تبیان، دستیار زندگی
پادشاه بیمار برای جامعه ی آن روز های ایران بهتر بود ، پادشاهی که بیماری اش زبانه های قدرت و جاه طلبی اجدادش را خاموش کرد و اجازه داد ، دوران مشروطه آغاز شود و سلطنت هم شرطی شود و مشروط به قانون گردد...گویا این بیماری می خواست سلامتی را برای جامعه ی آن روز
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پادشاه بیمار یا دیوانه ای هوشیار؟

پادشاه بیمار برای جامعه ی آن روزهای ایران بهتر بود ، پادشاهی که بیماری اش زبانه های قدرت و جاه طلبی اجدادش را خاموش کرد و اجازه داد ، دوران مشروطه آغاز شود و سلطنت هم شرطی شود و مشروط به قانون گردد...گویا این بیماری می خواست سلامتی را برای جامعه ی آن روزها به دنبال بیاورد.

فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
پادشاه بیمار یا دیوانه ای هوشیار؟

سلطنت مشروطه به جای سلطنت مطلقه

مظفرالدین شاه نفر سومی بود که به عنوان ولیعهد انتخاب شده بود، دو نفر قبلی قبل از اینکه درکی از ولایت خود بکنند در همان کودکی از بین رفته بودند حالا قرعه به نام مظفرالدین شاه افتاده بود ، او هم کودکی رنجور ، ضعیف و زردرو بود . نه ساله بود که به ولیعهدی رسید و تا ٣٦ سال در آزمون های پادشاهی و سلطنت شرکت می کرد ، تا اینکه پیامی آمد که حاوی قتل پدر بود ، در کمتر از یک هفته خود را به تهران رساند و بر تخت سلطنت نشست . او در آغازکار حرف از عدالت و عدالت خانه می زد.... اما سفرهایش به فرنگ و واگذاری امتیاز های به شرق و غرب با حرف هایش یک سو نبود !

" او زمانی رشته فرمانروایی و مملکتداری را دست گرفت که مقدمات نهضت سیاسی و فکری روشنفکران و آزادیخواهان ایران طی می شد تا نخستین جریان نهضت انقلابی شکل بگیرد و سلطنت مطلقه را به سلطنت مشروطه مقید کند." (١)

سیاست های روس و انگلیس، اعطای امتیازات، استقراض از خارج، توقف روند تولید و صنعت در کشور، استبداد ناصرالدین شاه و سفرهای پیاپی او به فرنگ و... به همراه گزارشات متعددی که از نحوه مملکتداری دیار فرنگ به گوش ایرانیان می رسید، آنها را به فکر واداشت و بر آن داشت تا به دنبال قانون، دموکراسی و تجدد باشند.

مظفرالدین شاه مانند پدرش مشتاق سفر به اروپا بود و در روز 23 فروردین 1279 اولین سفر خود را به کشورهای اروپایی آغاز کرد. امین السلطان (اتابک اعظم)، که در 9 بهمن 1278 برای دومین بار با وعده تأمین مخارج سفر شاه، به مقام صدارت منصوب شده بود، قراردادی برای دریافت 23 میلیون و پانصد هزار روبل قرضه از روسیه امضا کرد و در ازاء آن عایدات گمرکات ایران را، که ممر اصلی درآمد خزانه بود، به وثیقه گذاشت. با دریافت این قرضه، مقدمات سفر مظفرالدین شاه به فرانسه فراهم شد.

سفرهای اروپایی و وام های کذایی

اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا هفت ماه به طول انجامید و در این مدت پنجمین پادشاه قاجار از کشورهای روسیه، اتریش، سوئیس، آلمان، بلژیک، فرانسه و در راه بازگشت از ترکیه (عثمانی) دیدن کرد. از وقایع مهم این سفر سوءقصد به جان مظفرالدین شاه در پاریس بود، که ضارب در کار خود توفیق نیافت و آسیبی به مظفرالدین شاه نرسید.

