ازدواج های مجازی یا ازدواج های قلابی؟؟
ما ایرانی ها در تاریخ خود ثابت کرده ایم که اصلی به نام خانواده، همواره برای ما مهم و با ارزش بوده، ارزشی که این روزها گویا به کم رنگی روی آورده و جوانان به آن ها کمتر بها داده اند، این روزها جوان ها تاحدودی به خانواده که نهاد آن را والدین تشکیل می دهند، بی مهری می کنند و این بی مهری ها بیشتر در شیوه انتخاب همسر رخ می نماید.
با خود گفتم حالا که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی یه دهکده شده ؛ پس دیگر دغدغه " فرهنگ بسته " را ندارم که در ارتباط یا شناسایی دختر دلخواهم جهت ازدواج مشکل داشته باشم. دیگر دامنه گزینشم به چند دختر آشنای همسایه، محل کار و تحصیل و فامیل محدود نیست. می توانم از طریق فضای مجازی و اینترنت و شبکه های اجتماعی از میان این همه دختر برومند، باسواد و های کلاس ؛ دختر مناسب و مطلوبم را بیابم و با او ازدواج کنم.
کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم تا از میان هزاران دختر برومند ، با سواد و با فرهنگ؛ که آنها هم، مثل من به اینترنت متصل هستند و دور برشان پر از شبکه های اجتماعی است؛ دست به گزینش بزنم و فهیم ترین همسر عالم را برای خودم انتخاب کنم. با آی دی خودم تو تمام شبکه های مجازی مثل تلگرام ، واتس اپ و...وارد شدم تا شریک زندگی و همدمم را پیدا کنم...
یادتان می آید ؛ قبلترها اینطور نبود. در بیشتر مواقع، مادر داماد، عروس را میپسندید. گاهی حتی پسر تا بعد از عقد، دختر را نمیدید. این وسط ، واسطههایی بودند که با شناخت عمیقی که از دو خانواده و پسر و دختر داشتند، این ازدواجها را جوش میدادند و فرصتهایی را برای پسر و دختر ایجاد میکردند. اما شکل ازدواجها این روزها به دلیل تغییرات اساسی که تکنولوژی در سبک زندگی ایجاد کرده، تغییراتی کرده است.
اگر کمی به این دردل ها توجه و تامل کنیم، خواهیم دید که در دل تمام این گلایه ها ساده و عامیانه یک اصل و ارزش نهفته است، والدین پیر و سالخورده ما در میان ادبیات ساده خود، می خواهند یک نکته را که شاید فراموش شده، به ما یادآوری کنند و آن خانواده است.
شاید این صحبت و درددل را بارها و بارها شنیده باشیم، گلایه هایی که به عناوین مختلف از زبان هر یک از والدین ما به اندازه ای تکرار شده که دیگر آن ها را نمی شنویم، اینکه، زمانه عوض شده ، جوان ها طور دیگری فکر و عمل می کنند، یک زمانی والدین، جایگاه خاصی داشتند و بدون اجازه آن ها حق آب خوردن نداشتیم، یک زمانی جلوی بزرگترها پاهایمان را دراز نمی کردیم و هزاران گلایه دیگر.
اگر کمی به این دردل ها توجه و تامل کنیم، خواهیم دید که در دل تمام این گلایه ها ساده و عامیانه یک اصل و ارزش نهفته است، والدین پیر و سالخورده ما در میان ادبیات ساده خود، می خواهند یک نکته را که شاید فراموش شده، به ما یادآوری کنند و آن خانواده است.
ما ایرانی ها در تاریخ خود ثابت کرده ایم که این اصل همواره برای ما مهم و ارزشمند بوده، ارزشی که این روزها گویا به کم رنگی روی آورده و جوانان به آن بهای کمتری میدهند، این روزها جوان ها تاحدودی به خانواده که نهاد آن را والدین تشکیل می دهند، بی مهری می کنند و این بی مهری ها بیشتر در شیوه انتخاب همسر رخ می نماید.
