تبیان، دستیار زندگی
یکی از مهم ترین ویژگی های شعر سلمان، سادگی، بی تکلفی و بی پیرایگی شعر اوست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از چوپانی در تنکابن تا شاعر برگزیده دو دهه شعر دفاع مقدس

نگاهی بر زندگی و اشعار سلمان هراتی

یکی از مهم ترین ویژگی های شعر سلمان، سادگی، بی تکلفی و بی پیرایگی شعر اوست.

بخش ادبیات تبیان

سلمان هراتی

سلمان هراتی سال 1338 در تنکابن چشم به جهان گشود ودر 9 آبان 1365 در راه رفتن به لنگرود در اثر سانحه رانندگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. آذرباد تخلص می کرد و در اشعارش از فروغ و سهراب تأثیر پذیرفته بود که در آثارش نیز مشهود است.

در نوجوانی به دلیل فقر مادی مجبور به کار کردن شد و چوپانی می کرد و در حین چوپانی کم کم  با ترانه ها و اشعار محلی که چوپانان می خواندند  آشنا شد و این مقدمه ای شد برای ورود سلمان به عرصه شعر. در سال 62 فوق دیپلمش را در رشته هنر گرفت و در روستاهای لنگرود مشغول به تدریس شد.

دوستی عمیقی با قیصر امین پور و سید حسن حسینی داشت، که بعدها این سه به اخوان ثلاث شعر انقلاب مشهور شدند ونیز به دلیل همین دوستی بعد از درگذشتش سید حسن حسینی بهترین کتابش یعنی ((بیدل، سهراب و سبک هندی)) را تقدیم او کرد و قیصر نیز مجموعه اشعار او را چاپ کرد.

یکی از مهم ترین ویژگی های شعر سلمان، سادگی، بی تکلفی و بی پیرایگی شعر اوست که این ویژگی باعث شده است که همه بتوانند با اشعار او ارتباط برقرار کنند و از خواندنشان لذت ببرند. سلمان شاعر انقلاب است و چون دوران اوج شعری او دوران انقلاب و بخصوص دفاع مقدس است تأثیر آن در اشعارش کاملاً نمایان است:

برای یاسمین و یاسر و قدیسه فرزندان شهید عزیز الله گلین مقدم

با صدای خروس آبادی

چشم بیدار صبح پیدا شد

باز این آسمان آبی رنگ

مثل خواب شهید زیبا شد

یا جایی دیگر:

وقتی که از هوای گرفته بودن

به سمت جبهه می آیی

تمام تو در معیت آفتاب است

زیر کسای متبرک توحید

نگاه تازه سلمان به ادبیات دفاع مقدس باعث متمایز شدن اشعار او نسبت به دیگران شده است. سلمان حماسه، احساس، مسائل عاطفی، اجتماعی و سیاسی را درهم آمیخته و آن قدر ساده سخن می گوید که بر جان ها می نشیند. سلمان شاعری است از جنس مردم  و با مردم است و به مردم و وطن خویش نیز عشق می ورزد و تبلور احساسات مذهبی  ناسیونالیستی  او را در آثارش به وضوح می توان دید. بهشت زهرا را آبروی زمین می داند و به امام خمینی ارادتی خاص دارد. به روستا و مردم عامه توجه دارد و آن قدر با مردم مأنوس است  که مخاطب احساس می کند حرف دل او را میزند و هیچ گاه با شاعرو اشعارش احساس غریبگی و بیگانگی نمی کند. بی سبب نیست که او را جزو 15 شاعر برتر دو دهه شعر دفاع مقدس بر گزیده اند. سلمان شاعری متعهد به انقلاب است و ازاین رو حوادث و اتفاقات و مسائل فرهنگی اجتماعی را بر نمی تابد و اشعارش از اعتراض نیز حکایت دارند. مثلاً بعد از چند سال که از انقلاب گذشته و بر خی از اسلام و آرمان های انقلاب فاصله گرفته اند چه زیبا می گوید:

دیروز در خیابان زنی را دیدم

که مثل مردها می خندید

و بستنی می خورد

و با سوئیچ ماشینش بازی می کرد

من از آن همه بی حیایی

غمگین شدم

اما برادرم گفت

متشکرم چه مملکت متمدنی داریم

من به یاد مادرم افتادم

که هیچ گاه بی چادر به خیابان نیامد

مادرم پر از حیا و نجابت است

و مثل روستا ساده

برادرم از تاریخ فقط

وراجی های تقی زاده را

یک نثر سلیس ادبی می داند

و خواهرم دیگر

برای

چیدن گل حوصله ای ندارد

و شیفتگی های ظریف گلدوزی از یادش رفته است

وزندگی اش پر از دکمه های الکتریکی است...

و همچنین در اعتراض به برخی که در بحبوحه جنگ شروع کرده اند به مال اندوزی و چپاول و کم کم دارند دو باره برخی رعیت را استثمار می کنند شعر می سراید. و آرمان هایی که دارند فراموش می شوند را یاد آوری می کند.

چرا عبدالله به شهر نیاید

مادر می گوید

چرا هنوز حق با ناصر خان است؟

چرا سهم عبدالله

جریب جریب زحمت است و حسرت

و سهم ناصر خان

هکتار هکتار محصول است و استراحت؟

مگر عبدالله زیر بوته عمل آمده است

که صاحب هیچ زمینی نیست؟

پس چرا عبدالله فقط کاشتن را بلد است

و ارباب برداشتن را؟

سلمان هراتی

سلمان را می توان از بنیان گذارن و سردم داران سبک جدید شعر آیینی امروز دانست که اشعار، نوع نگاه  و زبان شعر او سرلوحه  بسیاری از شعرا شده و هنوز هم بعد از گذشت این همه سال اشعارش طراوت و تازگی خاصی دارد. مثلاً در زمینه شعر انتظار چه زیبا سروده است:

از روی مهر با من دل خسته یار شو

پاییز کوچه های دلم را بهار شو

ای مانده در نهانِ درختان و آفتاب

چون غم میان سینه ی من ماندگار شو

پایان التهاب شروع نگاه توست

من یک کویر تشنگی ام جویبار شو

در دوزخی که معصیت بودن آفرید

آرامش بهشتی یک چشمه سار شو

کی بی حضور آینه ها می توان شکفت

ای دل تو روبه روی من آیینه دار شو

یادر  رثای شاه  کربلا نوشته است:

بالای تو مثل سرو آزاد افتاد

تصویری از آن حماسه در یاد افتاد

در حنجره گرفته صبح غریب

تا افتادی، هزار فریاد افتاد

داغ حضرت عباس را اینگونه به رشته تحریر درآورده است:

زان دست که چون پرنده بی تاب افتاد

بر سطح کرخت آب ها تاب افتاد

دست تو چو رود تا ابد جاری شد

زان روی که در حمایت آب افتاد

و یکی از اشعاری که نشان از ارادت سلمان هراتی به امام خمینی دارد در ادامه خواهید خواند:

حرف تو به شعر ناب پهلو زده است

آرامش تو به آب پهلو زده است

پیشانی ات از سپیده مشهورتر است

چشم تو به آفتاب پهلو زده است

آثار منتشرشده از وی عبارتند از از آسمان سبز (مجموعه شعر 1365)، دری به خانه خورشید (مجموعه شعر 1368) و از این ستاره تا آن ستاره (شعر کودکان 1367).


منبع: حلقه وصل