دو سال بعد، وی پس از دریافت وام جدیدی به مبلغ ده میلیون روبل از روسیه و اعطای امتیازات تازه ای در شمال ایران به روس ها، عازم اروپا شد. دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا که در 22 فروردین 1282 آغاز شد شش ماه به طول انجامید و در این مدت مظفرالدین شاه از اتریش، آلمان، بلژیک، فرانسه، انگلستان و ایتالیا بازدید کرد. مقصد نهایی مظفرالدین شاه در این سفر انگلستان بود.

مسافرت سوم شاه به اروپا روز 16 خرداد 1284 آغاز شد و 4 ماه به طول انجامید. این سفر نیز متعاقب دریافت یک وام 290 هزار لیره ای از بانک شاهی انگلیس عملی شد.

مظفرالدین شاه پس از بازگشت از سفر دوم خود، امین السلطان را برکنار کرد و پس از یک سال، که هیئتی 5 نفره مدیریت امور کشور را در دست داشت، دامادش عین الدوله را به عنوان صدراعظم منصوب کرد. عین الدوله برای تأمین هزینه ی سفر سوم شاه، مسیو نوز بلژیکی، مدیر امور گمرکات ایران را مأمور افزایش درآمد گمرک کرد. افزایش تعرفه ی گمرکی به تحصن تجار تهران در حرم عبدالعظیم انجامید. پس از بازگشت شاه، حوادث دیگری چون به چوب بستن تجار قند توسط عین الدوله، به تحصن بزرگ تری در حرم عبدالعظیم در 23 آذر 1284 با درخواست تأسیس عدالتخانه منجر شد. با قول شاه تحصن پایان یافت اما تعلل در برپایی عدالتخانه موجب تحصن علمای تهران در قم و افزایش خواسته ها به عزل عین الدوله و برپایی دارالشورا شد. شاه نهایتاً عین الدوله را عزل و مشیرالدوله را صدراعظم کرد. او یک سال پس از پایان سفر سوم خود، در روز 13 مرداد 1285 در بستر بیماری فرمان مشروطیت را که متضمن ترتیبات تشکیل مجلس بود امضا کرد و روز 14 مهر ماه همین سال اولین دوره ی مجلس شورای ملی در حضور شاه افتتاح شد. مظفرالدین شاه نخستین قانون اساسی ایران را که در دوره ی اول مجلس تنظیم شده بود، روز 8 دی 1285 امضا کرد و 4 روز بعد در 12 دی 1285 درگذشت.(٢)

مظفرالدین شاه هم وام های کلان گرفت ، نان مردم را گرفت و به جای آن برایشان از فرنگ گرسنگی آورد . نام ایران را برد و ویرانگی خرید اما این بار بختی که با ایرانیان یار بود در این بود که حاکمشان بیمار بود و کمتر می توانست همه چیز را به تاراج ببرد.

پدر و پسر هر دو کاغذی حاوی سطرهای سیاه را امضا کردند. آن یک فرمان قتلی را و این دگر فرمان مشروطه. آن یک در اوج لذت شهوانی، حکم به پایان حیات امیرکبیر داد و این یک در اوج بیماری و ضعف جسمانی فرمانی را به امضا رساند که مشروطه از آن زاده شد. آن یک، مرگ را و این یک، تولد را برای تاریخ ایران رقم زدند. مرگ اندوهبار یک قهرمان که اگر حکم مرگش امضا نمی شد، چه بسا تاریخ ایران در شاهراه مشروطه با بودنش راهی دگر می گرفت و مشروطه ای که باید در فرصت یک رنجوری نطفه اش بسته می شد و از تن فرسودگی پادشاه جان می گرفت، سرانجامی دگر می یافت.

دلی «مملو از رغبت و محبت» به دلی مملو از «نفرت و سردی» گرایید تا آنجا که به هیچ چیز جز قتل و ستردن جان امیر رضا نمی داد چراکه دریافته بود امیرکبیر بر آن است تا بنای سلطنتش را ویران کند اما نمی دانست که ولیعهدی که پس از خود برمی گزیند، نه تنها سلطنت او که سلطنت 100ساله قاجار را درهم می ریزد تا قانون اساسی بیاورد و سلطنت را مشروط به قانون کند. (٣)


پی نوشت:
(١) سایت تاریخ ایرانی
(٢) سایت مطالعات و پژوهش های سیاسی
(٣) روزنامه ی شرق