ازدواج های مجازی با سقف کاغذی
اگر یک روزی جایگاه والدین درراس شکل گیری زندگی دو جوان قرار داشت، گویا اکنون این جایگاه، به حاشیه رانده شده و جای آن ها را فضای مجازی گرفته است، آری از ازدواج های مجازی با سقف کاغذی سخن می گویم، ازدواج هایی که دوامی چند ساله ، چند ماه و حتی چند هفته ای داشته اند.
اگر قدیمی ها یا والدین ما نکته ای را مدام یادآور می شوند هر چند با ادبیاتی ساده، از سر تجربه و پختگی بوده ، تجربه ای که اکنون دیگر دیده و شنیده نمی شود.
کم نیستند آشنایی ها و در نهایت ازدواج هایی که از فضای مجازی آغاز شده و به نتیجه ای نافرجام ختم شده است.
مثال ها در این رابطه بسیار است ، مثل داستان عاشقی پسری در فضای مجازی با دختری که هیچ شناختی از او نداشت و به رغم مخالفت های والدینش، به تنهایی به خواستگاری دختر رفت و در نهایت متوجه شد که این دختر با افراد دیگری در فضای مجازی ارتباطات پنهانی دارد. دست آخر پسر 26 ساله با حمایت های والدینش دختر را طلاق داد و این شکست را تاب نیاورد و خودش را حلق آویز کرد و داغ جوانی اش را بر دل والدین پیرش گذاشت.
یا داستان دختری که با ساده لوحی با فردی در فضای مجازی آشنا شد و رویای ازدواج با غریبه، او را از خانه فراری داد و در دام اعتیاد اسیر شد و دیگر نه راه پیش داشت و نه راه پس.
یا ماجرای دختری ۲۰ ساله که فرزند تاجری ثروتمند ساکن یکی از استان های کشور بود که از طریق شبکه اجتماعی واتس آپ، فریب مردی را خورده بود که جز پشیمانی برایش سودی نداشت.
دخترک در تشریح جزئیات فریب خوردنش می گوید: چند وقتی بود که با پسری از طریق واتس آپ آشنا شدم، چیز زیادی از او نمی دانستم ولی آنطور که فهمیدم ۲۵سال سن داشت، مدت زیادی نبود که او را می شناختم ولی در همین مدت کوتاه خیلی برایم جذاب به نظر می رسید البته آنگونه که خودش را درپشت واتس آپ معرفی کرده بود و من نیز به این دوستی اعتماد کرده بودم و او را قبول داشتم.
با اینکه زمان کوتاهی از مدت آشنایی ما از طریق واتس آپ می گذشت اما در همین مدت کوتاه، بسیاری از اطلاعات زندگی من در اختیار او قرار گرفت البته او با زیرکی در بعضی از پست هایی که برایم می فرستاد از زندگی شخصی من نیز سوالاتی می پرسید، درآمد و شغل پدرم برایش خیلی اهمیت داشت. یادم هست وقتی که گفتم پدرم یک تاجر ثروتمند است برای دفعه اول اصلا باورش نشد و فکر می کرد من واقعیت را پنهان می کنم، برای همین چند مرتبه در مورد شغل پدرم سوال می کرد و من ندانسته از نقشه ای شوم، تمام واقعیت های زندگی ام را با او مطرح کردم.
تااینکه روزی تقاضای ملاقات حضوری کرد و من هم مثل همه روزهای گذشته که به او اعتماد کرده بودم ،حاضر به این ملاقات شدم ، دیداری که به دور از اطلاع خانواده ام شکل گرفت و تقدیری بد را برایم رقم زد.
در یکی از شهرهای خراسان رضوی قرار ملاقات گذاشت، آن روز به هر بهانه ای بود خودم را به قرار ملاقات رساندم.
