تبیان، دستیار زندگی
گفت وگو با هوشنگ جاوید پژوهشگر برجسته موسیقی نواحی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ریشه های موسیقی عاشورایی

گفت وگو با هوشنگ جاوید پژوهشگر برجسته موسیقی نواحی

مصاحبه: جاوید واحدی- بخش هنری تبیان
هوشنگ جاوید

آیین ها، جزئی از پایه های زندگی مردمان ایران زمین در نواحی مختلف بوده است. ایشان برای هر مناسبت و حركت و كار و موضوعی، آیین ویژه آن را به بهترین شكل ممكن در فرهنگ غنی خود پرورانده بودند و آن را به اجرا می گذاشتند. اینك اما این آیین ها گر چه هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نخواهند گرفت، اما غبار بی توجهی كه بر آنها نشسته است و نیازمند دست هایی است غبارروب.

هوشنگ جاوید از جمله كسانی است كه در این مسیر تلاش بسیاری كرده است و همچنان این راه را ادامه می دهد. نقش آیین و موسیقی در حوزه عاشورا، موضوعی است كه در نواحی مختلف ایران، جایگاهی سترگ و پراهمیت داشته و دارد. در این باره به سراغ این پژوهشگر برجسته موسیقی نواحی رفتیم تا با او درباره زوایای مختلف این حوزه به گفت وگو بنشینیم.

* آقای جاوید، با توجه به وقوع عاشورا در سرزمین های عربی، آیا موسیقی ما می تواند از موسیقی عرب تأثیر گرفته باشد؟

نه به هیچ عنوان. ما وقتی به تاریخ نگاه می كنیم، متوجه می شویم كه به این شكل نیست، زیرا ایرانی ها در قرن دوم این نوع موسیقی را شروع می كنند و تا قبل از آن اصلاً عرب ها موسیقی نداشتند كه بخواهند چیزی به ایران وارد بكنند، بلكه از ایران بهره گرفتند و تنها چیزی كه توانستند ارائه بدهند، موضوعیت كار است و الا هنر خاصی به ایران اضافه نكردند.

موسیقی ایران تاریخچه بسیار غنی دارد كه ریشه آن به حدود 4، 5 هزار پیش می رسد و هیچ ربطی هم به اعراب ندارد و اصلاً موسیقی عرب هیچ وقت وارد موسیقی ایران نشد و همیشه هم این اصل رعایت شده

هنر سوگواری در زمینه عاشورا در ابتدا وارد كشور ما شده است. در واقع قبل از واقعه عاشورا، شهادت مولا امیر مومنان علی(ع)  اتفاق افتاده است و با شهادت ایشان هنر مقتل سرایی در عربستان پا می گیرد. این مقتل سرایی پس از شهادت امام به ایران می آید و ایرانی های مسلمان با آن آشنا می شوند؛ وقتی شهادت امام حسین(ع) صورت می گیرد و مقاتلی كه درباره امام حسین (ع) سروده شده بود به ایران می آید و مقتل خوانی در سالهای  اول همچنان به زبان عربی خوانده می شد، اما از قرن دوم به بعد با فعالیت شعرای ایرانی و شکل گیری مجدد زبان فارسی به زبان فارسی خوانده می شود . شاعران به بحث شعر عاشورایی و سرودن اشعار عاشورایی روی می آورند و از آن دوره به بعد همان طور كه شعر عاشورایی در ایران رایج می شود، نوعی سوك و سرود، نغمگی ایرانی هم توسط هنرمندان با این اشعار تلفیق می شود؛ بنابراین کاملا ایرانی است؛ تازه موسیقی عرب بعد از اسلام و بعد از این كه با ایرانی ها آشنا می شوند، شكل می گیرد و تكمیل می شود.


