تبیان، دستیار زندگی
حکایت موفقیت ها در تاریخ همواره خواستنی تر از بیان شکست هاست تا جایی که امروز همگی خرمشهر را با سوم خرداد می شناسیم اما حقیقت این است تا چهارم آبانی غروب نمی کرد در دل تاریخ سوم خردادی از دل آن طلوع نمی کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غروب امروز خرمشهر سقوط می کند


حکایت موفقیت ها در تاریخ همواره خواستنی تر از بیان شکست هاست تا جایی که امروز همگی خرمشهر را با سوم خرداد می شناسیم اما حقیقت این است تا چهارم آبانی غروب نمی کرد در دل تاریخ سوم خردادی از دل آن طلوع نمی کرد.

فرآوری: صادق جعفری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
خرمشهر

یاد سوم خرداد 61 و سالروز آزادی خونین شهر وقتی تجلی پیدا می کند بدانیم روزی در یک غروب سرد پاییزی بر سر مقاومت آنچه آمد.


مقاومت آخرین فشنگ ها

از آغاز سوم آبان 1359 تیترها حکایت از سقوط خونین شهر می کرد، کیهان که در تیتر سوم آبان خود نوشت: «خونین شهر در برابر اشغال کامل سرسختانه مقاومت می کند» سعی می کرد روحیه یاس و ناامیدی را از مردم دور کند در فردای سقوط خرمشهر همچنان این وجه را حفظ می کند تا جایی که محمدمهدی فرقانی که به اتفاق یونس شکرخواه در دوران جنگ تحمیلی از اعضای شورای تیتر روزنامه کیهان بوده ، می گوید: یادم می آید خرمشهر سقوط کرده بود و ما باید تیتر مربوط به این اتفاق را انتخاب می کردیم. این تیتر طبیعتاً باید هم از وقوع این اتفاق خبر می داد هم طوری باشد که روحیه یاس و ناامیدی در مردم ایجاد نکند و هم دشمن شاد کن نباشد و درنهایت از میان 118 تیتر پیشنهادی، این عبارت انتخاب شد: «خونین شهر با آخرین فشنگ ها هنوز مقاومت می کند»

شهید «بهروز مرادی» نیز ازجمله مدافعان خرمشهر بود که اصالتی اصفهانی داشت. او در خردادماه سال 67 و در شلمچه به شهادت رسید؛ بنابراین از شاهدان آزادی خرمشهر بود. شهید مرادی همان جوان خوش خطی است که تابلوی: «به خرمشهر خوش آمدید، جمعیت 36 میلیون نفر» را نوشته و مثل یک سند تاریخی از خود به یادگار گذاشته است

«کیهان» درباره نبردهای خرمشهر در سوم آبان ماه می نویسد: «علی رغم تلاش مزدوران صدام برای نفوذ شبانه به خونین شهر، مدافعان مردمی و سپاهیان جان بر کف پاسدار، تکاوران نیروی دریایی و افراد ژاندارمری خونین شهر همچنان در برابر خواسته پلید دشمن مقاومت کرده اند. به گفته دلاوران جبهه خونین شهر، نبرد در ناحیه راه آهن و کوی طالقانی شدت بیشتری داشت و متجاوزان عراقی سعی در نفوذ از منطقه شرقی شهر داشتند.» از گزارش مفصل «کیهان» برمی آید که وضعیت در خرمشهر در سوم آبان اصلاً مناسب نیست و کار به تدریج به جنگ خانه به خانه کشیده شده است. فرمانده سپاه خرمشهر محمد جهان آرا یکی از مهم ترین افراد در این میان بوده است. چهارم آبان 1359 «کیهان» در گزارش خود از خونین شهر می نویسد: «آخرین خبر از خونین شهر حاکی است که در ساعت 4:30 بامداد رزمندگان دلیر مستقر در مسجد جامع خونین شهر همچنان سرسختانه مقاومت کرده و می جنگند. پل خرمشهر به سمت جاده آبادان نیز زیر آتش توپخانه نیروهای عراقی قرار دارد و غیرقابل عبور است.»

