زبان و ادبیات فارسی را چطور بخوانیم؟ (1)
در این مقاله توضیحات لازم درباره درس زبان و ادبیات فارسی و شیوه مطالعه و یادگیری این درس، از نگاه رتبههای برتر آزمونهای سراسری، ارائه شده است.امید است دانش آموزان عزیز با مطالعه این مطالب ، به نکات مهمی دست یابند.
زبان و ادبیات فارسی، به عنوان درسی که در میان دروس عمومی آزمون سراسری، بیشترین ضریب را دارد، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
تنوع سؤالهای این درس و گستردگی مطالب آن، باعث شده است که اکثر داوطلبان نتوانند در این درس، درصد خوبی را به دست بیاورند. با توجه به اینکه درس زبان و ادبیات فارسی برای هر پنج گروه آزمایشی آزمون سراسری اهمیت دارد، تلاش کردهایم که از زبان داوطلبان گروه های مختلف که در این درس درصد خوبی کسب کردهاند، نحوۀ مطالعۀ زبان و ادبیات فارسی و آمادگی برای آزمون آن را بیان کنیم؛ البته شاید شما از شیوۀ دیگری بهره ببرید و موفق نیز بشوید؛ یا شما اصلاً با درس مورد نظر مشکلی نداشته باشید که در این صورت، مشخص است که نباید نحوۀ مطالعۀ خود را تغییر دهید؛ یا شاید شیوۀ مطالعۀ دارندة یک رتبۀ برتر، با توجه به مهارت و سطح آمادگی شما، نتواند پاسخگوی نیاز شما باشد.
محمد امین روان بخش
رتبۀ 2 گروه آزمایشی علوم تجربی آزمون سراسری 95، زبان و ادبیات فارسی 100 درصد:
زبان و ادبیات فارسی را موضوعی میخواندم؛ یعنی درسها را میخواندم و بعد لغات و کلمات هر درس را وارد دفترچه یادداشت میکردم و مفهوم بیتها و جملات را مشخص میکردم و در نهایت تست قرابت میزدم. برای زبان فارسی نیز اصل برایم کتاب درسی بود؛ تا جایی که همۀ مثال های کتاب درسی را دقیق میخواندم.
در کل زبان و ادبیات فارسی را زیاد دوره کردم، برای مثال بعد از عید شاید لغات را 10 بار و تاریخ زبان و ادبیات فارسی را 5 یا 6 بار دوره کردم.
الهام حبیب زاده
رتبه 4 گروه آزمایشی علوم انسانی آزمون سراسری 93، زبان و ادبیات فارسی7/90 درصد:
زبان و ادبیات فارسی عمومی را موضوعی میخواندم؛ یعنی مباحث این درس را به چهار قسمت املا و لغت و تاریخ زبان و ادبیات فارسی، قرابت معنایی، آرایههای ادبی و زبان فارسی تقسیم کرده بودم و روی هر چهار مبحث کار میکردم. برای لغت به واژگان انتهای کتاب مراجعه میکردم و همه معانی یک واژه را حفظ میکردم. برای املا بیشتر تست میزدم و معتقدم که اگر کسی 30 یا 40 تست در زمینه املا بزند، کم کم دستش میآید که روی چه لغاتی باید تمرکز کند و با تست زدن به مهارت لازم میرسد. تاریخ زبان و ادبیات فارسی و در آمدها و اعلام را هم هر بار برای آزمونهای آزمایشی سنجش مرور میکردم.
زبان و ادبیات فارسی را در تابستان منتهی به سال چهارم خواندم و هر هفته روی یک مبحث کار کردم. در طی سال تحصیلی نیز فقط تست میزدم. برای آرایهها خیلی تست حل کردم؛ حتی اردیبهشت ماه، که فقط یک ماه به آزمون سراسری مانده بود، حس کردم که در آرایهها ضعیف هستم و برای مدت دو هفته، هر روز 30 تست مربوط به آرایهها را زدم. در قرابت معنایی هم با تست زدن قوی شدم.