* جایگاه موسیقی سوک و موسیقی شاد در ایران چگونه بوده است؟
موسیقی ایران از اول در بیان موسیقی سوك بسیار قوی تر بوده و موسیقی حزن در کنار موسیقی شاد، جای خودش را داشته. موسیقی ایران تاریخچه بسیار غنی دارد كه ریشه آن به حدود 4، 5 هزار پیش می رسد و هیچ ربطی هم به اعراب ندارد و اصلاً موسیقی عرب هیچ وقت وارد موسیقی ایران نشد و همیشه هم این اصل رعایت شده.


* آیا موسیقی ایرانی از موسیقی عربی تاثیر گرفته؟
خیر، جالب است بدانید كه موسیقی اعراب بخش هایی از موسیقی ایرانی را حفظ كرده اند و میراث دار هنر ایرانی شده، اما ایرانی ها خودشان همان هنر را از دست دادند. به عنوان مثال در موسیقی مراكش برگرفته از موسیقی نهاونداست. كتاب الموسیقی نوشته دكتر صالح المهدی شرح می دهد که چقدر موسیقی ایرانی به موسیقی عرب خدمت كرده و از آن هیچ چیزی نگرفته است. موسیقی ایرانی در اصل موسیقی حماسه است، بیان حزن، بیان تاریخ و تمام رخدادهایی است كه بخش عظیمی از آن هم مطربانه نیست كه بخواهد كسی را به رقص بیاورد. وقتی در طول تاریخ موسیقی در اختیار دربار قرار می گیرد، یك موسیقی شادی خاصی كه امروز آن را نوعی از موسیقی مطرب می شناسند، شکل می گیرد که مورد استقبال حكمای قدیم اهل موسیقی هم نبوده است.


*كاركرد ساز در موسیقی عاشورایی را چگونه می بینید؟
در بخشی كه به صورت نمایش ایجاد شده مثل شبیه خوانی یا تعزیه خوانی ، از 2 نوع ادوات بهره برده اند، ادوات بادی و ادوات كوبه ای. این دو ساز کمک به بیان واقعه می کنند. غالباً سازهای بادی، كرنا و سورنا بوده است كه البته كرنا بیشتر و سوزناكتر است. استفاده از این سازها برای آن بوده که ذهنیت بیننده قوی تر بشود؛ به عنوان مثال اگر 4 نفر در میدان شبیه خوانی با هم به نمایش شمشیربازی می پردازند، بیننده آن 4 نفر را 4 هزار نفر ببینند . همچینین از تمام كاركردهای موسیقی حزن آور ایران استفاده كردند تا از تمام گوشه ها دستگاه ها استفاده كنند و  بتوانند بیان بهتری برای به حزن آوردن بیننده داشته باشند .  بعدها شكل دومی از موسیقی خصوصا در شبیه خوانی شکل گرفت که در آن از ادوات دیگر مثل رباب استفاده می شد. همچنین از این سازها در متون مختلف نام برده شده؛ مثل سازهای زخمه ای یاسازهای كشتی چون این ادوات موسیقی در دربار حاكمان اموی نیز بکار می رفته، متوجه می شویم كه تركیب موسیقی آن زمان دربارها چگونه بوده و كدام سازها مورد تقدیر و در جامعه مورد قبول بودند و كدام سازها کاربرد بیشتری در زمینه بیان حماسه های دینی و مذهبی داشته اند.

*اما امروزه ما در دسته جات عزاداری گاهاً شاهد استفاده از سازهای دیگری هستیم.
این كار اشتباه است ؛ چراكه آئین از سنت شكل گرفته است. سنت تغییر نایافتنی است. هر نوع دستكاری در این نوع آئین ها اشتباه است مگر آن كه از ابتدا با آن بنا شده باشد. اگر در گذشته طبل به كار می بردند، یك طبل یا دو طبل یا یك یا دو نوع ساز بادی بیشتر نبوده است. امروزه می بینیم كه اركستر می آورند و این غلط است. در آئین های کهن از سازهای بادی بزرگ مثل كرنا و سورنا و همچنین نی بهره می بردند كه مخصوص عزاداری است و هیچ نوازنده ای این سازها را در آئین های شادی نمی زدند.


