تبیان، دستیار زندگی
ام عرف هم با شریعت همراه است و هم با فقه، لذا بهتر است برای روشن‌تر شدن بحث ابتدا تعریفی از فقه و شریعت ارائه كنید. علیدوست ـ شریعت مجموعه گزاره‌هایی است كه از سوی خداوند جعل شده و ممكن است ما به آن برسیم و ممكن است نرسیم. د...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایگاه عرف و بناى عقلا در شریعت در گفتگو با حجة الاسلام

عرف هم با شریعت همراه است و هم با فقه، لذا بهتر است برای روشن‌تر شدن بحث ابتدا تعریفی از فقه و شریعت ارائه كنید.
علیدوست ـ
شریعت مجموعه گزاره‌هایی است كه از سوی خداوند جعل شده و ممكن است ما به آن برسیم و ممكن است نرسیم. در حالی كه فقه مجموعه گزاره‌هایی است كه فقیه به آن می‌رسد البته به انگیزه كشف شریعت. لذا بین این دو رابطه كاشف و مكشوف برقرار است. در نتیجه شریعت، معصوم و مقدس است. اما فقه بالعرض مقدس و در جایگاه شریعت الهی است.
با این توضیح اكنون تعریف دقیق عرف چیست؟
علیدوست ـعرف به معنای داوری یا بنای مردم است. مثل اینكه مردم بنا دارند به ظاهر الفاظ بسنده كنند. البته این بنا نباید دو سه روزه باشد. زیرا در عرف یك نوع استمرار خوابیده، هرچند ممكن است یك مجموعه یك عرفی داشته باشد اما به این می‌گویند عرف آن مجموعه نه عرف به معنای مطلق آن.
همچنین در عرف یك نوع گستردگی و شیوع هم وجود دارد و هرچه از نظر زمان گسترده شود از لحاظ شیوع هم گسترش می‌یابد مثل عرف قم یا عرف ایران یا عرف جهان.
پس فرق بین عرف با این گستردگی و بنای عقلا در چیست؟
علیدوست ـبنای عقلا نوع خاص و گسترده‌ای از عرف است و عرف هم یك فهم، داوری یا بنای مردم است كه مستمر و شایع است.
كاركرد عرف در فقه و شریعت چیست؟
علیدوست ـما سه كاركرد می‌توانیم تصور كنیم. منبع، سند و ابزار بودن عرف كه دو مورد اول كاربرد استقلالی و مورد سوم كاربرد ابزاری عرف است.
منظور از منبع بودن عرف چیست و آیا عرف می‌تواند ملاك حكم و عمل باشد؟
علیدوست ـمنظور از منبع بودن آن است كه داوری و بنای مردم، سرچشمه دیگر الزام‌ها باشد. یا منشأ حكم باشد متأسفانه در سخنرانی‌ها و نوشته‌های برخی روشنفكران تأكید می‌شود كه هرچه عرف گفت صحیح است البته اینها حوزه شریعت را به مسائل معنوی و آخرت محدود می‌كنند. در واقع این روشنفكران عرف را مقنن می‌دانند و می‌گویند هرچه توده مردم گفتند همان الزامی است.
این حرف تا چه حد با اسلام سازگاری دارد؟
علیدوست ـما در اسلام چنین اندیشه‌‌ای نداریم. جالب این است كه هیچ عالم سنی و شیعه عرف را منبع نمی‌داند. ما فقط یك منبع داریم و آن هم اراده الهی است. «ان الحكم الا لله» اگر تمام مردم به چیزی رأی دهند كه خلاف اراده الهی باشد، ارزشی ندارد. بله در مسئله ولایت تشریعی، پیامبر ـ ص ـ و ائمه ـ ع ـ و حتی فقیه در طول اراده الهی ولایت دارند اما اصالتاً و بالذات تنها منبع اراده ولایت و دین الهی است. حضرت امام ـ ره‌ ـ هم تعبیر جالبی داشتند. ایشان هیچ وقت نمی‌گفت مجلس قانون‌گزار! همیشه تعبیر ایشان مجلس برنامه‌ریز است.
سند چیست و چرا سند بودن عرف چگونه ارزیابی می‌شود؟
علیدوست ـ چیزی كه مبین اراده الهی باشد و فقیه بتواند به آن اعتماد كند، سند است. همان طور كه قرآن سند است، چون كاشف از اراده الهی است. سنت و اجماع و عقل هم سندند. در فقه كسی نمی‌گوید عرف سند است یعنی فلان چیز مستحب است چون عرف می‌گوید؛ اما در فقه اهل سنت داریم كه عرف را سند گرفته‌اند.
