از داشتنش لذت ببر
-عجب دنیاییه، این همه مال مردم رو خورده، اون وقت داره راست راست راه می ره، من نمی دونم چرا خدا به زمین گرمش نمی زنه!
-عجب دنیاییه، این همه مال مردم رو خورده، اون وقت داره راست راست راه می ره، من نمی دونم چرا خدا به زمین گرمش نمی زنه!
-این همه منو اذیت کرد، حالا داره خوش و خرم زندگیشو میکنه!
- چی گفتی؟ من این شکلیم؟ خودت چی؟ خودتو ندیدی؟
اینها جملاتیست که هر از چند گاهی در باره ی آدم هایی که ما را اذیت کرده اند به زبانمان می آید، توقع داریم اگر کسی کوچکترین ظلم و جنایتی مرتکب شد، خدا بیاید و در همان لحظه او را تبدیل به سوسک کند و بعد ما پایمان را رویش بگذاریم که دیدی حق با من بود و تو بیخود می گفتی.
دوست داریم تا خدا سریع حقش را در کف دستانش بگذارد و خیالمان راحت شود که حق به حقدار رسید، اما فکر نمی کنیم که اگر خدا بخواهد حق ما را کف دستمان بگذارد، چه می شود؟
مادربزرگی می گفت: ما قدیمی ها برای غذا پختن چراغ داشتیم، غذا را باید ساعت ها روی آن می گذاشتیم تا جا بیفتد، شما امروزی ها سراغ مایکروویو رفتید و فست فود ها، ما قدیمی ها برای غذا خوردن هم صبر داشتیم و شما جدیدی ها تنها چیزی که در زندگیتان ندارید، همان صبر است.
صبر همان چیزی است که در ارتباط با دیگران نداریم، در زندگی خودمان هم کم داریمش، شاید اگر صبر داشتیم، خیلی از کارهای ناشایستی که امروز از به یاد آوریش، شرمسار می شویم، را انجام نداده بودیم.
صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس از انجام حرکات اختیاریست، صبر یعنی در هنگام ناملایمات زندگی، از شکایت و انجام حرکات ناشایست دوری کنیم، یعنی خدا را ناظر و حاضر بدانیم و ایمان خودمان را به خدا، به رخ شیطان بکشیم.
یکی از زیبایی های زندگی
صبر یکی از زیبایی های زندگیست، وقتی بر ناملایمات روزگار صبر می کنی، سختی می کشی ولی انگار شیرینی خاصی زیر لبانت احساس می کنی، می دانی از آن بیدهایی نیستی که با بادهای نسیم وار بلرزی، حس می کنی قدرت خاصی داری و می توانی کمرت را زیر بارهای سنگین حس کنی.
تمرین کن، برای صبر کردن تمرین کن، اگر دلت چیزی خواست، آن را نخور، آن را بگذار جلوی چشمانت، به آن نگاه کن و پا بر روی دلت بگذار و نخور!
اگر عصبانی شدی، هیچ چیز نگو، حتی در دلت هم سخن نگو، سکوت کن و لبخند بزن و صبر کن.
شاید اگر اولیاء خدا را الگو قرار دهیم، صبرمان زیاد شود، صبر همان واژه ایست که اباعبدالله را در مصیبت علی اصغر یاری کرد.
طبق نقل تاریخ، امام حسین علیه السلام بعد از مرگ علی اصغر، رو به طرف آسمان نمود و فرمودند:
«هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللّهِ» لهوف ص115
(این مصیبت بر من آسان است، چرا که در محضر خداست.)
و در جای دیگر می فرمایند: «ای نفس شکیبایی پیشه کن و آن چه را بر تو وارد می شود، به حساب خدا قرار ده. خدایا! آن چه را در حال حاضر بر ما واقع می شود، می بینی، پس آن را پشتوانه ای برای روز قیامت مان قرار ده» فضایل و سیره امام حسین(ع)در کلام بزرگان، ص81
هر کسی که فرزند دارد می داند که مصیبت مرگ فرزند، سخت ترین مصیبت دنیاست و انسان تا پایان عمر از داغ آن می سوزد، اما بر اباعبدالله آسان است چرا که خدا را ناظر و حاضر می بیند. ما چقدر در زندگیمان صبر داریم و خدا را ناظر می بینم؟
هنوز محرم تمام نشده و پرچم های عزا در گوشه و کنار شهرمان هست، بیاییم با تاسی به سرور آزادگان، صبر را در زندگیمان وارد کنیم و از صبر کردنمان لذت ببریم.