانند در مسائل سیاسی و اجتماعی حضور یابند و هم دوش مردان در تلاش سازندگی و پیشرفت جامعه شرکت نمائید.
قوانین حیات بخش اسلام زن را از اسارت خارج کرد و از ذلت و مظلومیت دوران جاهلیت که بمانند حیوان و بدتر از آن را با وی عمل می کردند نجات داد. البته زن در دوران مدرنیته هم با شعار آزادی و به اسم تمدن از مقام انسانیت پایین کشید شده و تبدیل به شیئی فریبا و عروسکی گردیده است.
نگرش اسلام به زن و تنظیم حقوق او و اینکه حیثیت وی جنبه «حق الله» دارد نه «حق الناس»، هتک حرمت او برای احدی جایز نیست و همگان موظف به پاسداری از مقام زن اند. در صورت هتک ناموس و تجاوز به حیثیت زن، قابل تعقیب دستگاه قضایی است و نه رضایت خود زن و نه رضایت ولی او و همسر او قبول نیست.
دوم) زنان براساس زمینه خلقت آن ها از ویژگی هایی برخوردارند:
* تقدم زن در تشرف به تکلیف بدین معنا که زن زودتر از مرد لیاقت می یابد که مورد خطاب خداوند واقع شود بلوغ یک شرافت است.
* مقام والای زن، پایه گذار و منشاء قانون ارحام و صله رحم و محرمیت است و مُهره اصلی خانواده است.
* ایفای نقش مادری در ایجاد پیوند بین اعضاء خانواده به گونه ایست که هر عاملی و اقدامی این پیوند فطری و دینی را قطع یا کم رنگ کند از رحمت ویژه الهی محروم خواهد بود.
مهم ترین عاملی که بین افراد خانواده رأفت و گذشت و ایثار را زنده می کند تجلی روح مادر است.
* مرد بدون آفرینش زن سکینه و آرامش ندارد و گرایش اُنسی مرد به زن است که با وی انس گرفته و آرام می شود.
* نقش زن به عنوان مظهر جمال الهی در چهره انسان است نه به عنوان عامل دفع شهوت به صورت یک جنس ماده. اسلام زن را به صحنه آورده تا جامعه را مسخر عواطف زن کند نه مسخر غریزه زن.
* کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام): زن را ریحانه و گل معرفی می کند و نه قهرمان. زنان ریحانه اند و معطرند که به جامعه عاطفه می دهند و دست نامحرم و بیگانه نباید به این گل برسد و گرنه پژمرده می شود.
* روح عاطفه و احساس در زن غالب بر روح تعقل است و همه احوال و اعمال زن، مظهر و جلوه گاه انواع و اقسام عواطف و احساسات نغز و لطیف است و مرد به حسب شرایط خلقتش درست در نقطه مقابل این روحیه قرار دارد.

زنان مجاز به شرکت مستقیم در جهاد و قتال نیستند ولی می توانند در امر پشتیبانی جهاد مشارکت داشته باشند.

* حضرت امام خمینی (ره) زن را مربی جامعه می داند و مبدأ همه سعادت ها و شقاوت ها را از دامن زن می شناسد.
سوم) الگوی زن مسلمان، الگوی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که الگوی پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله وسلم) است باید باشد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) افتخار خاندان وحی است، زنی که فضایل او همطراز فضایل بی نهایت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) و خاندان عصمت و طهارت است. تمام ابعادی که برای زن و انسان متصور است، در فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوه کرده است. تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان در او متجلی است در واقع موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده و تمام خاصه های انبیاء در اوست. به تعبیر زیبای حضرت امام خمینی (ره) که فرمود:
«فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اگر مرد بود، نبی بود، زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود.»
فرزندان ذکور حضرت زهرا (سلام الله علیها) از امامان معصوم شیعیان اند که در دامان آن حضرت تربیت و رشد یافته اند، ولی حضرت زهرا (سلام الله علیها) خود «امام» نبود، با اینکه جبرئیل امین که روح اعطم است به خدمت ایشان می رسید و مراوده ای با حضرت داشت که این عنایت خداوندی غیر از طبقه اول از انبیاء عظام حتی امامان معصوم (علیه السلام) درباره کسی اینگونه وارد نشده است.
چهارم) براساس هدایت های نظام ارزشی اسلام زنان با توجه به امتیازات و ویژگی های خاص خود و مصالح نظام احسن خلقت در سه حوزه با محدودیت هایی مواجه اند. در این سه حوزه تعقلی زمام امور به دست مردان (رجال) سپرده شده که لازم است برای تباه نشدن، از محیط عاطفه و احساس جدا باشد.
1- زن در جامعه اسلامی مجاز نیست زمام حکومت و ولایت امر را بدست گیرد. ولایت دنباله همان امامت است که ولی مسلمین باید مرد باشد. هم چنان که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با همه آن عظمت «امام» نبود.
زن می تواند در کسب علم و تقوا در سطح اجتهاد برسد و مرجع تقلید تربیت کند ولی خودش نمی تواند مرجع تقلید شود الّا برای زنان. مرجعیت یک امانت است ولی فقاهت ملک انسان است. واگذاری امور اجرایی ویژه زنان به عهده زنان هم جایز است و هم اولی است.
طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پس از مقام معظم رهبری، رئیس جمهور عالی ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را به عهده دارد که قاعدتاً زنان نمی توانند به عنوان رئیس جمهور برگزیده گردند.
2- زنان مجاز نیستند به مسند قضاوت و حکم تکیه زنند.
زنان می توانند قاضی محکمه تربیت کنند و مقام مشاورت دادگاه را داشته باشند ولی نمی توانند قاضی محکمه باشند که سمتی اجرایی است.
3- زنان مجاز به شرکت مستقیم در جهاد و قتال نیستند ولی می توانند در امر پشتیبانی جهاد مشارکت داشته باشند.
در اموری که منع اسلامی وجود ندارد حضور و مشارکت زنان در همه سطوح بلامانع و در انتخاب اصلح برای هر امری ضروری است که در کنار مردان دیده شوند.
برای حضور زنان در کارهای مشورتی مانند نمایندگی مجلس شورای اسلامی، آموزشی و تربیتی، امور تحقیقاتی و عهده دار شدن مسئولیت کارهای اجرایی ویژه زنان مانند پزشکی راه باز است و بعضاً هم ضرورت دارد.
متأسفانه کسانی که با مبانی اسلام از لحاظ شناختی فاصله دارند، تصدی امور اجرایی زنان برایشان خیلی مهم جلوه می کند و به عنوان یک نقد سیاسی یا علمی، یا اعتراض و معارضه، به شدّت پیگیر آنند که چرا زن نمی تواند فلان کار اجرایی را به عهده داشته باشد.
این نکته قابل دقت است که امور و کارهای اجرایی یک امانت است که مایه فخر و مباهات نیست. آنچه برای زنان ضروری است و اولویت دارد ایفای وظایف اصلی است که برای آنها مشخص گردیده است.