چرا داوری عرف در مورد یك مسئله، یا نسبت دادن آن به شرع از سوی عرف را باید سند بدانیم؟
علیدوست ـنه! این بحث مستقل است، یعنی عرف بما هو عرف نظر داشته باشد نه آنكه به شرع نسبت دهد. مثل اینكه عرف برخاستن هنگام ورود شخص را پسندیده بداند و به صرف همین، حكم استحباب صادر شود. این معنا بین اهل سنت ‌دیده شده اما در تشیع جایگاهی ندارد و فقهای ما سیره كه خود یك عرف است را تا به معصوم ـ ع ـ نرسانند، قبول نمی‌كنند.
ابزار بودن عرف به چه معناست؟
علیدوست ـكاربرد ابزاری عرف این است كه عرف یك سند شرعی را معنا كند یا وسعت یك سند را محدود كند یعنی تفسیر سند.
پس می‌‌توان گفت عرف موضوع‌ساز است؟
علیدوست ـ بله، عرفی كه می‌خواهد اسناد شرعی را تفسیر كند، موضوع‌ساز است. عرف می‌تواند یك نثر را معنا كند یا معنای یك حكم را عوض كند. خیلی از كسانی كه عرف را سند می‌دانند، این معنا را اراده می‌كنند. در حالی كه عرف ابزاری غیر از عرف سندی است.
در نهایت عرف ابزاری چه جایگاهی دارد و چه توضیح بیشتری می‌توان داد؟
علیدوست ـمن مثال بزنم. عرب‌ روی نامگذاری حساس نیست و نام منفورترین شخصیت‌ها را روی بچه‌هایشان می‌گذارند. اما فرهنگ نامگذاری ایرانی‌ها این طور نیست. حال عرف كه ما می‌‌گوییم موضوع‌ساز است در یك مكان و زمان به نامگذاری حساس است اگر كسی بپرسد ما می‌توانیم نام كودكانمان را از اسامی خلفا انتخاب كنیم؟ جواب این است كه شرعاً جایز نیست اما همین موضوع در فضای عربستان برای شیعه‌ها جایز است. این موارد در روایات مشاهده می‌شود مثلاً مالك اشتر یعنی كسی كه لب او شكافته است یا عبدالله ابطح یعنی پای پهنی دارد یا سعید اعرج و مانند آن كه ائمه اعتراض هم نمی‌كردند. یا موضوع ازدواج‌هاكه پرسیده می‌شود چرا پیامبر با فلان خانواده‌ها ازدواج كرد یا از این قبیل این‌ها حرف‌های تاریخی است اما بهترین جواب این است كه فرهنگ و عرف آن زمان فرق داشته است. آن زمان حساسیت نبوده و ما داریم كه عبدالمطلب در راه بازگشت، یك زن برای خود و ‌یك زن برای عبدالله می‌گیرد، مثل اینكه آدم در راه منزل دو كیلو انار بگیرد. پس این خرده فرهنگ‌ها تأثیر می‌گذارد و عرف می‌تواند موضوع‌ساز باشد.
اگر سیری بر یك جامعه بگذرد و فرهنگ تغییر كند ممكن است احكامی كه هزار سال برقرار است را تغییر دهد مثل زینت كه عوض می‌شود؟
علیدوست ـ من كاری به مصداق ندارم اما در اصل قضیه این طور است. مثل همین كت و شلوار كه روزی حرام بوده اما عده‌ای پیه حرمت را بدن مالیدند و آن قدر پوشیدند كه حالت تشخص كفار در‌آمد و جهت آن زائل شد. حالا در بحث اثباتی من كار ندارم كه آیا الآن زیر ابرو برداشتن یا فلان لباس را پوشیدن زینت است یا نه. البته در این برزخ یك عده‌ای كار حرام انجام دادند و قربانی شدند یا در مسئله ازدواج زن شیعه با مرد سنی كه برخی روایات تجویز كرده‌‌اند یا اذن پدر كه بعضی روایات آن را لازم نمی‌داند. خوب اینها مسائلی است كه باید به عرف و فرهنگ روز مراجع شود. ارتباطی كه الآن بین زن و شوهر وجود دارد، قدیم نبوده است.
شما پژوهشی هم در این زمینه دارید كه مباحث را بهتر باز كرده باشد؟
علیدوست ـبله، كاری را آماده كردیم به نام فقه و عرف كه در حال آماده‌سازی برای چاپ است. ما در آنجا 7 كاربرد برای عرف ابزاری برشمردیم، تاریخچه و نقش عرف در مذاهب خمسه را بررسی كردیم و شبهه‌شناسی هم انجام دادیم. بحث مفصلی هم داریم كه آیا عرف در تطبیق مفهوم بر مصادیق معتبیر است یا نه كه دو سه نظر وجود دارد و در نهایت ما گفته‌ایم كه معتبر نیست. به یك اصلی هم رسیدیم كه عدم لزوم احراز اتصال سیره به زمان معصوم ـ ع ـ است. همچنین ضمن نفی منبع، مدرك و سند بودن عرف، مسئله نشأت گرفتن عرف از عقل را استثنا كردیم.
با تشكر از وقتی كه به این مصاحبه اختصاص دادید.
منبع : رسا