*آیا این موضوع در کل ایران رایج است؟

بله، این موضوع در کل ایران عمومیت دارد؛ مثلاً در میبد دعاهایی مخصوص آئین های سوك و عزاداری می خوانند كه اینها را هیچ وقت در مراسم های شادی به كار نمی بردند. در كاشان نوازنده ای را می شناختم به نام آقای مستوری كه سورنای خودش را وقف امامزاده كرده بود، وقتی از آن پرسیدم كه چرا این كار را كردی، گفت یك عمر این ساز را در عزاداری امام حسین به صدا درآوردم، دلم می خواهد اگر كسی از این ساز استفاده می كند، در سوك باشد نه در جشن و عروسی. پس می توان نتیجه گرفت در گذشته هدف مهمتر از وسیله بوده است. در فرهنگ ما در گذشته، سعی می كردند یک وسیله، حرمت داشته باشد؛ هنوز هم در برخی از مناطق ایران که سورنا و دقل می نوازند و حاضر نیستند كه در آئین های سوك به كار ببرند.


*از کی ارکستر جایگزین موسیقی سوک عاشورایی سنتی شد؟

این قضیه اركستری كردن از دورانی به وجود آمد كه تفاخر در فرهنگ نمایش های مذهبی و آئین های ایرانی اجرا شد که شروعش مربوط به دوره قاجار تفاخر است.  در عهد قاجار ارکسترها  در تعزیه ها و تكیه دولت می نواختند؛ جالب آنکه موسیقی آن دوران اصلاً موسیقی خارجی است اما برای امام حسین زده می شد. به عنوان نمونه مادام دیولا فولا در سفرنامه اش نوشته در ایران آهنگ آتش نشان ناك فرانسوی  را در تكیه دولت اجرا می كردند و مردم ایران گریه می كردند. از همان جا می توانیم یك رخنه فرهنگی را  بینیم که به علت نا آگاهی مردم ایران و افراد حكومتی، متأسفانه ایجاد شد و به عنوان یک فرهنگ غلط جا افتاد و رشد یافت. در دوران پهلوی اول فرهنگ تعزیه به طور كامل قدغن شد تا سوگواری صورت نگیرد. پس از 20 تا 30 سال دوباره فرهنگ عزاداری و سوگواری آزاد می شود و شبیه خوانی ها راه می افتد كه در آن مجددا فرهنگ غلطی كه در دوران قاجار كه در كنار تعزیه راه افتاده بود، شكلی جدید به خود می گیرد.  امروزه هم به دلیل عدم آگاهی و اهمال های فرهنگی از سوی دستگاه های مسئول همچنان ارکستر در سوگواری اجرا می شود كه غلط است.


*با توجه به این مسائل راهکار شما چیست؟

امروزه هنر شبیه خوانی در جشنواره های خارجی موفق است چون بر اساس سنت ها و آئین ها اجرا می شود و اصالت دارد و همین اصالت ها در مخاطب تأثیر می گذارد. این نوع از هنر، هنر غایی است که كار ساده ای نیست و تولید آن هزینه بالایی می خواهد و این موضوع در وهله اول به عهده مجلس شورای اسلامی است

متاسفانه در فرهنگ ما، بر خلاف غرب، موسیقی سوگ تعریف کاملی نشده است و به همین دلیل هر كس هر جور دلش بخواهد می تواند آن را اجرا کند. همین اتفاق در اعیاد هم می افتد . همین بی برنامگی باعث شده موسیقی ایرانی در دستگاه های فرنگی چندان اهمیت نداشته است و به خاطر موسیقی ایرانی را از موسیقی جهانی جدا كردند حالا با چه هدفی نمی دانم. همه اینها به یك برنامه ریزی و همچنین پژوهش نیاز دارد و بعد از این تحقیقات می توان موسیقی درستی تولید کرد. امروزه متأسفانه این کار در كشور به صورت آزمایشی صورت می گیرد و اگر کسی موفق شد كه هیچ و اگر نشد می گویند برای موسیقی ما تلاش كرده است.