مبحث زبان فارسی در کل برای همه مشکل است؛ بخصوص سؤالهایی که نیاز به شمردن دارد؛ برای همین، در آزمونهای آزمایشی، این تستها را در صورتی که وقت میکردم پاسخ میدادم؛ البته در همین سؤالها نیز با تمرین و تست زدن میشود سرعت پیدا کرد و احتمال خطا را هم کاهش داد.
علی ولایی
رتبۀ 1 گروه آزمایشی علوم انسانی آزمون سراسری 93، زبان و ادبیات فارسی 7/78 درصد:
در مبحث آرایهها و قرابت معنایی، از همان سال سوم مشکل داشتم؛ برای همین از تابستان سال پیشدانشگاهی کتاب تست گرفتم و به طور منظم هفتهای حدوداً 20 تست میزدم. در ابتدا برایم پاسخگویی به تستها مشکل بود، اما با تمرین بسیار، تعداد غلط هایم کمتر شد.
مبحث زبان فارسی در کل برای همه مشکل است؛ بخصوص سؤالهایی که نیاز به شمردن دارد؛ برای همین، در آزمونهای آزمایشی، این تستها را در صورتی که وقت میکردم پاسخ میدادم؛ البته در همین سؤالها نیز با تمرین و تست زدن میشود سرعت پیدا کرد و احتمال خطا را هم کاهش داد.
در مبحث املا خیلی مشکل نداشتم، اما در قسمت لغات، ابتدا نکات ریزی که طراحان سؤال در نظر میگرفتند، برایم مشکل آفرین بود، اما تا پایان سال تحصیلی، به مرور در این بخش هم تسلط پیدا کردم.
امیرمسعود ندافی
رتبه 15 گروه آزمایشی علوم تجربی آزمون سراسری93، زبان و ادبیات فارسی 96 درصد :
من در درس زبان و ادبیات فارسی ضعیف بودم. از سال سوم بود که به عیب خودم پیبردم؛ اما نمیتوانستم آن را رفع کنم. ابتدا میخواستم آن را مانند درس ریاضی مفهومی بخوانم و با فرمولبندی، سؤالات را حل کنم؛ اما درصدهای زبان و ادبیات فارسیام 60 تا 70 درصد بود. بعد از عید سعی کردم که از نقاط قوت خود استفاده کنم و از روشهای آن در درس زبان و ادبیات فارسی استفاده کنم .نقطه قوت پایدار من درس زمینشناسی بود. این درس را با توجه به سؤالات آزمون سراسری میخواندم؛ یعنی آن سؤالات را سر لوحه مطالعه خود قرار میدادم و از نکتههای آنها برای حل سایر سؤالات استفاده میکردم.
بنابراین، در دوران جمعبندی، سؤالات آزمون سراسری را در درس زبان و ادبیات فارسی، بسیار خوب تحلیل کردم. شاید برای هر سؤال 20 دقیقه وقت گذاشتم و سعی کردم که نگاهم را به سؤال با نگاه طراح همسو کنم و در آزمون سراسری توانستم زبان و ادبیات فارسی را 96 درصد بزنم که خود این موضوع، از مهمترین عوامل کسب رتبه خوب از سوی من بود.
رتبۀ 2 گروه آزمایشی علوم انسانی آزمون سراسری 92، زبان و ادبیات فارسی عمومی 7/86 درصد:
سؤالهای زبان و ادبیات فارسی آزمون سراسری چندان بر اساس کتاب نیست؛ بلکه از مباحث مختلفی سؤال میدهند که باید هر مبحث را به صورت مجزا مطالعه کرد و بر آن مسلط شد؛ برای مثال، در مبحث املا، آرایههای ادبی یا قرابت معنایی، باید تست زیاد زد و با تست زدن میتوان روی این مباحث مسلط شد. در زبان و ادبیات فارسی، داشتن یک جزوه خوب به نظر من ضروری است تا در درجه اول مطالب را بخوبی فهمید. لغت را هم باید خیلی دوره کرد. خود من، بخش لغات و اعلام انتهای کتابهای زبان و ادبیات فارسیام را کنده بودم و بیشتر اوقات در دستم بود و آن را مرور میکردم.
