تبیان، دستیار زندگی
حس بینایی انسان و جانوران نیز به فرایندهای فوتوشیمیایی مربوط است. نوری که بر شبکیه می تابد توسط مواد حساس به نور جذب می شود (رودوپسین یا ارغوان دید در استوانه ها و یودوپسین در مخروط ها). ..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عکاسی

عکاسی نیز بر فرایند فوتو شیمیایی مبتنی است.

عکاسی

در مطالب قبل با تاثیر نور بر ماده و فوتولیانی، انتقال استوکس آشنا شدید، حال در این مطلب با عکاسی و فرایند فوتوشیمیایی آشنا می شویم.
عکاسی در لغت به معنای روش عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته می‌شود. این هنر در اکثر زبان‌های جهان فتوگرافی خوانده می‌شود که ترکیبی از دو کلمهٔ یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است. بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است.

عکاسی نیز همچون دیگر هنرها و علوم، نیاز به ابزار و تجهیزات خاص خود دارد. برخی از ابزارها در ایجاد عکس نقش اساسی دارند و نبود آنها فرایند عکسبرداری را ناممکن می‌سازد و بعضی دیگر به عکاس کمک می‌کنند تا علاوه بر سرعت عمل و صرفه‌جویی در زمان، تصویر بهتری را نیز ثبت کند.

لایه حساس صفحه عکاسی از ژلاتینی با بلورهای برومید نقره که در آن توزیع شده اند ساخته می شود. مولکول های برومید نقره (AgBr ) با تاثیر نور طوری تجزیه می شوند که نقره فلزی به شکل ذرات ریزی در آن ته نشین می شوند.
البته در شرایط عادی مقدار نقره آزاد شده بر اثر نور آن قدر ناچیز است که سیاه شدن صفحه را نمی توان دید. به این دلیل، تصویر تشکیل شده در صفحه که هنوز نامرئی است تصویر نهان نامیده می شود.
بلورهای برومید نقره که به وسیله نور در آنها شروع به تجزیه می کنند نسبت به بعضی مواد شیمیایی به نام محلول های ظهور حساس می شوند.
با تاثیر دوای ظهور، بلور (باردار) AgBr تجزیه می شود و نقره به شکل گرد ریز تاریکی رسوب می کند. وقتی که صفحه در اتاق تاریک در چنین محلول ظهوری فرو برده می شود به زودی در نواحی نور دیده سیاه می شود و هر چه نورگیری در ناحیه ای از صفحه بیشتر باشد، سیاه شدن شدیدتر است. فرایند پردازش صفحه نور دیده به ثبوت معروف است.
با ثابت کردن صفحه، برومید نقره تجزیه نشده را در محلول هیپوسولفیت حل می کنیم و با شستن صفحه با آب تصویر ثابتی بر آن به دست می آید، یعنی صفحه دیگر به اثر نور حساسا نیست.
واضح است که صفحه در بر دارنده تصویر منفی است، یعنی نواحی نور گرفته که به قسمت های روشن نقش مورد عکسبرداری مربوطند تاریکند و بر عکس. با استفاده از این صفحه منفی در یک صفحه جدید یا کاغذ عکاسی که آن نیز دارای لایه ای حساس به نور است و روشن کردن کاغذ با صفحه منفی تصویر جدیدی به دست می آید که باید به ترتیب سابق ظاهر و ثابت شود. این تصویر مثبت است زیرا قسمت های روشن به ناحیه هایی از نقش مربوطند که به خوبی روشن شده اند.
عکاسی نقش بسیار مهمی در فرهنگ، علم و مهندسی داشته است زیرا این امکان را فراهم آورده است که تصاویر دقیقی از نقش ها و اجسام لحظه ای و با روشنایی ضعیف به دست آیند که دیدن جزئیات آنها با چشم غیر مسلح نا ممکن است.

عکاسی

نظریه فوتوشیمیایی دیدن
حس بینایی انسان و جانوران نیز به فرایندهای فوتوشیمیایی مربوط است. نوری که بر شبکیه می تابد توسط مواد حساس به نور جذب می شود (رودوپسین یا ارغوان دید در استوانه ها و یودوپسین در مخروط ها).
تا کنون ساز و کار تجزیه این مواد و تبدیل متعاقب آن روشن نشده است، ولی معلوم شده است که محصولات تجزیه باعث تحریک عصب نوری می شوند و در نتیجه آن تپهای الکتریکی از عصب به مغز می رود و احساس نور حاصل می شود. چون عصب نوری در تمام سطح شبکیه شاخه شاخه می شود، طبیعت تحریک توسط ناحیه هایی از شبکیه معین می شود که در آنجا تجزیه فوتوشیمیایی رخ می دهد. بنابراین از تحریک عصب نوری می توان به طبیعت تصویری شبکیه و در نتیجه به نقشی از فضای پیرامون که در این تصویر بازیاب یافته است پی برد.

بسته به نور گرفتگی ناحیه های مختلف شبکیه، یعنی به روشنایی یک جسم، مقدار ماده حساس به نور که در واحد زمان تجزیه شده است، و از این رو شدت احساس نور، تغییر می کند. ولی باید تاکید کرد که چشم می تواند تصاویر اجسام را به رغم اختلاف بسیار در روشنایی آنها به خوبی درک کند.

به علاوه معلوم شده است که چشم دو نوع عنصر حساس دارد: میله ها (استوانه ها) که بیشتر به نور حساسند و مخروط ها که به نور کمتر حساسند ولی می توانند رنگ ها را تمیز دهند. میله ها در تاریکی نقش عمده را ایفا می کنند (برای تابش ضعیف) و دید با نور کم را تامین می کنند.
در نور شدید ارغوان دید داخل میله ها به سرعت بی رنگ می شود و آنها قدرت تشخیص نور را از دست می دهند. در این حالت، فقط مخروط ها عمل می کنند، که حساسیت آنها به مراتب کمتر است و برای آنها شرایط جدید تابش کاملا قابل قبول است. سازش مدت زمانی برابر با (کور شدن) میله ها طول می کشد، که معمولا مساوی 2 تا 3 دقیقه است.
مدت زمان احساس دید
ماده تجزیه شده عصب نوری را برای زمان کوتاهی حدود 1/7 ثانیه تحریک می کند. بنابر این احساس دید در این مدت باقی می ماند، اگر چه خود تحریک ممکن است برای دوره کوتاه تری ادامه یابد. این توانایی چشم در نگهداری تاثیر به دست آمده در زمان در وسایل گوناگونی به کار می رود.

عکاسی

معروف ترین این ها دوربین فیلمبرداری است. بر پرده سینما یک دسته نماهایی که به تغییر محل جسم مربوط است به سرعت یکی بعد از دیگری تغییر می کند (با بسامد 24 نما در ثانیه). چشم تصویر قبلی را از لحظه ای که شروع می شود تا لحظه ای که نقش بعدی درک می شود حفظ می کند. درک مداوم تغییر محل جسم احساس حرکت نرمی را ایجاد می کند.
منبع: https://fa.wikipedia.org
مرکز یادگیری سایت تبیان، مرجان سلیمانیان