*دلیل نپرداختن به این موضوع از سوی دستگاه های ذی ربط چیست و چه راهكارهایی برای حل آن پیشنهاد می كنید؟
اگر یك دستگاه فرهنگی بزرگ مانند صدا و سیما بخواهد كاری انجام دهد هزینه بردار است؛ از سویی کار به همین سادگی هم نیست، چون یك برنامه پیوسته و عده ای متخصص می خواهد. متاسفانه امروزه بسیاری از دستگاه های فرهنگی مسئله سرمایه گذاری دارند. این امر كار یك روز و دو روز نیست. چیزی در حدود 7 و 8 میلیارد تومان در شرایط فعلی جامعه پشتوانه می خواهد. اما مسئولین ترجیح می دهند بوجه ای کمتر از این را در زمینه پل سازی در روستاها و یا شهرها استفاده كنند. به عبارتی اولویت های پیشرفت صنعتی و رفاهی بر این اولویت ها می چربد و این یک واقعیت است. برای موسیقی هنری ما واقعاً سخت است. تا به اینجا هم اگر كسانی كاری کرده اند باید از آنها تشكر و قدردانی كرد.

*چرا موسیقی سوگ و مذهبی در غرب پیشرفت بیشتری از جوامع مسلمان داشته است؟
عاشورا یك مسئله مهم و جاودانه برای مسلمانان جهان است نباید با غربی ها مورد مقایسه قرار بگیرد؛ چراکه تفاوت فاحشی بین فرهنگ غرب و شرق وجود دارد، اول آن که اگر موسیقی مذهبی در غرب رشد كرد به خاطر بودجه ای بود كه در دست كلیسا قرارداشت و به دلیل آنکه فساد در جامعه غرب بالاست تلاش می شد در مراسم مذهبی بیشتر به خدا توجه كنند و به همین دلیل بر روی آن سرمایه گذاری كردند. از دل همین فرهنگ و موسیقی كلیسایی، در دوره های بعد موسیقی كاباره ها و كافه ها بوجود آمد كه در ابتدا توسط مردم نهی می شد و گاهاً با استفاده از گوجه فرنگی و تخم مرغ مورد اعتراض قرار می گرفت اما در فرهنگ شرق شما نمی توانستید چنین احساسی داشته باشید زیرا ایمان مردم اینجا حكمرانی می كرد. ما در اینجا پایبندی ایمان مان و مذهب مان بسیار بالاست و از درجه بالایی برخوردار است و اگر بی تفاوتی هم نشان داده می شود، این بی تفاوتی به خاطر آسیب هایی است كه ما هنرمندان آن را احساس می كنیم. ما نبایستی در جهت خودنمایی و تفاخر با مسائل دینی برخورد كنیم و باید جهت متعالی كردن بیشتر این هنرها قدم برداریم. امروزه هنر شبیه خوانی در جشنواره های خارجی موفق است چون بر اساس سنت ها و آئین ها اجرا می شود و اصالت دارد و همین اصالت ها در مخاطب تأثیر می گذارد. این نوع از هنر، هنر غایی است که كار ساده ای نیست و تولید آن هزینه بالایی می خواهد و این موضوع در وهله اول به عهده مجلس شورای اسلامی است. چراکه آنها نمایندگان مردم هستند و باید این هزینه را بكنند. این آئین ها هم آئین های ملی هستند هم آئین های مذهبی و برایشان می باید بودجه خاصی اختصاص داده شود. همچنین همكاری وزیر ارشاد و رئیس سازمان صدا و سیما را می طلبد تا از این طرح ها حمایت كنند. البته این كار ساده نیست و از پیچیدگی ها و ظرافت های خاصی برخوردار است.