تبیان، دستیار زندگی
سالهاست که نویسنده این سطور درباره تاریخ و نظام اندیشگی غالیان شیعی در چند سده نخستین مطالعه و پژوهش می کند که حاصل آن تاکنون مقالات متعدد و نیز تدوین دو کتاب است که هنوز به چاپ نرسیده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حدیث گرایی و تبلیغات مذهبی

سالهاست که نویسنده این سطور درباره تاریخ و نظام اندیشگی غالیان شیعی در چند سده نخستین مطالعه و پژوهش می کند که حاصل آن تاکنون مقالات متعدد و نیز تدوین دو کتاب است که هنوز به چاپ نرسیده اند.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
م

یکی میراث باطنی شیعه و دیگری میراث غالیان. به عقیده نویسنده این سطور بیش از هر چیز مطالعه و بررسی عوامل تاریخی و اجتماعی و مذهبی پیدایش غالیان شیعی در سده های نخستین و به ویژه تلاش برای درک منظومه/ منظومه های فکری آنان و نسبت آنها با جریانات گنوسیستی پیش و پس از اسلام در منطقه عراق و سرزمینهای پیوسته حائز اهمیت است. در این زمینه تاکنون مطالعات مفیدی به زبانهای خارجی منتشر شده که بعضاً به زبانهای فارسی و عربی نیز ترجمه شده و هنوز البته جای کار بسیار در این زمینه وجود دارد. با این وصف بررسی پیامدهای افکار غالیان نخستین شیعی که در مذاهب شیعی/ صوفیانه دوران مغولان و تا عصر صفوی مجال ظهور و بروز یافت و نیز آنچه از رهگذر ادبیات حدیثی متأثر از افکار غلات شیعی در کتابهای مذهبی و تبلیغی دوران پس از عصر صفویه و به ویژه با رنگ تند تبلیغی گسترش یافته می تواند زمینه های تداوم افکار غالیان شیعی و تأثیر پذیری های این دست افکار را از زمینه ها و سنتهای دیگر و به ویژه مکتب نظری ابن عربی و خاصه فلسفه حکمت متعالیه را نشان دهد. در دو قرن اخیر اگر بخواهیم خلاصه و گزیده افکار غالیان متقدم شیعی را در ساختار یک مکتب فکری و تا حدودی نظام مند نیک مشاهده کنیم باید به تعالیم شیخ احمد احسایی و پیروانش به طور خاص اشاره کنیم. آنان البته بیش از آنکه ادبیات رسمی غلات شیعی (مانند نصیریه و گروههای صوفی/ شیعی و حروفی و امثال آن) را در اختیار داشته باشند، سعی وافری نشان دادند در تدوین منظومه ای فکری بر اساس احادیث شیعی منابع مختلف حدیثی که بخش زیادی از آنها طبعاً در حال و هوای غالیان شیعی تنظیم و تدوین و پیشنهاد شده بود. به این مجموعه البته تأثیر پذیری آنان از ادبیات فلسفی حکمت متعالیه را نیز بایدافزود که از آن دو معجونی ساختند برای ارائه آنچه آن را حکمت نبوی می خواندند. با این ادعا که فلسفه و عرفان راه تعالیم انبیاء و امامان نیست، شیخیه ناچار بودند از لا به لای احادیث و به موازات افکار و مباحث طرح شده در فلسفه و عرفان به ارائه نظام مند افکار و عقایدی بپردازند که می توانست به زعم آنان پاسخ پرسشهای مطرح در میان اهل فلسفه در مباحث معرفت شناسی و وجود شناسی و انسان شناسی و فرجام شناسی  را در میان احادیث جستجو کند؛ مباحثی که محور اصلی آن بر امام شناسی و "ولایت محوری" بود. گوهر اصلی جهانشناسی آنان بر طبیعت ما وراء طبیعی امام و تصرف تکوینی امام در طبیعت استوار بود و در این جهت از احادیثی که از خلقت نوری و عوالم ما قبل خلقت زمینی و ارواح و اشباح و اظله و طینت سخن می گویند بهره مند می شدند و  می کوشیدند از این دست احادیث سازواره ای فکری در تقابل با اهالی فلسفه و عرفان با وجود همه تأثیر پذیری هایشان از آنان تنظیم کنند. مطالعه شیخیه از این جهت جالب است که در برخی زوایای فکری آنان می توان راهی یافت برای بازسازی پاره افکاری که از غالیان شیعی متقدم در اختیار است و به دین وسیله پرتوی افکند بر منظومه های فکری غالیان شیعی متقدم که گاه از آن جز بسیار اندک و اشاراتی در منابعی مانند کتابهای ملل و نحل نگاری در اختیار نداریم.