اما همه این مقاومت ها غروب چهارم آبان به پایان رسید. در حالی که روزنامه «کیهان» در شماره پنجم آبان 1359 با تیتر «خونین شهر با آخرین فشنگ ها هنوز مقاومت می کند» به استقبال این اتفاق می رود، اما به تدریج ابعاد این اتفاق مشخص تر می شود: «آخرین گزارش های رسیده از جبهه جنوب حاکی است که اوضاع جنگ در خونین شهر بحرانی است و رزمندگان دلیر در این شهر در برابر تجاوز دشمن سرسختانه پایداری می کنند. بر اساس آخرین اخبار رسیده از جبهه خونین شهر و آبادان مقاومت مدافعان انقلاب همچنان ادامه دارد و پل خونین شهر به علت آتش شدید دو طرف غیرقابل استفاده است. برتری آتش در این منطقه با متجاوزان است؛ در حالی که مهاجمان با توپخانه به نیروهای انقلاب حمله می کنند، رزمندگان اسلام بدون در دست داشتن تجهیزات کافی زرهی و توپخانه در مقابل تجاوز مزدوران صدام سرسختانه مقاومت می کنند.»

وقتی بغض ها غرق شدند

چهارم آبان ماه 1359، روزی که هر ثانیه و دقیقه اش برای مدافعان خرمشهر و خصوصاً بچه های این شهر، مملو از بغض های فروخورده ای بود که همراه آفتاب کم رمق آبان ماهی، در میان امواج خروشان کارون غرق می شدند. شامگاه چهارم آبان ماه، صدای هلهله شادی دشمن در آن سوی شء به وضوح شنیده می شد و دل رزمندگانی که در کوت عبدالله موضع گرفته بودند خون می کرد. خرمشهر در پس 34 روز مقاومت جانانه سقوط کرده بود و آن طور که شهید دکتر مصطفی چمران بیان کرده «آزادی خرمشهر به غرور جوانان ایرانی گره خورده بود.»

روایت غروب چهارم آبان

بعد از هجوم سراسری دشمن، مدافعان خرمشهر توانستند 34 روز مقابل دشمن ایستادگی کنند. از مرز شلمچه و پل نو گرفته تا فلکه مقاومت و خیابان چهل متری و بازار صفا و گمرک و مسجد جامع، وجب به وجب جنگیدند و همین مقاومت جانانه نیز باعث شد تا سقوط این شهر در غروب غمبار چهارم آبان ماه برای مدافعانش گران تمام شود. یکی از مدافعان این شهر در خصوص آخرین لحظات مقاومت می گوید: «مسجد جامع سنگر اصلی ما به شمار می رفت. تا این مسجد سرپا بود، حتی دشمن جرئت نداشت بگوید که شهر را گرفته است اما غروب روز چهارم آبان ماه در حالی که عراقی ها به چند متری مسجد رسیده بودند، شهید جهان آرا اندک مدافعان باقیمانده را جمع کرد و گفت دیگر ماندن بی فایده است و باید شهر را ترک کنیم. به دستور جهان آرا، من و چند نفر دیگر از مدافعان از کوچه کناری مسجد خودمان را به کارون رساندیم و به آب زدیم و با شنا خودمان را به کوت عبدالله در آن سوی شط رساندیم. خرمشهر شامگاه همین روز سقوط کرد.»

