تبیان، دستیار زندگی
صورتش را دوست نداشت، روزی هزار بار خودش را در آیینه نگاه می کرد، به ابروانش دست می کشید، دماغش را سر بالا می کرد، لبهایش را فشار می داد تا غنچه ای شوند، گونه هایش را می مالید تا کمی سرخ شوند، اما بازهم وقتی در آیینه نگاه می کرد، آه می کشید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زینب عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صورتش را دوست نداشت


صورتش را دوست نداشت، روزی هزار بار خودش را در آیینه نگاه می کرد، به ابروانش دست می کشید، دماغش را سر بالا می کرد، لبهایش را فشار می داد تا غنچه ای شوند، گونه هایش را می مالید تا کمی سرخ شوند، اما بازهم وقتی در آیینه نگاه می کرد، آه می کشید.

تولید: زینب عشقی-بخش زیبایی تبیان

صورتش را دوست نداشت


کارش شده بود نگاه کردن به صورت های مردم و مقایسه ی انها با خودش، هر کس از کنارش رد می شد، گرفتار نگاه تیز بین و موشکافانه ای دخترک می گشت، فلانی دماغش خوب بود ولی لب هاش فرم نداشت، اون یکی ابروهاش تاتو بود و لب هاشم تزریقی و...
از دیدن تلویزیون فقط بررسی صورت بازیگر ها را دوست داشت که چه کسی عمل کرده و چه کسی تزریق، آنقدر این نکات زیبایی را در مجلات و روزنامه ها خوانده بود و به کار می بست که صدای همه را در می اورد، نوجوان بود و جوش های غرور جوانی روی پیشانیش نقش بسته بودند و از دیدن دماغش که نشانه های بلوغ را در خود داشت، ساعت ها گریه می کرد.
شب ها خواب جراحی بینی می دید و فکر و ذکرش برطرف کردن ایرادهای صورتی بود که از نگاه دیگران هیچ عیبی نداشت، صورتش ساده و معصوم بود، مانند همه ی دخترکان دبیرستانی این دیار، بدون هیچ آلایشی.
تازه در کلاس دوم دبیرستان درس می خواند و کمی برای این حرفها زود بود، یادش نمی آمد از کی درگیر این حرفها شده بود و درس و مدرسه در درجه ی دوم اولویت قرار داشت.
نصیحت ها و گوشزد ها و گاه و بیگاه دعواهای پدر و مادرش هم راه به جایی نداشت، حتی یکی دوبار هم یواشکی به پزشکان زیبایی مراجعه کرده بود که سن کم او را بهانه آورده بودند.

اگر همه ی بانوان دنیا، طبق استاندارد های زیبایی باشند چه می شود؟


کم کم داشت ویروس زیبایی را در مدرسه و بین همشاگردی هایش پخش می کرد که با مشورت اولیای مدرسه برای جلسات مشاوره معرفی شد.
مشاور پس از خوش و بش با دخترک به او قول داد در صورت پاسخگویی به سوالات مشاور، رضایت پدر و مادر دخترک را برای عمل های جراحی زیبایی بگیرد و دخترک با ذوق و شوق قبول کرد.
سوال اول این بود: به نظر تو اگر همه ی بانوان دنیا، طبق استاندارد های زیبایی باشند چه می شود؟ از مدل چشم و ابرو و لب و صورت گرفته تا قد و هیکل، همه دقیقا مطابق با استانداردهای زیبایی دنیا باشد، آن وقت دنیا چگونه خواهد بود؟
و سوال دوم این که چرا صورت های انسان ها با هم متفاوت است؟ یا بهتر بگویم، چرا خدا انسان ها را با صورت های متفاوت آفریده است؟
و سوال سوم این که عمل های جراحی زیبایی برای چه به وجود آمده اند؟
دخترک انگار که تازه متوجه داستان شده باشد سر به زیر افکند، مشاور ادامه داد: اگر همه ی زنان و مردان دنیا بخواهند مانند هم شود که دنیا تبدیل به کارخانه ی مجسمه سازی می شود!
عمل های جراحی زیبایی در ابتدا برای کسانی بود که در حادثه ای مانند تصادف و یا آتش سوزی، زیبایی خود را از دست داده اند، و یا مشکلات تنفسی و حادی دارند که ادامه ی زندگی را برایشان سخت کرده است.
خدای بزرگ و مهربان هر کس را به یک صورتی افرید و خودش در کتاب آسمانی ما، قران گفته است:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم(سوره تین، آیه 4)
که ما انسان را در نیکوترین صورت بیافریدیم.
این که من این صورت و قیافه را دارم و تو صورتت جور دیگری است شاید سلیقه ی خدا باشد، پس چرا ما با اذیت کردن خود و دیگران، سلیقه ی خدا را زیرسوال ببریم.
مسلما همه ی آدم ها زیبایی هایی در صورت دارند، یکی چشمان زیبا، دیگری بینی زیبا و مسلما هر کس ایرادی هم در صورتش دارد که مطابق با استانداردهای زیبایی دنیا نیست. اما باید صورت خود را دوست داشته باشیم چرا که خدا ما را بدین گونه آفریده است و هر ناشکری و گله و ناراحتی در این مورد، شاید توهین به خواست و رضای خدا باشد.
مشاور در ادامه از مادر دخترک خواست که برای درمان جوش های صورتش به یک پزشک متخصص پوست مراجعه کند و جلسات مشاوره را ادامه دهد.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.