مکتب معارفی خراسان به پیشوایی میرزا مهدی اصفهانی نیز درست همین راه را رفته اما با اندکی تمایزها در شیوه و نتایج فکری. بسیاری از آنچه امروزه با تأثیر پذیری از ادبیات غالیانه حدیثی در ایران در گفتار مبلغان دینی دیده می شود متأثر از فکر و اندیشه و منش و شیوه مکتب معارفی مشهد است. آنان البته تنها مسئول بروز و ظهور این دست گرایشات نبودند. پیشتر و با بروز ادبیات مذهبی در دوره قاجار، به ویژه رواج فارسی نویسی و ترجمه کتابهای حدیثی به فارسی عملاً این زمینه فراهم شده بود. اخباری گری جدید تنها متأثر از وضع مذهبی ایران در دوران قاجار نبود؛ در عراق در سده سیزدهم زمینه چنین گرایشی عملاً فراهم شده بود. درست است که در عرصه فقه و حوزه های علمیه شیعی، اخباری گری با همت مکتب وحید بهبهانی به حاشیه رانده شده بود؛ اما ذهنیت اخباری گری راه خود را در احادیث اعتقادی و به ویژه در تبلیغات شیعی یافته بود. شیخ احمد احسایی تنها یکی از مظاهر چنین نگرشی در ایران و عراق آن دوره است. کمی بعد از او سید عبد الله شبّر با تدوین کتابهای پر حجم و پر برگ در حدیث زمینه دیگری برای بازگشت به اخبار را فراهم کرده بود. این جریان حدیث گرایی به موازات اقبال به فلسفه و عرفان در گروهی دیگر از عالمان شیعی در طول سده سیزدهم و اوائل سده چهاردهم رشد روزافزون یافت. البته ناگفته پیداست که به ویژه در میان طیف دلبستگان به حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی، همزمان اقبالی متزاید به تفسیر نویسی بر احادیثی با محتوای باطنی و ولایت محورانه بروز یافت و در این چارچوب کتابهای سید حیدر آملی، رجب برسی و ابن ابی جمهور و امثال آنان و احادیثی که این طیف در مقامات امامان نقل می کردند، احادیثی که گاه حتی نشانی آنها را در منابع کهنتر طیف غلات نیز نمی شد دید مورد توجه قرار گرفت. جریان اخباری گری ضد فلسفی به ویژه با آثار میرزا حسین نوری ادبیات معتنابهی در دسترس مبلغان مذهبی قرار می داد؛ به ویژه اینکه بخشی از آثار این گرایش به فارسی بود و انتقال مضامین آن به مبلغان مذهبی کم دانش و نیز عامه مردم بسیار ساده تر بود. گسترش مراسم و ادبیات سوگواری و مقتل خوانی و ظهور روز افزون مراسم مذهبی در  شهرهای بزرگ و حمایت حکومت ها و نیز طبقات ثروتمند جامعه و شکل گیری تدریجی نهادهای قدرتمند مذهبی و در رأس همه مرجعیت و مدارس و حوزه های علمیه، همه و همه زمینه اجتماعی استقبال از ادبیات مذهبی گسترده تری را فراهم می کرد که به ویژه با گسترش روز افزون صنعت چاپ و بعد با رواج انواع تکنولوژی پخش صدا و دیگر وسائل صوتی و تصویری فربه تر هم می شد. در حالی که مرجعیتهای مذهبی بیشتر در مراکز حوزه های علمیه مستقر بودند و شهرهایی مانند نجف و یا قم را تحت کنترل دقیقتر خود داشتند، عملاً سطح گسترده مخاطب مذهبی در اختیار طبقه مبلغان  و روضه خوانان و اهالی منبر و مداحی بود که عمدتاً از ادبیات مذهبی حدیثی با زمینه نقل اخبار و احادیث بهره مند بودند و این خود در گسترش ادبیات اخباری گری مؤثر افتاد.

درست است که طریقه شیخیه در دوره انزوای این طریقه و محدود شدن به چند شهر ایران مستقیماً در رهبری و توجیه ارشادات مذهبی دست نداشت و به این دلیل عقاید غالیانه شیعی به طور منظومه وار وارد ادبیات مذهبی صد سال اخیر نشد، اما تعالیم آنان گاه با واسطه کتابها و یا تعالیم دیگران روزنه ای به سطح عمومی تبلیغات مذهبی پیدا کرد. از دیگر سو کما اینکه گذشت از طریق گسترش مشی اخباری گری و نقل اخبار و احادیث در مسائل اعتقادی و به ویژه در مناسبت های مذهبی که به امامان تعلق داشت، عملاً احادیثی نقل، ترجمه، حکایت و گاه شاخ و برگ پیدا می کرد که بستر مناسبی را برای اندیشه های غالیانه شیعی فراهم می نمود. کتابهای علامه مجلسی، سید هاشم بحرانی و حاجی نوری طبعاً ناقل تعداد زیادی از این دست احادیث بودند و مقتضای فهم مخاطبان در این نوع مجالس مذهبی هم این بود که احادیثی با مضامین حکایتگری درباره انبیاء، امامان، عجائب خلقت و از این دست روایت شود؛ احادیثی که می توانست محمل انتقال باورهای غالیانه شیعی ای باشد که در قالب احادیث روایت و منتقل شده بود. در این نوع مجالس نقل داستانهایی درباره ملاقات با امام غائب، نقل خوابهای مؤمنان و نقل معجزات و کرامات برای مخاطب عمومی که از درک مسائل دقیق الهیاتی و کلامی و فلسفی با بار توحیدی تنزیهی عاجز است، می توانست مذهب را به امری زنده، زیسته و سنتی مدام در تجربه ایمانی تبدیل کند و آن را تضمین نماید؛ به جای اینکه مذهب محدود به علوم و تفاسیری دور دست و دست نایافتنی پنداشته شود.


منبع:
سخن تاریخ
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.