سید شایان پور میر بابایی
رتبۀ 1 گروه آزمایشی علوم تجربی آزمون سراسری 93، زبان و ادبیات فارسی 4/89 درصد:
یکی از مشکلترین دروس آزمون سراسری برای من، زبان و ادبیات فارسی بود. در این زمینه، با مشاورمان صحبت کردم و سعی کردم که برای این درس در طول هفته خیلی وقت بگذارم؛ یعنی هم خیلی زیاد میخواندم و هم زیاد تست میزدم و نحوۀ مطالعهام نیز هم به صورت درس به درس بود و هم به طور موضوعی میخواندم؛ بویژه مباحث زبان و ادبیات فارسی و آرایهها را به صورت موضوعی مطالعه میکردم، اما مهمترین نکته این بود که برنامه منظمی برای تست زدن داشتم و هر روز یا یک روز در میان، در مباحث متفاوت این درس، مثل قرابت معنایی، آرایهها، زبان و ادبیات فارسی و ... 5 تا 10 تا تست میزدم.
پوریا یاراحمدی
رتبه 3 گروه آزمایشی علوم تجربی آزمون سراسری 92، زبان و ادبیات فارسی 4/73 درصد:
برای قرابت معنایی خیلی تست میزدم. لغات انتهای کتابهای فارسی و تاریخ زبان و ادبیات فارسی را هم بارها مطالعه کردم؛ برای مثال، تاریخ زبان و ادبیات فارسی را حداقل 20 بار مرور کردم. اوایل در زمینه آرایهها ضعف داشتم، اما بعد تستهای آرایههای آزمونهای سراسری را که حدود 300 تست میشد، با دقت حل کردم و انجام این کار به پیشرفتم کمک کرد. در کل، وقت زیادی برای زبان و ادبیات فارسی گذاشتم و خیلی تست زدم.
پویان مینایی
رتبۀ 4 گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی آزمون سراسری 92،زبان و ادبیات فارسی 4/89 درصد:
با زبان و ادبیات فارسی کمی مشکل داشتم، اما فکر میکنم که همه با زبان و ادبیات فارسی مشکل دارند؛ چون برای هر مبحث آن، که برای مثال سه تا سؤال از آن طرح میشود، باید به اندازه یک درس وقت گذاشت؛ برای همین، من روزانه یک تا یک و نیم ساعت زبان و ادبیات فارسی میخواندم.
زبان و ادبیات فارسی را هم به صورت مبحثی مطالعه میکردم و هم به طور درس به درس؛ یعنی، علاوه بر اینکه هر درس کتاب زبان و ادبیات فارسیام را یک به یک مطالعه میکردم، برای مباحث مختلف نیز جداگانه وقت میگذاشتم؛ برای مثال، اول سال تحصیلی طی 4 یا 5 روز تمام واژگان انتهای کتابهای زبان و ادبیات فارسی را حفظ کردم؛ حتی وقتی کتاب زبان و ادبیات فارسی سال چهارم دستم رسید، اولین کاری که کردم این بود که واژگان آن را جداگانه حفظ کردم و هر ماه نیزیک بار واژگانی را که حفظ کرده بودم، مرور میکردم؛ برای همین، نزدیک آزمون سراسری، کاملاً به معنای واژگان مسلط بودم. برای قرابت معنایی هم، علاوه بر کتابهای کمک آموزشی موجود، سعی کردم تا شعر خوانیام را تقویت کنم و برای رسیدن به این توانایی، بسیاری از غزلیات حافظ و سعدی را خواندم.
زبان و ادبیات فارسی را خیلی کار کردم؛ برای مثال، تمامی واژگان، ترکیبهای وصفی و اضافی و وابستههای پسین و پیشین چهار درس از درسهای متن کتاب زبان و ادبیات فارسی سال چهارم را، که به نظرم مهم بود، پیدا کردم. این تمرینهای متعدد سبب شد که در تست زبان و ادبیات فارسی مهارت پیدا کنم و حتی در زمانی کمتر از زمان استاندارد پاسخگویی به تست زبان و ادبیات فارسی، به سؤالهای این مبحث پاسخ بدهم. برای املا نیز، علاوه بر حل تستهای متعدد، شش یا هفت بار املاهای زبان فارسی را مطالعه کردم.