مقاومت پایان گرفت

اما چهارم آبان ماه تنها از دید رزمندگان ایرانی به مثابه سقوط این شهر به شمار نمی رود بلکه در اسناد دشمن بعثی نیز این تاریخ به منزله سقوط خرمشهر نام برده شده است. یکی از فرماندهان عراقی در گزارش خود می نویسد: بیمارستان واقع در کنار رودخانه کارون و کارخانه روغن نباتی به اشغال ما درآمد و مقاومت ها نیز در داخل شهر پایان یافت. درواقع روز 26/10/1980 (مصادف با چهارم آبان ماه 59) روز سقوط کامل شهر بدون درگیری بود. درگیری های امروز و روز گذشته جزء درگیری های اصلی محسوب نمی شود.

خرمشهر

ایمانمان سقوط نکند

سقوط خرمشهر اگرچه اتفاقی غمبار در تاریخ دفاع مقدس به شمار می رود، اما برای رزمندگان بصیری مانند شهید محمد جهان آرا و شهید بهروز مرادی، مملو از عبرت ها و نکته هایی بود که باید از آن ها درس گرفته می شد. در اینجا نگاهی به واکنش این دو رزمنده در ماجرای سقوط خرمشهر می اندازیم.
از شهید «محمد جهان آرا» این طور نقل می شود که وقتی خرمشهر سقوط کرد و او شاهد ناراحتی زائدالوصف هم رزمانش بود، آن ها را در آن سوی کارون جمع می کند و می گوید: «اگر خرمشهر سقوط کرد دوباره آن را پس می گیریم، مراقب باشیم ایمانمان سقوط نکند.» یکی از رزمندگانی که شاهد سخنان جهان آرا بود، می گوید: «در آن لحظات حساس کمتر کسی از رزمندگان با چنین دیدی به موضوع سقوط خرمشهر نگاه می کرد. درواقع وجود بسیاری از ما مملو از غم و کینه از دشمن بود، اما جهان آرا و امثال او نگاهی الهی به وقایع داشتند و تاریخ نشان داد که چطور با آزادسازی خرمشهر، حرف جهان آرا به واقعیت تبدیل شد.» به راستی برنده واقعی کسی بود که ایمان خود را حفظ کرد و در برابر ناملایماتی چون سقوط خرمشهر، یأس و ناامیدی را به خود راه نداد.

سرود آزادی

شهید «بهروز مرادی» نیز ازجمله مدافعان خرمشهر بود که اصالتی اصفهانی داشت. او در خردادماه سال 67 و در شلمچه به شهادت رسید؛ بنابراین از شاهدان آزادی خرمشهر بود. شهید مرادی همان جوان خوش خطی است که تابلوی: «به خرمشهر خوش آمدید، جمعیت 36 میلیون نفر» را نوشته و مثل یک سند تاریخی از خود به یادگار گذاشته است. از شهید بهروز مرادی نقل می شود که بعد از سقوط خرمشهر، شب ها با یک ضبط صوت در شهری که پرنده در آن پر نمی زد و صدای گلوله و زوزه باد در میان در و پنجره های خانه های خالی شهر می پیچید، به راه می افتاد و صداهای مختلفی را ضبط می کرد. میکروفن ضبطش را کنار شط کارون می گذاشت و صدای آب را که با صدای گلوله و انفجار همراه می شد ضبط می کرد، از او می پرسند این صداها به چه درد می خورد؟ پاسخ می دهد: «هم زمان با آرشیو آثار موزه جنگ تحمیلی نیاز به آرشیو صوتی هم خواهیم داشت و این افکت های صدا می تواند به مستندسازان ما کمک کند که برای ساخت فیلم هایشان از صداها و افکت های ویژه و خاص خرمشهر استفاده کنند.» در قاموس امثال مرادی ها، خرمشهر هرگز سقوط نکرده بود و آن ها با اشتیاق انتظار روز آزادسازی شهر را می کشیدند. چنانچه شهید بهروز مرادی حتی در اوج ناامیدی اشغال خرمشهر به فکر مستندسازانی بود که می خواستند بعد از آزادی خونین شهر، سرود آزادی اش را به تصویر بکشند.


منابع: فرهیختگان/ روایت نزدیک/روزنامه جوان