او مرا به شهری که بعدا فهمیدم زابل است آورد، بلافاصله پس از رسیدن به زابل مرا دراتاق منزلی زندانی کرد و تلفن همراه ام را گرفت، تازه فهمیده بودم چه کلاهی بر سرم رفته و آرزوهای من قلابی است.
به صراحت می گفت من تو را فقط به خاطر پول پدرت به اینجا آوردم، او درخواست ۷۰۰ میلیون پول از پدرم داشت، حتی تصمیم داشت که مرا به افغانستان ببرد تا ۷۰۰ میلیون به دستش برسد اما پدرم پس از اولین تماس خودش را به زابل رساند، البته با همان مقدار پولی که او می خواست و سربازان گمنامی که مرا از چنگال دام شیطانی او نجات دادند.
شبکه های مجازی و زندگی خانوادگی
در طول شبانه روز هزاران اتفاق این چنینی در پس این تکنولوژی رخ می دهد که پایبند نبودن به ارزش های خانواده مسیر پرتگاه را بیشتر برای قربانیانش فراهم می کند.
بسیاری از کارشناسان خانواده معتقد هستند برخی از استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی تا جایی پیش رفته اند که زندگی خانوادگی آنها تحت تاثیر قرار گرفته و مشکلاتی برای آنها به وجود آمده است و گاهی نیز زندگی برخی افراد در اثر استفاده از این شبکهها به مرز جدایی و طلاق رسیده است، نگرانی خانوادهها نیز از حضور فرزندان خود در این شبکهها بسیار زیاد است.
آسیب شناسان معتقدند در ازدواج هایی که مورد تایید والدین نیست، زوج جوان از اعتماد به نفس کمتری در زندگی مشترک برخوردار هستند این در حالی است که ازدواج های موفق شامل ازدواج هایی است که علاوه بر موافقت زوجین برای ازدواج، والدین نیز موافق باشند.
به دلبستگی های اینترنتی اعتماد نکنید
بسیاری از کارشناسان خانواده معتقد هستند برخی از استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی تا جایی پیش رفته اند که زندگی خانوادگی آنها تحت تاثیر قرار گرفته و مشکلاتی برای آنها به وجود آمده است و گاهی نیز زندگی برخی افراد در اثر استفاده از این شبکهها به مرز جدایی و طلاق رسیده است، نگرانی خانوادهها نیز از حضور فرزندان خود در این شبکهها بسیار زیاد است.
دردلبستگی های بوجود آمده در دوستی های اینترنتی این امکان وجود دارد که منجر به سوء استفاده افراد فرصت طلب شود وتجربه نشان داده که دراین دوستی ها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح دختر و پسر از یکدیگر به وجود نمی آید.
به نظر می رسد در این رابطه ها، بیش تر نوعی عشق ورزی کور وجود دارد و عنصر خرد ورزی و عقلانیت در تصمیم گیری، بسیار کمرنگ است.
اغلب این نوع دوستی ها، با انگیزه تفنن، سرگرمی و هوسرانی شکل می گیرد، عمر این دوستی ها بسیار کوتاه است و آنچه که در پی آن باقی می ماند تعارض فکری و احساسی دختران و پسران و از دست دادن اعتماد به نفس و به وجود آمدن بدبینی در بین آنها است.
آنچه مهم است پیشگیری از وقوع چنین آسیب هایی است که برای پیشگیری از آنها، باید خانواده ها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و آنها را در برابر آسیب های اجتماعی واکسینه کنند.
بازگشت به ریشه ارزش ها و باورهایمان و استفاده صحیح و به جا از تکنولوژی، راهگشای حل بسیاری از آسیب های اجتماعی است، راهکاری ساده که اکنون بسیاری از کشورهای توسعه یافته به آن دست یافته اند، راهکاری که روزگاری ریشه در نهاد خانواده ایرانی داشت. بیایید به باور هایمان بازگردیم.منبع: خبرگزاری ایرنا،باشگاه خبرنگاران جوان